حضرت زهراء ( سلام الله علیها ), قبر گمشده
اظهار نظر عقّاد دربارۀ فدک
ریاحین: انتظار میرفت، استاد عباس محمود العقاد، نویسندۀ معروف مصری که در میان نویسندگان و محققان مصر، به انصاف شهرت دارد، دربارۀ فدک و جنبههای مختلف آن تحقیق سودمندی ارائه نماید و نتیجۀ تحقیق او، تحفۀ ارزشمندی برای دیگران باشد، ولی متأسفانه برخلاف انتظار سخن ایشان در این باره بسیار مختصر و دور از انصاف و اگر جسارت نباشد، بی مدرک است.اینک سخن او را عیناً در معرض مطالعه و قضاوت خوانندۀ عزیز قرار
فدک و امامان اهل بیت(ع)
ریاحین ـ نویسنده مرحوم حجت الاسلام داود الهامی از مسائل بسیار قابل توجه این که هیچ کدام از امامان اهل بیت بعد از «غصب نخستین»، هرگز در امر فدک دخالت نکردند علی(ع) در دوران حکومتش و نه امامان دیگر. و افرادی مانند عمر بن عبدالعزیز، و یا حتی مأمون پیشنهاد کردند که به یکی از ائمۀ اهل بیت(ع) بازگردانده شود و این واقعاً سوال برانگیز است که این موضع گیری در برابر مسألۀ فدک به چه علت بود؟چرا علی(ع)
Other حضرت زهراء ( سلام الله علیها ), قبر گمشده
داستان فدک، سند مظلومیت فاطمه(ع)
ریاحین ـ نویسنده مرحوم حجت الاسلام داود الهامی مورخان دربارۀ غصب فدک و شکستن حرمت فاطمه(ع) رسالۀ طولانی نوشتهاند که مأمون عباسی دستور داد آن را در موسم حج برای حجاج قرائت کنند و آن را صاحب تاریخ معروف به «عباسی» ذکر کرده و «روحی» فقیه نیز در تاریخش در حوادث سال 210 به آنان اشاره کرده است.قضیه از این قرار بوده که عده ای از اولاد امام حسن و امام حسین(ع) قصه را پیش مأمون خلیفۀ عباسی بردند و گف
غصب فدک فاطمه(ع)
ریاحین ـ نویسنده: مرحوم حجت الاسلام داود الهامی در حدیثی که از منابع اهل تسنن از «ابو سعید خُدری» صحابۀ معروف پیامبر(ع) نقل شده، آمده است که: «لمّا نزل قوله تعالی: (وَ آتِ ذَا القُربی حَقّه) أعطی رسول الله(ص) فاطمه فَدکاً» هنگامی که آیه (وَ آتِ ذَا القُربی حَقّه) نازل شد، پیامبر(ص) فاطمه را صدا زد و فدک را به او بخشید. [1]این حدیث را «ابویعلی» و «ابن ابی حاتم» و «ابن مردویه» و «طبرانی» از «ا
سوزانیدن درب خانه فاطمه(ع) به نقل شاهدان عینی
ریاحین ـ نویسنده: مرحوم حجت الاسلام داود الهامی ما این حادثه دردناک را از منابع اهل سنت نقل کردیم در صورتی که در منابع شیعه و پیروان اهل بیت فجایع پیش از اینهاست.سلیم بن قیس هلالی عامری (متوفی حدود سنه 90) که از معتمدین و موثقین روات و از تابعین است و در کتابی که به اصل سلیم بن قیس معروف است، آنچه از سلمان ابوذر شنیده، نوشته است و این کتاب[1] در نزد علمای شیعه معتبر میباشد و مرحوم مجلسی و
چه شد فاطمه(ص) سقط جنین کرد؟
ریاحین ـ مرحوم حجت الاسلام داود الهامی عدهای از مورخان آنجا که تعداد فرزندان علی(ع) را از حضرت زهرا(ع) ذکر کرده اند، یادآور شدهاند که نام یکی از آنان «محسن» بود و در کودکی از دنیا رفته است[1] ولیکن هیچ یک از مورخان اشاره به روز تولد آن کودک نکرده اند. به قول نویسندۀ کتاب ارزشمند «آتش به خانۀ وحی» این مطلب سری بسیار سنگین در درون دارد و آن این که تولد و شهادت حضرت محسن(ع) در یک روز بوده است
ماجرای سقیفه
ریاحین ـ مرحوم حجت الاسلام داود الهامی به محض این که خبر رحلت پیامبر به گوش انصار رسید، مثل این که قبلاً مجهز بودند در محلی از شهر مدینه موسوم به «سقیفۀ بنی ساعده» جمع شدند و«سعد بن عباده» را که از بزرگان انصار و رئیس قبیله خزرج و در آن هنگام بیمار و بستری بود، با آن حالت به آنجا بردند تا درباره جانشینی پیامبر مشورت کنند و تصمیم بگیرند و رهبری از میان خودشان انتخاب نمایند.از سوی دیگر مهاجران از
بعد از پدر چه ظلم و ستمی به زهرا علیها السلام شد؟
ریاحین ـ مرحوم حجت الاسلام داود الهامی سختترین و تلخترین روز در تاریخ زندگی حضرت زهرا روزی بود که پدرش را از دست داد. از آن ساعت که پیامبر(ص) در بستر بیماری افتاد، تا لحظهای که چشم از دنیا بست، زهرا علیها السلام از بالین پدر جدا نشد. غم و اندوه او وقتی شدت یافت که پدرش خبر نزدیکی مرگ خود را به او داد گویا پدر مهربان در این لحظه هم نمیخواست دخترش را دلشکسته و اندوهناک ببیند و لذا بلافاصله
وصیّت به دفن شبانه چرا؟
ریاحین ـ مرحوم حجت الاسلام داود الهامی پیامبر اکرم(ص) از این دنیا رحلت نمود در حالی که مأموریت بزرگ خود را به نحو احسن انجام داده بود. هنگام رحلت مکرر به مردم فرمود:«من شما را از پرتگاه خطر محو و نیستی به شاهراه هدایت و سعادت رهبری کردم و در مقابل این خدمات و تحمل زحمات طاقت فرسا از شما مزد رسالت نمیخواهم، بلکه میخواهم درباره اولاد من که یکی از ثقلین میباشند مودت و محبت کنید و از عواطف خو
قبر زهرا علیها السلام چرا مخفی است؟
ریاحین ـ نویسنده: مرحوم داود الهامی آن بانوی مظلوم و دلشکسته روزهای آخر عمرش را طی میکرد و میدانست به زودی به پدرش ملحق خواهد شد، هر لحظه در انتظار آن روز به کلی از دیدار مردم این دنیا بیزار بود. روزها و شب ها این چنین میگذشت و اصحاب، گرم قدرت و علی(ع) در عزلت سردش ساکت، و فاطمه در اندیشه مرگ، انتظار بیتاب رسیدن مژده نجاتی که پدر داده بود. هر روز که میگذشت، برای مرگ بیقرارتر میشد. و گاهی