( 4.3 1020 )

ریاحین :  از آن‌جايی كه شخصيت والای آن بانوی نمونه و بی‌نظير، دارای ابعاد گوناگون و جلوه‌های پرشكوهی بود، به تناسب آن، لقب‌های الهام‌بخشی نيز ـ كه هر كدام نمايشگر پرتوی از جمال و كمال و جلوه‌ای از شكوه و عظمت و بيانگر قطره‌ای از دريای معنويت و والايی و دانش و بينش ژرف و خردمندی و خردورزی آن حضرت است ـ در روايات و سخنان دانشمندان برای آن حضرت آمده است.

مهمترين القاب گرانقدر و نورانی آن پيشوای يگانه عبارتند از :
فهيمه : تجسّم خرد و شعور و فهم.
حكيمه : آراسته به فرزانگی و حكمت.
عقيله : خردمند و خردورز.
عليمه : نمونه دانايی و آگاهی.
عالمه : بزرگ بانوی دانشمند و دانشور.
جليله : گرانقدر و بزرگوار.
معظّمه : گرامی و باعظمت.
محتشمه : دارنده حشمت و حرمت بسيار.
معصومه : آراسته به مقام والای عصمت.
جميله : زيبای ظاهر و باطن.
مطهّره : پاك و پاكيزه از هر نقطه منفی و نازيبا.
صفيه : برگزيده بارگاه خدا.
صابره : شكيبا و پرصلابت در برابر توفان‌ها.
شريفه : پرشرافت.
رشيده : دارنده شخصيّت كامل و جامع.
كريمه : گرانقدر و گرامی.
سيّده : بانوی راستين.
عفيفه : سمبل عفاف و پاكی.
رحيمه : پرمهر و بامحبّت.
حانيه : دلسوز فرزندان خويش و جامعه.
منصوره : ياری‌شده بارگاه دوست.
عابده : پرستشگر خدا.
زاهده : پارسای واقعی.
قوّامه : نيايشگر و شب‌زنده‌دار.
صوّامه : بسيار روزه‌گير.
حنّانه : بسيار غمخوار و خيرخواه.
شقيقه : پرمهر و دلسوز.
بِرّه : شايسته‌كردار.
عطوفه : پرعاطفه و پرمهر.
ممتحنه : آزمايش‌شده بارگاه حق.
كوثر : سرچشمه خير و بركت.
قانعه : حق‌شناس و كم‌توقّع.
عذراء : هماره دوشيزه.
مغصوبه : بزرگ‌پيشوايی كه حقوقش به غارت رفت.
مظلومه : بزرگ‌عدالتخواهی كه بر او بسيار ستم شد.
بنت الصفوه : دخت برگزيده و شايسته.
ركن الهدی : پايه و اساس هدايت.
موطن الهدی : جايگاه بلند هدايت.
صفوة ربّها : برگزيده بارگاه پروردگار خويش.
سيّدة النّساء : سالار بانوان گيتی.
نور سماوی : نور آسمانی.
درّة بيضاء : گوهر نورافشان.
بدر تمام : ماه شب چهاردهم.
جوهرة العزة والجلال : گوهر تابناك عزّت و شكوه.
غرة غراء : سپيدروی درخشنده.
سرّ العظمة : راز بزرگی و رمز عظمت.
عالية المحل : بلند جايگاه.
شفيعة العُصاة : شفاعتگر گناهكاران در روز رستاخيز.
سرّ اللّه : راز نهانی عظمت خدا.
ولية اللّه : دوست خالص خدا.
حبيبة اللّه : محبوب بارگاه خدا.
عين اللّه : چشم حق‌بين خدا.
مشكوة نور اللّه : جايگاه و چراغدان نور خدا.
آية النّبوّة : نشان رسالت و نبوّت.
دوحة النّبی : شاخسار پيامبر.
روح ابيه : روح و روان پدر.
بنت المصطفی : دخت پيامبر برگزيده.
قرة عين الرّسول : نور ديده پيامبر.
بضعة المصطفی : پاره وجود پيامبر.
مهجة قلب المصطفی : خون قلب و مايه حيات پيامبر برگزيده.
بقيّة المصطفی : بازمانده پيامبر.
بقيّة النبوّة : يادگار رسالت.
زوجة الوصی : همتا و همپرواز جانشين راستين پيامبر.
قرار قلب امّها : آرام‌بخش دل مادر.
جمال الاباء : سرمايه جمال و زيبايی پدران روزگار.
شرف الابناء : مايه افتخار و مباهات و شرف فرزندان.
كعبة الامال : كعبه آمال آرزومندان.
مجهولة القدر : بزرگ پيشوايی كه قدرش ناشناخته ماند.
المظلوم زوجها : بزرگ بانويی كه بر همپروازش نا جوانمردانه ستم رفت.
رضيض الصدر : همو كه سينه‌اش در هم كوبيده شد.
مغصوبة الحق : همو كه حقوقش پايمال شد.
المقتول ولدها : همو كه فرزندش به شهادت رسيد.
خفی القبر : آن بزرگ‌قهرمان رادی و سرفرازی كه مزارش نهان است.1
 
