سه نكته درباره زواياي حيات حضرت معصومه عليها السلام
ریاحین ـ خدا را سپاس كه در موضوع معرفي اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام كارهاي علمي وزين و ارزشمندي تاكنون انجام شده است؛ اما هنوز اين كارها تا حدّ مطلوب و آرمان واقعي راهي بس طولاني در پيش دارند. حضرت فاطمه معصومه عليها السلام نيز از اين قاعده مستثني نيست. كتابها و مقالات متعددي در معرفي آن حضرت تدوين يافته، در حالي كه برخي از زواياي حيات آن بزرگوار هنوز مورد غفلت قرار دارد. نگارنده بر آن است سه نكته اي را كه كمتر به بحث و تحقيقگذارده شده است، در اين مقال و مجال اندك به بحث گذارد. اميد آنكه مقبول الهي واقع شود.
1. طبق گزارش كتاب «تاريخ قم» و نيز متون تاريخي كه بعد از آن تدوين گرديده، در كنار مرقد حضرت معصومه عليها السلام چند خانم ديگر مدفون مي باشند كه عبارت اند از: زينب و ام محمد و ميمونه، دختران حضرت جواد عليه السلام و بريهه، دختر موسي مبرقع و ام اسحاق، جاريه محمد بن موسي و ام حبيب، جاريه محمد بن احمد بن موسي كه مادر ام كلثوم، دختر محمد است و ام القاسم، دختر علي كوكبي و بريهه، دختر موسي مبرقع.(1)
مناسب است هنگام زيارت به آنان نيز سلام داده شود و زيارت نامه و قرآن و دعا خوانده شود تا از بركات معنوي اين مكان زائر و مزور بيشتر بهره مند شوند.(2)
2. حضرت معصومه عليها السلام علاوه بر اينكه امامزاده بلافصل امام موسي بن جعفر عليه السلام است، داراي مقاماتي است كه تا به امروز براي ما كشف نشده، ولي از كتب حديث استفاده مي شود كه ايشان از مشايخ اجازه و از رواتي است كه در سلسله اسناد احاديث مذكور است. از باب نمونه، در كتاب «مسلسلات» كه مؤلف آن ابومحمد جعفر بن احمد بن علي قمي و از معاصرين مرحوم صدوق است و داراي 220 كتاب مي باشد كه از تعداد كتاب فقط پنج عدد آن به ما رسيده و از بقيه خبري نيست،(3) آمده است:
«حدثنا محمد بن علي بن الحسن قال حدثني احمد بن زياد بن جعفر قال حدثني ابوالقاسم جعفر بن محمد العلوي العريضي قال: ابوعبدالله احمد بن محمد بن خليل قال: اخبرني علي بن محمد بن جعفر الاهوازي قال: حدثني بكير بن احنف قال: حدثتنا فاطمه بنت علي موسي الرضا عليه السلام قالت حدثتني فاطمة و زينب و ام كلثوم بنات موسي بن جعفر عليه السلام قلن حدثتنا فاطمة بنت جعفر بن محمد عليه السلام قالت حدثتني فاطمة بنت علي بن الحسين عليه السلام قالت حدثتني فاطمة و سكينة ابنتا الحسين بن علي عليه السلام عن ام كلثوم بن علي عليه السلام عن فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه و آله قالت سمعت رسول الله صلي الله عليه و آله يقول لما اسري بي الي السماء دخلت الجنة فاذا انا بقصر من دره بيضا مجوفة و عليها باب مكلل بالدر و الياقوتو علي الباب ستر فرفعت رأسي فاذا مكتوب: «علي الباب محمد رسول الله، علي ولي القوم» و اذا مكتوب علي الستر: «بخ بخ من مثل شيعة علي عليه السلام» فدخلته فاذا انا بقصر من عقيق احمر مجوف و عليه باب من فضة مكلل من زبرجد الاخضر و اذا علي الباب ستر فرفعت رأسي فاذا مكتوب علي الباب: «محمد رسول الله، علي وصي المصطفي» و اذا علي الستر مكتوب: «بشر شيعة علي عليه السلام بطيب المولد» فدخلته فاذا انا بقصر من زمرداخضر مجوف لم ار احسن منه و عليه باب من ياقوته حمراء مكلله باللؤلؤ و علي الباب ستر فرفعت رأسي فاذا مكتوب علي الستر: «شيعة علي هم الفائزون» فقلت: حبيبي جبرئيل لمن هذا؟ فقال: يا محمد! لابن عمك و وصيك علي بن ابي طالب عليه السلام يحشر الناس كلهم يوم القيامة حفاة عراة الا شيعة علي عليه السلام و يدعي الناس باسماء امهاتهم ما خلا شيعة علي عليه السلام فانهم يدعون باسماء ابائهم. فقلت: حبيبي جبرئيل! و كيف ذاك؟ قال: لانهم احبوا عليا فطاب مولدهم».(4)
ابومحمد جعفر بن احمد بن علي قمي حديثي را در كتاب «مسلسلات» مرقوم داشته كه در سند آن 6 فاطمه وجود دارد كه پنج نفر از آنان دختران بلافصل ائمه عليهم السلام و يكي هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها است و محتواي آن درباره معراج رسول الله است كه پيامبر فرموده: در شب معراج كاخي را به من ارائه دادند كه در درون 3 كاخ تو در تو بود و بر درب كاخ اول نوشته شده بود: «محمد رسول الله، و علي ولي القوم» و بر پرده كه بر روي درب بود، نوشته بود: «شيعة علي هم الفائزون» (رستگاري منحصربه شيعه علي مي باشد). از جبرئيل پرسيدم: اين كاخ از آن كي است؟ گفت: براي پسرعمويت علي بن ابي طالب عليه السلام. در روز قيامت همه برهنه محشور مي شوند و به نام مادرشان آنان را مي خوانند، غير از شيعيان اميرالمؤمنين عليه السلام كه آنان را به نام پدر مي خوانند؛ زيرا به بركت دوستي علي عليه السلام حلال زاده مي باشند.
نگارنده گويد: مرحوم علامه اميني در مجلد يكم كتاب معروف «الغدير» حديث شريف غدير خم را در حديثي كه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در سلسله سند آن هست مرقوم داشته است.(5)
از حديث اول استفاده مي شود كه براي حضرت رضا عليه السلام به غير از حضرت جواد عليه السلام فرزند ديگري به نام فاطمه بوده است و اينكه بعضي گفته اند فرزند حضرت رضا عليه السلام منحصر به امام جواد عليه السلام است، مخدوش مي باشد و همچنين از هر دو حديث و احاديث ديگر استفاده مي شود كه زنها از صدر اسلام در صحنه فرهنگ و علم حضور فعال داشته اند؛ البته با رعايت عفاف و شؤون و آداب ديني و اين امر مورد تأييد ائمه معصومين عليهم السلام قرار گرفته است، كما اينكه حديث معتبر «طلب العلم فريضة علي كل مسلم و مسلمة»(6) بر آن دلالت دارد، و از كتابهاي تراجم استفاده مي شود كه دختران بعضي از علماي بزرگوار از اجتهاد در مقام فقهي برخوردار بوده اند. از باب نمونه، براي شهيد اول دختري بوده به نام فاطمه ملقب به «ست (سيده) المشايخ فاطمة». شهيد اول زنان را در اخذ فتواي فقيهان نسبت به مسائل زنان به او ارجاع مي داده است.(7)
در باب قضا گرچه زنان از قضاي رسمي كه با بينه و يمين فصل نزاع مي شوند، محروم اند، ولي از قاضي تحكيم كه مبني بر تراضي طرفين مي باشد و يك نحوه صلح تلقي مي گردد، براي خصوص مراجعين زن، طبق اطلاق ادله باب تحكيم ممنوع نيستند.
