علل قیام قرآنی بانوی عظمی حضرت زهرا سلام الله علیها
ریاحین : مسلمانان، پس از «خطبۀ الهی ـ تاریخی غدیر»، از وادی جُحفه به سوی شهرهای خود ـ از جمله مدینۀ منوّره ـ سرازیر شدند. این چگونگی، بعد از سه روز اقامت، و برگزاری بیعت مرد و زن (از بزرگان اصحاب و جز آنان) با علی علیه السلام اتفاق افتاد.
و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پس از اینکه خدا را و مردم را شاهد گرفت که من تبلیغ رسالت کردم، و علی علیه السلام را به نام وصیّ رسالتی و هدایتیِ خویش به مردم معرفی نمودم... تأکید بسیار کرد، که مردم حاضر در آن صحنه، موضوع «غدیر»، یعنی: مولویّت و اولویّت (سرپرستی دینی ـ الهیِ) علی علیه السلام را به همه جا و همگان برسانند.
***
دین اسلام، خاتم ادیان و کاملترین دین الهی و جامعترین برنامۀ شناخت و عمل است. همۀ پیامبران خدا آمدند، و آن همه صدمات و زحمات را برتافتند و به آن مجاهداتهای گران دست یازیدند، تا نوبت به پیامبر آخرالزّمان برسد:
ـ نوح علیه السلام همواره تکذیب شد...
ـ ابراهیم علیه السلام در آتش نمرودی افتاد...
ـ به موسی علیه السلام و هارون علیه السلام از فرعون و فرعونیان چه رسید!...
ـ عیسی مسیح علیه السلام از دست یهود چه کشید!...
ـ زکریّا علیه السلام چگونه با درخت ارّه شد!...
ـ یحیی بن زکریا علیه السلام را چگونه به دستور آنتیپاس جبّار گردن زدند! و سرش را مانند سر امام حسین علیه السلام ـ که برای یزید بردند ـ برای آنتیپاس آوردند!
این همه حوادث مضمون دار ـ و جز اینها ـ رخ داد و بشر در این کشاکشها روزگار گذراند، تا کوکب محمّدی طلوع کرد و کاملترین دین و جامعترین کتاب (که ناسخ همۀ کتب و ادیان است)، به هدف «رشد متعالیِ» انسانها، بر بشریت عرضه گشت. دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم ابدی بود و ابدی است.
پیامبر اکرم برای بقای دین جاودان الهی، پس از سالها مجاهده و تلاش، و ایثارها و دفاعها، و تحمل جنگهایی بس سخت (چونان جنگ اُحُد) و شهید دادنها (شهیدانی مانند حمزۀ سید الشّهدا، عموی مکرّم پیامبر، و حَنظلۀ غسیلُ الملائکه، که فرشتگان بدن او را غسل دادند)، قرآن و علی را که عالم و عامل به قرآن بود و میتوانست امت را مانند خود محمد صلی الله علیه و آله و سلم تربیت کند و به تربیت قرآنی ـ محمّدی تداوم بخشد، در میان مسلمانان گذاشت و دربارۀ اهل بیت خود ـ از جمله حضرت بانوی عظمی فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ـ سفارشها و تأکیدهای بسیار کرد، زیرا تحقق همۀ اهداف معنوی و مادی دین خدا، در جهت هدایت انسان، جز با هدایت تربیتآمیز آنان میسّر نمیشد، چنان که تاریخ هم امروز گواه بر این زیان بزرگ است: زیان ترک پیروی از قرآن ـ اهل بیت علیهم السلام، در معرفت و عمل، که دو اصل مهم تلاشهای انسانیاند، و انسانها را از حرکت وضعی (طبیعی) به حرکت انتقالی (الهی) منتقل میکنند.
از آیات و احادیث وارده در شأن و فضایل علی علیه السلام و دربارۀ ویژگیهای «امام» و «امامت»، معیارهای عمدۀ حکومت قرآنی، در جهت دو تکلیف عمدۀ فردسازی (تربیت) و جامعهپردازی (سیاست)، به خوبی روشن میشود:
1ـ حاکم قرآنی امت (امام)، باید عالم به همۀ قرآن و سنّت پیامبر باشد.
2ـ حاکم قرآنی امت، باید عامل به همۀ قرآن و سنت پیامبر باشد.
