( 4.7 1229 )

ریاحین ـ خداوند متعال یکتا و بدون شریک است و هیچ گاه  عبادت مشرکانه را برای خویش نپسندیده است. خشم خداوند همواره متوجه اقوامی است که به جای عبادت حق تعالی بت پرست هستند. از این رو خداوند این گمراهی را برنتابیده است و پیامبرانی را برای هدایت و برحذر داشتن از پرستش بت به سوی اقوام بشر مبعوث داشت و همه انبیا بدون هیچ استثناء از پرستش بت برحذر داشتند و هرگاه که توفیقی داشتند و قدرتی یافتند به از بین بردن بت‌ها مبادرت ورزیدند.

 

 

خداوند از بت شکنی انبیاء من جمله حضرت ابراهیم علیه السلام تجلیل نموده است. نمرودیان  که بت پرستی در گوشت و خون ایشان عجین شده بود ابراهیم را به جرم شکستن بت ها و بد گویی نسبت به بت ها در اتش انداختند. شاید ازاین جهت باشد که بت شکنی سنت  حضرت ابراهیم شد.


رسول مکرم اسلام که سید الانبیاء می باشد نیز در اولین فرصتی که به دست آورد بت‌های قریش را نابود کرد و وجود کعبه را از لوث وجود بت‌ها پاک کرد و همه را به توحید و نفی بت‌پرستی فرا خواند.

بت پرستی منافقانه


بت پرستی در ظاهر خودش از کعبه و مکه نشینان رخت بربست. اما گروهی تنها به ظاهر توحید را پذیرفتند و به خاطر ضعف و ناتوانی خویش نتوانستند در مقابل شکستن بت‌های کعبه مقاومت کنند، اما بت‌های خویش را در زیر جامه های خود نهان ساختند و بر گردن خویش بت آویختند  و بت پرستی را در نهان ادامه دادند.

 

ایشان  شکست های خویش را در بدر و احد و جنگ هایی که از رهبر موحدان حضرت علی علیه السلام متحمل شده بودند را فراموش نکردند. سینه های ایشان مالامال از بغض و کینه بود که نسبت به خدا پرستان داشتند و هر کسی که دم از بت پرستی می زد مورد خشم و کینه ایشان قرار گرفت؛ چرا که ایشان هر چند در ظاهر موحد بودند، اما در باطن محبت بت ها در قلب های ایشان وجود داشت «و اشربو فی قلوبهم العجل» از این جهت ایشان جبهه نفاق را تشکیل دادند.

 

نفاقی که در ظاهر موحد هستند و در باطن بت پرست می باشند. این منافقان همه دشمنی ایشان و بغض ایشان نسبت به کسی است که بت ها را می شکند و بالاترین موحد و یکتا پرست می باشد. بدیهی است که پیامبر عظیم الشان اسلام و علی بن ابیطالب مبغوض‌ترین افراد نزد ایشان هستند. از این جهت ایشان به ترویج بت پرستی اما به صورت منافقانه پراختند.


ایشان در ظاهر برای خیر خواهی امت اسلامی شروع به توطئه نمودند؛ چرا که در قلب ایشان کینه ای دیرینه نسبت به پیامبر بود لذا اولین ظهور آشکار این نفاق سقیفه بود . سقیفه چیزی نبود جز باز گرداندن بت های قریش به میان جامعه، اما به صورت منافقانه .

از این جهت سقیفه ظلمتی در عالم هستی ایجاد کرد. فسادی که همه عالم را فرا گرفت؛ چرا که همان گونه که در مکه بت قرار داده بودند و طواف کنندگان بت پرست، خدا را عبادت نمی کردند هر چند که به دور بیت خداوند می چرخیدند. بعد از سقیفه نیز نمازگزاران و موحدان ظاهری نیز خدا را عبادت نمی کردند، هر چند که رو به کعبه نماز می گذاردند؛ چرا که تابع سقیفه‌ای شده بودند که منافقانه به دنبال رواج بت پرستی در میان جامعه بود. و آیه شریفه «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس»؛ در تمام خشکی ها و دریاها فساد آشکار شد به وسیله آنچه که مردم با دست خویش مرتکب شدند» را  امام صادق علیه السلام بر ظلمت سقیفه تفسیر نمودند، یعنی به واسطه سقیفه ظلمتی در پهنه هستی این عالم فراگیر شد.