مطلب ديگر آنكه شهر قم از اواسط حكومت بني اميه، مقر و مأواي شيعيان و رجال سياسي و علمي بوده است و بزرگان شيعه آنجا را مركز امن براي تمهيدات نظامي و فرهنگي انتخاب كرده بودند تا جايي كه طبق نوشته مجلسي اول در زمان علي بن بابويه، دويست هزار محدث در آن وجود داشته و چون اين عدد براي اذهان قابل هضم نيست، آن را توجيه كرده اند، به اينكه تمام ساكنين قم در هر شغل و كسبي كه داشته اند، ساعاتي را هم براي يادگيري مسايل ديني و فراگيري احاديث قرار مي دادند.(8)
در بازار قم افرادي مانند: علي بن ابراهيم (مفسر قرآن) به شغل پارچه فروشي اشتغال داشته است. وجود علماي بازاري آن قدر زياد بوده كه براي عدم اشتباه بين افراد مشترك در اسامي، شغل آنان را به نام ايشان اضافه مي كردند؛ مثل: محمد بن سلم طحان كوفي (طحان يعني دارنده آسيا) و محمد بن حسن صفار قمي (صفار يعني درودگر).(9)
به هر حال، يكي از جهات توفيق يافتن قدماي اصحاب، حضور آنان در ميان توده جامعه بود؛ زيرا در هر صنفي و شغلي، بزرگان از فقها و محدثان و مفسران حضور داشتند و مردم را در ضمن كسب، هدايت علمي مي نمودند.
پي نوشت:
1) تاريخ قم» ص 214. اين كتاب كه از تأليفات حسن بن محمد بن حسن و در تاريخ 378 هجري تدوين شده و در سال 806 هجري توسط حسن بن علي بن حسن نيز به فارسي ترجمه شده، از مجموع 20 باب اين كتاب فقط 5 باب موجود است و از 15 باب ديگر اين كتاب اثري وجود ندارد.
2) مرحوم ناصر الشريعة از نويسندگان معاصر نام نه تن از امامزاده هاي مرد را ذكر كرده و نوشته كه اين نه تن طبق تاريخ قديم قم در مقبره بابلان مدفون بودند، ولي در حال حاضر از قبور آنان اثري نيست («تاريخ ناصر الشريعة» ص 75) آقاي مهدي پور در كتاب «كريمه اهل بيت عليها السلام» نوشته اند كه در زمان مرحوم حاج سيد حسين حرم پناهي براي تعمير سرداب مطهر دو بانوي صالحه را راهي سرداب كردند، ديدند اجساد مدفون شدگان سالم و تازه مي باشد.
3) اين پنج كتاب در يكجا و در سال 1369 هجري در تهران به چاپ رسيده. شرح حال مؤلف به طور اختصار در مقدمه اين مجموعه مذكور است.
4) مجموعه فوق الذكر، ص 108.
5) الغدير» ج 1، ص 196.
6) مجمع البيان» ج 1، ص 9.
7) فوائد رضوية» ج 2، ص 649. مرحوم محدث قمي نام نه تن ديگر از زنان فاضله را برده كه هر يك ازآنان از علما و فقها بوده اند و بانوان از آنان استفاده عملي مي نمودند.
8) ولي با تمام اين توجيهات به نظر مي رسد اين ادعا كه در قم در يك زمان 200 هزار محدث بوده، خالي از مبالغه نيست و مجلسي هم آن را در بحث وضواز كتاب لوامع، از يك كتاب بي نام و نشان نقل كرده است.
9) هر يك از خزار، سراد، زراد، خلّان، سمّان، زيات، عطّار، جمّال، صرّاف، صيرفي و سرّاج و امثال آن از القاب شغلي روايت و علماي قديم مي باشد.
منبع» سه نكته درباره زواياي حيات حضرت معصومه عليها السلام/ آية الله حسين كريمي