(
1465
)
حضرت زینب (س) آيينه زهرا(س)
ریاحین : حجت الاسلام والمسلمین احمد زمانى
پنجم جمادى الاولى سال پنجم و يا ششم هجرت، پرثمرترين ميوه شجاعت و بردبارى، عفت و پاكدامنى در مدينه منوره ظاهر گشت.
(1) او مظهر عواطف و احساسات پاك و ثمره وجودى دو درياى مواج و خروشان نبوت و امامت گشت و بيت علوى را نورانيتى ديگر بخشيد و سومين اثر زيباى «مرج البحرين يلتقيان» (2) شد. به طورى كه به انسانهاى شرافتمند جهان، افتخار ديگرى دارد. قدومش بر همگان مبارك و راهش پر رهرو باد.
- خواهى كه شوى با خبر از رتبه او
- بابش على عالى و مامش زهراست
زينب در گرانبهاى نبوى و علوى است. لحظهاى كه پا به عرصه وجود گذاشت، جهت جلوه بيشتر درخشش روحانى وجوديش در برابر همه ستمگريها و تاريكيهاى تاريخ نسبت به معنويات، پنج تن آل عبا دست به تربيت و پرورش وى يازيدند و او را مورد توجه قرار دادند، از اين رو زينب بعد از مادرش، مظهر وجودى پيامبر، على، فاطمه، حسن و حسين گرديد، و به حق وى را زينب يعنى زينت پدر ناميدند.
نامگذارى
عقيله بنىهاشم آنگاه كه پا به عرصه وجود گذاشت و در منزل وحى در كنار پنج تن قرار گرفت. مادرش فاطمه اطهر عليها السلام رو به شوهرش على بن ابىطالب(ع) كرد و از او خواست تا نام زيبايى را برايش انتخاب كند. آن حضرت فرمود: «در اين امر مهم، بر پيامبر خدا پيشى نخواهم گرفت. بايد مقدارى تحمل كنيم تا آن وجود نازنين از سفر برگردد». چون رسول خدا از سفر بازگشت، آن دو نامگذارى اولين فرزند دختر خويش را بر عهده آن حضرت گذاشتند. آن بزرگوار كمى تامل نمود، در آن هنگام جبرئيل نازل شد و سلام و درود حضرت حق را بر وى ابلاغ كرد و سپس گفت: «نام اين نوزاد را زينب بگذار، زيرا خداوند اين نام را برگزيد و آن را انتخاب كرد». بعد هم پيشگويي هايى را نسبتبه حوادث و قضاياى آينده آن سلاله پاك بيان داشت. (3)
زينب عليها السلام ، دختر اميرالمؤمين، را زينب كبرى ناميده اند تا از ديگر زينب ها، همچون زينب بنت محمد، جدا گردد و نيز او را صديقه صغرى گفته اند تا از مادرش صديقه كبرى عليها السلام جدا گردد.
القاب زينب
عظمت و قدرت روحى دختر اميرالمؤمنين در ميدانهاى مختلف سبب گرديد كه او همچون استوانه محكمى باشد كه بخش سنگينى از بار امامت و زعامت پدر و دو برادرش را بر دوش كشد. محدثان و مورخان براى آن حضرت القاب گوناگونى را ذكر كرده اند كه هر كدام نشانگر قوت موضع گيرى آن بانوى بزرگوار در برابر حوادث و رويدادهاى مختلف است، همانند تحمل رحلت پيامبر گرامى اسلام، شهادت صديقه طاهره در دوران خردسالى، شهادت اميرالمؤمنان در محراب كوفه، تحمل شهادت امام مجتبى و از همه بالاتر واقعه پرحماسه و خونين كربلا كه در كمتر از نصف روز شاهد به خون غلطيدن امام زمان خويش، حسين بن على بن ابى طالب، گرديد و همراه او نزديك به17 نفر از نزديكترين افرادش، همچون فرزند و فرزندان برادر و يا خواهر بودند. برخى از القاب زيباى آن بانوى مكرمه در روايات مستند آمده و برخى هم برخواسته از صفات عاليه و فضايل بي شمار آن حضرت است.