 
قطره‌ای از دريای بی‌كران
در جامعه عرب رسم بر اين بود كه افزون بر گزينش نام و نشان برای كودكان، پس از رشد و كمال به تناسب شخصيت‌شان، برای آنان «كُنيه» نيز برمی‌گزيدند؛ كه كنيه مردان با واژه «أَب» آغاز می‌شد و از زنان با واژه «أُم».
دخت ارجمند پيامبر افزون بر اين نام‌ها و نشانه‌ها كه هر كدام قطره‌ای از اقيانوس موّاج شكوه و عظمت او را به نمايش می‌نهد، دارای كنيه‌های متعددی نيز هست كه مشهورترين آنها اين كنيه‌های شش‌گانه است :
1 ـ امّ الحسن : مام ارجمند حسن(ع).
2 ـ امّ الحسين : مام ارجمند حسين(ع).
3 ـ امّ المحسن : مام ارجمند محسن؛ كه پيامبر اين كنيه را به او داد.
4 ـ امّ السّبطين : مادر دو نواده ارجمند پيامبر.
5 ـ امّ الائمّة : مام گرانمايه يازده امام راستين، از حضرت مجتبی تا امام مهدی.
6 ـ ام الفضائل : مادر فضيلت ها و والايی ها.
7 ـ امّ ابيها : مام پرشكوه پدر.
از ششمين امام نور آورده‌اند كه فرمود: مام ارجمندم، فاطمه(س)، با كنيه «امّابيها»، يا مام پدرش، خوانده می‌شد.«كانت تكنّی أُمَّ ابيها».2
 
شگفت‌انگيزترين عنوان
از ميان كنيه‌های آن بانوی فرزانه، از همه شگفت‌انگيزتر، آخرين آنهاست. هنگامی كه نام و عنوان يا لقب و كنيه انسانِ برجسته و بزرگی را شخصيّت فرزانه‌ای چون پيامبر با الهام از بارگاه خدا برمی‌گزيند، بی هيچ ترديدی اين نام و عنوان، آيينه شخصيّت آن انسان شايسته و وارسته است، و می‌بينيم كه پيامبر ريحانه زندگی‌اش را «امّ ابيها» می‌خواند و او را به اين عنوان شگفت‌انگيز مفتخر می‌سازد و اين مدال را بر سينه پرمعنويّت آن بانوی سرافراز می‌نشاند. آيا در اين مورد انديشيده‌ايد كه چرا؟
به باور ما اين كار پيامبر بسان ديگر گفتار و كردارش حكيمانه است و به دلايلی او را با اين عنوان می‌خواند :
1 ـ مادر در حقيقت اصل و منشأ ظاهری و آيينه تمام‌نمای وجود فرزند است و از آن‌جايی كه فاطمه در سيما و چهره پرشكوهش، جمال دل‌آرای پدر را می‌نماياند، پيامبر او را مام پدرش خواند.
2 ـ مادر شايسته و لايق از آن جايی كه رويشگاه شخصيّت كودك و اصل و ريشه اين نهال است، در حقيقت نشانگر ويژگی‌های اخلاقی و انسانی فرزند نيز خواهد بود؛ و از آن جايی كه ريحانه پيامبر در گفتاروكردار،
خرد وانديشه،
 شهامت و شجاعت،
پارسايی و تقوا،
ايمان و اخلاص،
دانش و بينش،
خداجويی و بشردوستی،
جمال و كمال،
آزادگی و آزادمنشی،
حق‌محوری و حق‌طلبی،
جهل‌ستيزی و مبارزه با ستم و استبداد و ديگر ارزش های والای انسانی، شبيه‌ترين انسان ها به پدر گرانمايه‌اش بود و نسخه و ترجمان ديگری از آن حضرت را می‌نمود، پيامبر اين مدال را بر سينه او نشاند و او را مام خويش خواند.
3 ـ افزون بر اين، بدان دليل كه اين دخت وفا به گونه‌ای همدل، همفكر، همراه، همسنگر، دلسوز و يار و ياور پدر در فراز و نشيب های سخت زندگی دگرگون‌ساز پدر بود و به گونه‌ای به او عشق می‌ورزيد و محبّت می‌كرد كه در راه آرمانهای والا و هدفهای بلند پدر، سر از پا نمی‌شناخت و در اوج فداكاری، از جان مايه می‌گذاشت؛ به گونه‌ای كه گويی در همان حال كه دختری دلسوز و فداكار و رهرويی آگاه و توانمند و ياری آزاده و شيفته برای پدر خويش است؛ در همان حال نقش مادری لايق و دانا و بزرگمنش را نيز در حق پدر ايفا می‌كند، پيامبر او را مام خويش خواند.
آری، او با اين كه دخت ارجمند پدر بود، مهر وعشق وشوری نسبت به پدر نشان می داد كه تنها از مادری بسيار گرانمايه در حق فرزندی ارجمند ممكن است، وپيامبر نيز هر آنچه از دلسوزی وخيرخواهی وعواطف پاك وجوشان مادری ممكن است، همه را در وجود شكوهبار او می ديد.
4 ـ بدان جهت كه زنان پيامبر، مادر مردم با ايمان خوانده شدند، ريحانه پيامبر نيز كه برترين بانوی جهان هستی است، مام پرشكوه‌ترين پيامبر خدا عنوان يافت تا مبادا يكی از آنان دستخوش غرور وپندار گردد و يا كسی آنان را همرديف آن دخت بهشت تصور كند.
5 ـ و سرانجام اين كه بدان جهت كه آن بانوی سرافراز، اصل درخت امامت راستين و مايه و اساس ادامه راه و رسم عدالت‌خواهانه و انسان‌دوستانه و آسمانی پيامبر بود، آن حضرت او را مام ارجمند خويش خواند.
 
پی نوشت:
  1. برای آگاهی بيتشتر به دو كتاب: الجنّة العاصمة، ص 66 و بهجة قلب المصطفی، مراجعه فرماييد.
  2. اسدالغابة، ج 5، ص 520؛ استيعاب، ج 2، ص 752.
 
 
 
 
منبع: کتاب سيماو سيره ريحـانه پيامبر(ص)
 
تالیف: حجت الاسلام و المسلمین استاد  علی كرمی فريدنی

 

 
Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code