3ـ حاکم قرآنی امت، باید در علم و عمل و اخلاق و انساندوستی و عدالتگستری، آیینۀ تمامنمای پیامبر باشد.
4ـ حاکم قرآنی امت، باید مؤمنترین مسلمان و عادلترین مدیر باشد.
5ـ حاکم قرآنی امت، باید خود و نزدیکانش سادهزیستترین افراد جامعه باشند.
6ـ حاکم قرآنی امت، باید خود و کارگزاران و نزدیکانش از اغنیا و توانگران نباشند و با اغنیا و توانگران همسود و همسوی نشوند.... (که در این صورت، روزگار دین و دنیای مردم سیاه است).
7ـ حاکم قرآنی امت، باید خود و کارگزارانش، در اجرای حکم خدا و احقاق حقوق مردم (به خصوص طبقات فرودست و ضعیف)، هیچ سستی روا ندارند.
8ـ حاکم قرآنی امت و حکومت او، باید به هیچ کس نگاه متفاوت نداشته باشد.
9ـ حاکم قرآنی امت، باید سالمترین دستگاه قضایی و شجاعترین و پاکترین و متواضعترین و مؤدبترین قاضیان را داشته باشد، و قاضیان بیتربیت و فاقد وجدان قضایی، یا رشوهخوار یا ترسو و بزدل را از حوزۀ قضایی به دور افکنَد.
10ـ حاکم قرآنی امت، باید فرزند و دوست و خویش نشناسد و مقام حاکمیت را یک امانت بداند نه یک فرصت، و کمترین امکان استفاده از اموال عمومی و فرصتهای ویژۀ اقتصادی را به فرزندان و نزدیکان حاکمیت ندهد.
11ـ حاکم قرآنی امت، باید امت را به «حیات طیّبه» برساند و همه را از فرهنگ و آزادی و معیشت مناسب بهره مند سازد.
12ـ حاکم قرآنی امت، باید در حکومتش به احدی ظلمی نشود، مسلمان یا غیرمسلمان، اگرچه آن ظلم اندک باشد و باید قلبش جای محبت مردم باشد، نه محبت مقام.
***
اینها، حکمت اصلیِ «امامت» و «وصایت» است، در اسلام. و صحنهای را که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در صحرای غدیر با حضور حدود 120 هزار تن از اصحاب ـ از مرد و زن ـ برگزار کرد، برای تثبیت چنین حکومتی و حاکمیّتی بود.
پس از فوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و پیشامدن جریان «سقیفه» و نرفتن جمعی در پی مولویّت الهی غدیر... لازم بود شخصیتی از اهل بیت علیهم السلام، دوباره بپا خیزد و جریان امامت معصوم را به یادها آورد. و این شخصیّت، بانوی بزرگ، حضرت صدیقۀ کبری، فاطمۀ زهرا سلام الله علیها، دختر گرامی و نور چشم پیامبر و کانون موجودیّتِ اهل بیت و یادگار عزیز پیامبر اکرم بود.
آری، یگانه دختر شجاع و تنها بانوی رسالت شناس، در آن هنگامهها، فاطمه سلام الله علیها بود که خود، پروردۀ دست پیامبر و ذخیرۀ اسلام بود؛ او که میبایست از «امامت قرآنی» دفاع کند، و جز این نمیتوانست باشد، که فاطمه، فاطمه بود و تا ابد، «فاطمه، فاطمه است».
در مدینه پیچید که دختر پیامبر میخواهد با مردم سخن بگوید. مردم گویی چند برابر گنجایش مسجد پیامبر، در مسجد و اطراف آن گرد آمدند تا سخنان فاطمه را بشنوند. برای ورود دختر پیامبر و ناموس کبرای الهی به میان مردم و صحن مسجد، در گوشهای از مسجد، پردهای آویختند، و حضرت بانوی بزرگ فاطمه زهرا سلام الله علیها، در میان زنان مؤمن و محترم آلهاشم ـ که در دو طرف او حرکت میکردند ـ وارد مسجد شد؛ فاطمه مانند پیامبر گام برمیداشت. مردم گویی صدای پای پیامبر را میشنیدند و هنگامی که به سخن گفتن آغاز کرد، گویی صدای پیامبر به گوششان میرسید...