زينب كبرى از نگاه اهل سنت
دانشمندان و نويسندگان و جامعه اهل سنت زينب كبرى را عزيز و گرامى مى دارند و با تمام وجود در برابر شخصيت آن حضرت كرنش مى نمايند و اعتقاد درونى خويش و خضوع و خشوع خود را بر زبان و قلم اظهار مىكنند. از تاريخ درخشان و سراسر شورآفرين زندگى اين بانوى سترگ و قهرمان، نزديك به 1352 سال مىگذرد و طبق پژوهشى كه انجام گرفته بيش از يكصد و هفتاد كتاب مستقل (4) و صدها مقاله نوشته شده است. اساس اين امر دو مطلب ذيل مى تواند باشد:
اول: زينب كبرى تربيت يافته بيت رسالت و نبوت و آيينه تمام نماى عفت فاطمى و اصالت محمدى و شجاعت علوى است. او دختر اميرمؤمنان و خليفه رسول خداست و نواده پيامبر بوده، رسول گرامى اسلام او را تكريم نموده و بر او ارج نهاده، سخن و كلام او را مى شنيده و بر آن تحليل داشته است. در روايات آمده: آخرين روزهاى عمر پيامبر كه زينب كبرى حدود 5 سال داشت خدمت آن حضرت آمد. عرض كرد: «جد بزرگوار ديشب در عالم خواب ديدم كه تندباد سياهى همه جا را فرا گرفت به طورى كه همه جا تاريك شد و آن باد تند مرا نيز جابجا نمود. خود را به درخت تنومندى رساندم و پناهنده شدم. فاصله اى نشد كه آن درخت نيز از جا كنده شد و بر زمين افتاد. من به يكى از شاخه هاى قوى آن درخت متمسك شدم كه او هم قطع گرديد. دوباره شاخه قوى ديگرى را گرفتم كه آن تندباد او را هم شكست. از خواب بيدار شدم». رسول خدا سخنان زينب را شنيد و اشكهاى مباركش جارى شد. بعد فرمود: آنچه را در خواب ديده اى واقعيتى است كه آن را توضيح مى دهم. سپس فرمود: «آن درخت بزرگى را كه بدان تكيه كرده بودى، جد توست و بعد هم شاخه قوى بزرگ مادرت، فاطمه زهرا، است و شاخه بزرگ ديگر پدرت، على بن ابىطالب، است و دو شاخه بعد از آن حسن و حسين مىباشد. با فقدان من و اينان دنيا را ظلمت و ستم فرا خواهد گرفت (و بعد از شهادت فرزندم حسين) عزا و ماتم و حزن همه را فرا خواهد گرفت.»
تحليل پيامبر خدا بر رؤياى زينب كبرى نواده خويش و متاثر گشتن به هنگام استماع سخنان دخترى پنج ساله چيزى جز عزت نهادن و گرامى داشتن آن كريمه نخواهد بود.
دوم: شخصيت ذاتى زينب كبرى از بدو تولد تا لحظه رحلت عامل ديگرى بوده كه زندگى سراسر افتخار اين بانو را از ديگر بانوان جدا ساخته است و در همه فراز و نشيبها فطرت خداشناسى و اوصاف رحمانى در وجودش تبلور يافته است و از اين رو در صبر و مقاومت، پاكدامنى و عفاف، پشتكار و ايمان، زهد و پارسايى و ... زبانزد خاص و عام گرديده است. اينك از باب ذكر نمونه سخنان بعضى از شخصيتهاى اهل قلم جامعه اهل سنت را مىآوريم:
الف) جلال الدين سيوطى در رساله «زينبيه» خويش مى نويسد: «زينب در زمان جدش رسول خدا پا به عرصه جهان گشود و در دامن وى پرورش يافت. او هوشمندى توانا و دورانديش و داراى قلبى پرقوت و پرصلابت بود». سپس مى افزايد: حسن بن على هشت سال قبل از رحلت پيامبر خدا و حسين بن على هفت سال قبل از آن و زينب كبرى نيز پنج سال قبل از رحلت آن بزرگوار به دنيا آمده اند، پس زينب پنج سال از عمر خويش را در كنار پيامبر خدا گذرانده و تربيت يافته است».
