( 4.8 1196 )

ریاحین ـ آنچه ذیلا بیان می‌شود گفتاری است از آیت الله ضیاء آبادی، درباره‌ مقام والای حضرت زهرا (س)، که در آستانه‌ ولادت با سعادت صدیقه‌ طاهره تقدیم می‌گردد؛ آنچه مسلّم است اهل بیت (ع) همه نور واحدند و همگی دارای همین مقام و منزلتند.
ولی در میان این چهارده نور عرشی، حضرت صدیقه کبری (س)، یک خصیصه ممتاز و ویژگی خاصی دارد و آن ویژگی، موضوع زن بودن آن حضرت در میان آن ودایع الهیه است و زن، مقتضای سرشت و طبیعتش، مستور بودن و محجوب بودن از اغیار است و تنها محارمش می‌توانند از جمال او آگاه باشند. مستور بودن و در حجاب بودن لازمه طبیعت زن است و لذا حضرت صدیقه کبری (س)، از همه عوالم مستور است. هیچ کس نمی‌تواند از حقیقت کمال و جمال او آگاه شود و تنها محارمش یعنی پدر و همسر و فرزندانش توانایی آگاهی از جمال و جلال او را دارند.
از دیگران، حتی از انبیاء و فرشتگان و حتی از انبیای اولواالعزم، محجوب است. آری، همه نسبت به او نامحرم‌اند، البته منظور نامحرم تکوینی است؛ یعنی مقام و مرتبه قرب او به عالم ربوبیت حضرت حق به قدری بالاست که انبیاء و رسل نیز توانایی درک آن مقام و مرتبه را ندارند و از کنه جمال او بی‌خبرند.
آری، به این معنا همه عوالم، منهای پدر و همسر و فرزندان معصومش نسبت به او نامحرم‌اند و لذا روز قیامت وقتی آن پرده‌نشین حرم حضرت حق می‌خواهد از عرصه محشر عبور کرده و به موقف خاص خودش برسد، ندا از جانب خدا می‌رسد: «یا معشر الخلائق، غضوا أبصارکم حتی تجوز فاطمه؛ چشمها را فرو افکنید تا فاطمه عبور کند»(1).


چرا آن حضرت را زهرا نامیده‌اند؟
مرحوم فیض از حضرت امام باقر (ع) حدیثی نقل می‌کند، راجع به اینکه: چرا آن حضرت، «زهرا» نامیده شده است؟ «لِمَ سمیت الزهراء، زهراء؟» همان طور که می‌دانیم اسماء و القاب اولیای خدا از قبیل اسماء و القاب ماها نیست که حاکی از کمال نباشد. اسمهای ما برای شناخت و امتیاز از یکدیگر است، ممکن است کسی اسمش تقی باشد، در حالی که اثری از تقوا در او نباشد.
اما اسامی بزرگان و اولیای خدا، هر یک اشاره به کمالی دارد. حضرت صدیقه کبری (س)، اسمها و لقبهای متعددی دارد و هر اسمی دارای معنایی و اشاره به کمالی از کمالات آن وجود مقدس است. فاطمه معنای خاصی دارد و زهرا معنای مخصوصی، عذراء، بتول، صدیقه، مبارکه، محدثه، حانیه و... که هر کدام کمالی ازکمالات ایشان را نشان می‌دهد. کلمه زهرا، یعنی درخشنده، به خاطر درخشش خاصی که داشته به این نام نامیده شده است. از حضرت امام باقر علیه السلام پرسیدند: چرا زهرا؟ فرمود: خداوند او را از نور عظمت خودش خلق کرد و سپس به تناسبی اجازه اشراق و تجلی به او داد. همین که از خود درخششی نشان داد، تمام آسمانها و زمین منور گشت و فرشتگان به سجده افتادند و گفتند: «یا الهنا و سیدنا ما هذا النور؟» این چه نوری بود؟ خطاب آمد: «هذا نورٌ من نوری خلقتُه من عظمتی أسکنتُه فی سمائی» این نوری از نور من است و از عظمت خودم آفریده و در آسمانها جایش دادم؛ «و أخرجه من صلب نبیٍ من انبیائی و أفضله علی جمیع الأنبیاء» او را از صلب پیامبری از پیامبرانم به وجود می‌آورم و بر همه انبیاء تفضیلش (برتریش) می‌دهم. «و أخرج من ذلک النور أئمه یقومون بأمری» و از این نور، امامانی ظاهر می‌سازم که قیام به امر من بنمایند(2)، اینجا، ملائکه به این کیفیت زهرا را شناختند.
حال حدیث کساء را به نظر بیاورید که خداوند افراد خاندان نبوت را با محوریت زهراء (س) معرفی می‌کند. خدا در عالم بالا و در میان فرشتگان به وجود أصحاب کساء مباهات می‌کند که من تمام عوالم را به پاس محبت این پنج تن آفریده‌ام.
آن گاه سئوال می‌کنند: «یا رب و مَن تحت الکساء» خدایا اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: «هُم فاطمه و أبوها و بعلها و بنوها» شما اگر بخواهید افراد خاندانی را بشناسید، ابتدا شخص بزرگی از خاندان را که برای شما شناخته شده است مرکز قرار می‌دهند، آن گاه افراد دیگر را با انتساب به او، به شما معرفی می‌کنند و می‌گویند این، پدر و آن، پسر و دیگری، برادر اوست و همه به واسطه او شناخته می‌شوند. اینجا هم خداوند متعال فاطمه (س) را مرکز قرار داده و همه را از طریق انتساب به او معرفی کرده و فرموده است: اصحاب کساء، فاطمه و پدر فاطمه و همسر فاطمه و فرزندان فاطمه‌اند.
معلوم می شود که فرشتگان بر اثر خاطره‌ای، یک شناسایی قبلی نسبت به فاطمه(س) داشتند و آن خاطره، همان اشراق و جلوه‌ای از زهرا (س) در عالم بالا بود که فرشتگان تحت تاثیر شدید آن قرار گرفته و به سجده افتادند.
شنیده‌ایم که رسول خدا مکرر می فرمود: «فاطمه پاره تن من است، آزردن فاطمه، ایذای من است و ایذای من، ایذای خداست» و سرنوشت ایذاء کنندگان خدا و رسول را هم قرآن با کمال صراحت مشخص کرده که:
«إن الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخره و أعد لهم عذاباً مهینا؛ آزار دهندگان خدا و رسول، ملعون دنیا و آخرتند و عذاب خوار کننده‌ای در سر راه آنهاست»(احزاب/57)

پی‌نوشتها:
بحارالانوار، ج43، ص52
المحجه البیضاء، ج4، ص213

 

منبع» روزنامه رسالت

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code