فاطمه سلام الله علیها روزی که میخواست متولد شود، بزرگترین زنان تاریخ آفرینش، از جمله مریم مقدّس، از آسمان آمدند تا خدیجۀ کبری تنها نباشد و فاطمه در آغوش آنان متولد شود؛ اکنون نیز که میخواست تاریخ را دوباره متولد کند، ارواح آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و جبرئیل و میکائیل، او را بدرقه میکردند، گویی عالم ملکوت الهی به زمین آمده بود و با فاطمه گام برمیداشت... لحظههایی بس باشکوه و بسیار پرهیبت بود... .
***
بانوی بزرگ، مانند استوارترین قامت انسان در تاریخ و سربلندترین ستیغهای افراشته در هامونستان بشریت، و فریادگرترین فریادگرانِ «توحید و عدل»، موجودیّت مدینه را با همۀ آشوبها زیر بال گرفت و از فراز قلۀ رسالت انبیایی ـ به نیابت از پدر ـ با صدای محمدی، حقایق وحی را بازگو کرد و با ساختاردهی قرآنی مجدّد، به کلیّت ذهنیت امت، بار حراست اجتماعی و فرهنگی و حماسیِ مسلمانان را به دوش کشید.
آن روز... بانوی بزرگ، به نیابت از پیامبران سخن میگفت، چون آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی علیه السلام ...
آن روز... بانوی بزرگ با آتشفشانی به نام سخنرانی، همۀ موجودیت اسلام و قرآن را بیمه کرد، و علی علیه السلام را از خطرهای عظیم رهانید، و بقای قرآن کریم را تضمین نمود، و رسالت پدر و زحمات تابسوز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تداوم بخشید.
آن ساختاردهی قرآنی که آن روز، بانوی بزرگ، به ذهنیت امت داد، آثار حرکت سقیفه را کمرنگ کرد، و حضور اهل بیت علیهم السلام در موجودیت امت، و عمل به حدیث قطعیِ نبویِ «ثَقَلین» را تجدید نمود. و غبار سنگین سقیفه را از چهرۀ غدیر ـ اگرچه نه صد در صد ـ تا حد امکان شست، تا جایی که علی علیه السلام سلامت بماند، و بارها خلفا از ایشان استمداد کنند... و خود، با تربیت چهار فرزند، «آلهیت انسانی» و «انسانیّت الهی» را تفسیر کند و شعاع صبرِ مدبّرانه حسنی را، در ذات منفجرِ «خورشید عاشورا»، چنان رقم زند، تا در جبّارانهترین کاخهای ستم و بیداد، فریاد «أمن العدل» طنینانداز گردد! خطبۀ بانوی بزرگ، «خطبۀ فدکیّه» نبود. این نامگذاری، حاکی از غفلت از اسرار تاریخ و تحولات تاریخی و تأثیر تاریخسازان بزرگ و ساختاردهان سترگ، چونان بانوی بزرگ سلام الله علیها است در تاریخ.
بانوی بزرگ، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، قائمۀ همۀ موجودیّت توحید و عدل است. او نگاهبان قرآن، حافظ جان علی علیه السلام، رسواگر امویان قرآن ستیز (ولید مروانی و...)، پرورندۀ عناصرِ الهی «عاشورا» است. فاطمه سلام الله علیها مادر بشریّت است... و روزی فاطمه سلام الله علیها با دست فرزندش مهدی عجل الله تعالی فرجه گسترندۀ عدالت است در همۀ آفاق انسانی.
***
آری، قیام قرآنی بانوی بزرگ و حماسۀ هماره گستر فاطمی، سبب گشت تا علی علیه السلام از حذف مطلق مصون ماند.... و پس از 25 سال روی کار آید، و بتواند شهر نمونۀ قرآنی را بسازد، یعنی: شهری منهای فقر...
چنانکه احمد حَنبل شیبانی (م: 251 ق)، امام مذهب حنبلی، در کتاب «فضائلُ الصّحابة» نقل میکند که علی علیه السلام میفرمود:
«ما أصبَحَ بالکوفةِ اَحَدٌ اِلاّ ناعِماً، اِنَّ أدناهُم منزلةً لَیَأکُلُ البُرّ و یَجلِسُ فی الظِّلّ، و یَشرَبُ مِن ماءِ الفُرات».