ب) شيخ عزالدين معروف به ابن اثير جزرى مى نويسد: «زينب دختر على بن ابى طالب، مادرش فاطمه دختر رسول خدا بود. او در زمان پيامبر خدا بدنيا آمد و مقدارى از زندگى آن حضرت را درك نمود. زينب تنها خانم متفكر و دانشمندى بود كه از قوت فكر بالايى برخوردار بود. پدرش وى را به ازدواج عبدالله بن جعفر درآورد خداوند به وى فرزندانى عنايت كرد كه نام آنان على، عون اكبر، عباس، محمد و ام كلثوم بوده است. او در واقعه كربلا همراه برادرش حسين بن على بود. بعد از شهادتش بهمراه قافله روانه شام گشت و در برابر يزيد بن معاويه خطبه اى شيوا و پرمعنى ايراد كرد كه در كتابهاى تاريخى ذكر شده. ايراد آن خطبه درايت و عقل و انديشه و قدرت بالاى قلبى وى را مىرساند.» (۵)
ج) استاد محمد فريد وجدى: «زينب، دختر على بن ابىطالب، از جمله زنان بافضيلت و بزرگوارى است كه دورانديشى و فكر با عظمتى داشت. او همراه برادرش حسين بن على در واقعه كربلا حضور داشت به امر يزيد بن معاويه آن خانم را به همراه ديگر اسراء به شام و شهرهاى مختلف بردند كه در شام زينب كبرى در برابر يزيد خطبه اى غراء خواند.» (۶)
د) محمد غالب شافعى مصرى: او كه از نويسندگان مقتدر مصرى است در مجله «الاسلام» سال اول شماره27 علاقه و عشق خود را به زينب چنين مىنگارد:
«يكى از بزرگترين زنان اهل بيت از نظر حسب و نسب و از بهترين بانوان طاهره كه داراى روحى بزرگ و مقام تقوى و آيينه سر تا پا نماى رسالت و ولايتبوده، حضرت سيده زينب دختر على بن ابى طالب مى باشد كه به نحو كامل او را تربيت كرده بودند و از علم و دانش خاندان نبوت سيراب گشته بود. به حدى كه در فصاحت و بلاغتيكى از آيات بزرگ الهى گرديد و در حلم و كرم و بينايى و بصيرت و تدبير كارها در ميان خاندان بنى هاشم و بلكه عرب مشهور شد و ميان جمال و جلال و سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت را جمع كرده بود. شبها در حال عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوى و پرهيزگارى معروف بود.» (۷)
- به راز و نياز و به سوز و گداز
- تو گويى كه زهرا بود در نماز
۱.رياحين الشريعة، ج3، ص33; زينب كبرى در پنجم جمادى الاولى سال پنجم يا ششم هجرت به دنيا آمد، بعضى ولادت آن حضرت را اوائل شعبان سال پنجم هجرت و بعضى ماه رمضان و يا اواخر ربيع الثانى همان سال دانسته اند. (كه به طور معمول مرجح خاصى براى اقوال فوق وجود ندارد(.
۲.تفسير نورالثقلين، الهويزى، ج5، ص191، ح17; مناقب، ابنآشوب، ج3، ص319.
۳.زينب الكبرى، علامه جعفر نقدى، ص17 -16.
۴.فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج2، ص636-637.
۵.زينب الكبرى، علامه جعفر نقدى، ص19 - 18.
۶.اسدالغابة فى معرفة الصحابة، ابن اثير، ج7، شماره 6961.
۷.دائرة معارف القرن العشرين، ج4، ص796 - 795.