ـ مردم شهر کوفه، همۀ زندگیِ مناسب دارند (و نیازمندی، بیچارهای، بیخانهای در این شهر یافت نمیشود). پایینترین افراد، نان گندم میخورند (و از تغذیۀ کافی برخوردارند)، و همه، سرپناه و محل سکونت دارند، و همه از آب آشامیدنیِ خوب استفاده میکنند.
و اگر حکومتی به راستی اسلامی باشد، قلمرو حکومتش اینگونه خواهد بود.
علی علیه السلام در همین چهار سال و اندی، با آن سه جنگ داخلی تحمیلی و ویرانگر، از هر فرصتی بهره جست، و دهها اصل قرآنی و ارزش اسلامی را در هدایت و تربیت فرد و جامعه، پی ریخت و اصول انسانیّت قرآنی و اسلامیّت واقعی را متبلور ساخت، و با مردم آییننامهای را در میان نهاد که حاصلی چونان «نهج البلاغه» داشت و عهدنامۀ مالک اشتر را نوشت که آییننامۀ حکومت قرآنی است، و هر حکومتی، در هر وقت و هر جا و متصدیان آن در هر لباس، وقتی اسلامی است و حق دارد ادّعای اسلامی بودن کند و مردم را به این نام به اطاعت وادارد، که از عهدنامه، سر سوزنی تخلّف نداشته باشد.
***
یکی از مسائل بسیار مهم در سخنرانی و خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد ، مضامین بسیار با اهمیت آن است که همه، سرفصلهای رشد فردی و تعالی اجتماعی و شعور سیاسی و حضور حماسی است، در همۀ اعصار بشریت.
مورخ و محدّث معروف، بهاءالدّین اِربِلی (م: 692 ق) میگوید:
عَلَیها مَسحَةٌ من نورِ النبوّة، و فیها عَبقَةٌ مِن اَرجِ الرّسالة. و قد اَورَدَهَا المُؤالِفُ و المخالف.
ـ از این خطبه، فروغ نبوّت میتابد و بوی خوش رسالت از آن میتراود، و شیعه و سنی آن را در کتابهای خود نقل کردهاند.
باید اهداف الهی، انسانی، اقتصادی، معیشتی، اجتماعی، تربیتی و حماسی این خطبه را درک کرد. تأکیدی که این خطبه بر ضرورت حکومت عادل میکند و به صراحت میگوید که در غیر حکومت عدل، مردمان بردگان زرخرید اقلیّتی مستکبر و سرمایهدار خواهند بود، و فاصلۀ معیشتی مردم به بیش از حد تحمّل وجدان انسانی و روح قرآنی خواهد رسید، باید فهمیده شود.
در آن روزها که علی علیه السلام نبایست دست به شمشیر ببرد، فاطمه سلام الله علیها از سخن، شمشیری ساخت ـ آتش بیان و حق نشان ـ که هم خونی ریخته نشد، و هم حقیقت را تا ابد بر لوح زمانها و پیکرۀ آبادیها و مکانها ثبت کرد.
باری، اینها همه از برکات قیام فاطمی است و از تشعشع خورشیدی است که با اشعۀ حقیقت قرآنی و رسالت محمدی ـ پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ـ به مسجد وحی جبرئیلی پا نهاد، و برای بیداری همیشگیِ بیداریطلبان تاریخ، و نشان دادن ماهیت اسلامی حاکمیت عدالت و تربیت به پا خاست، و خطبهای خواند که عدالت تا ابد در برابر آن به حالت خضوع ایستاده است، و خورشید تا بیکرانها به امید تحقق آن میتابد، و تاریخ تا همیشه بدان میبالد...
فریاد عدالت فاطمه، در روز عاشورا نیز، از حنجرۀ فرزندش حسین علیه السلام طنینافکن شد، چنانکه روزی همان فریاد، از حنجرۀ فرزند دیگرش مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه طنینافکن خواهد گشت و عدالت آفاقی و انفسی، گسترۀ زمین و آفاق زمان و عرصههای زندگی انسانی را خواهد گرفت... و این است حقیقت جاودان رسالت محمدی... و این است که شیعه هماره فریاد میزند:
ـ بعثت،
ـ غدیر،
ـ عاشورا،
ـ مهدی....
نویسنده: استاد محمد رضا حکیمی