شهر شام توسط  سربازان امام حسین فتح شد


آتش عاشورا چشم خفاشان اموی را کور کرد. هر جا که کاروان اسری قدم گذاشتند چون خورشیدی درخشیدند و ظلمت امویان را دریدند و آتشی بر جان بت های امویان شد و آنان را رسوا نمودند. اما کاروان اسرا هم چنان در حرکت است . کاروان اسری هر چند علی الظاهر اسیر هستند و در اتش نمرودیان قرار دارد، اما هرجا که این کاروان رسید فریاد زد و یک سره آتش شد و بت امویان را خاکستر نمود و سرانجام این کاروان وارد شام بلا شد شامی که سخت ترین مصیبت ها را بر خاندان عترت روا داشت.


شام دژ مستحکم بنی امیه بود. شهری بود که امویان در آن اردو زده بودند و هویت شهر را  بر اساس بت پرستی سامان داده بودند. بت پرستی که بت خانه نداشت و اساس آن را بت سنگی و چوبی تشکیل نمی داد بت پرستی که اساس ان بغض علی بن ابیطالب بود و کینه های بدر و احد دشمنی با خاندان پیامبر. شامی که از نماز خواندن علی علیه السلام تعجب می کند؛ چرا که ریز سیطره نفاق نفس کشیده اند.

اگر بر دروازه شام بایستی و ورود اسرا را به شام بنگری در اول امر خواهی گفت که کار خدا پرستی به آخر رسید و تنها موحدان گیتی و سرآمد و سید موحدان در ریسمان بت پرستان سقیفه اسیر شدند اما اگر خوب بنگری خواهی دید که با ورود این اسرا به شام شهر شام به تسخیر اهل توحید در آمد و ندای توحید را در شهر شام سر دادند و چهره نفاق را برای مردم شام آشکار ساختند و دیگر این مردم شام بودند که «اما شاکرا و اما کفورا».

 

آری سربازان امام حسین علیه السلام در قالب اسری شام را تسخیر کردند و زینب کبری سلام الله علیها با خطبه خویش پایه های تخت یزید را در هم ریخت و بزم و شادی کینه جویی او از بدر را به عزا مبدل ساخت و امام سجاد علیه السلام نیز در شهر شام بر بالای چند تکه چوب بی ارزش آبرویی برای یزیدی که میراث خوار معاویه بود باقی نگذاشت و خطاب به او فرمود «این پیامبری که تو در اذان نام او را می بری جد تو است یا جد من اگر  بگویی که جد تو است که دروغ می گویی اگر بگویی که جد من است چرا پدر من را از قفا سر بریدی؟ چرا سر پدر من را به نیزه ها زدی وچرا ....»

 

همه اهل شام به یزید گفتند چرا؟ چرا اینچنین کردی؟ گویی که می رفت سلطه یزید بر شام به آخر برسد. هر چند که نفاق امویان برملا شد دیگر چه یزید باشد و چه نباشد بت امویان شکسته شد، اما این پیروزی وقتی به پایان رسید و کامل شد که ضربه کاری را بر پیکره کاخ یزید وارد اوردند و شام را تا قیامت در تصرف اهل توحید در آوردند.


فتح شام، فتح الفتوح «رقیه»

آخرن ضربه را دختری سه ساله مشهور به «رقیه » به حکومت یزید زد. او که طفلی سه ساله است با گریه های خود و با ناله های خویش خواب آسوده را از یزید ربود و شاید ترس از این بود که گریه های مدام و سوزناک این کودک سه ساله  وجدان خفته شامیان را بیدار کند که یزید همان اشتباهی را تکرار کرد که در کربلا تکرار کرده بود و اراده کشتن او را نمود.


اما چگونه می شود طفلی سه ساله را کشت؟. او که کودکی بیش نیست. او که مردی جنگ آور نیست و از همه گذشته او اسیر است و کشتن اسیر کاری بسیار زشت و قبیح است، شاید برای این مشکلات بود که راهی دیگر برای کشتن او انتخاب کرد . آری جنایتی مرتکب شد که تاریخ همواره از ثبت این ماجرا عرق شرم بر جبین دارد. سر بریده پدرش را در مقابل او گذاشتند. دختری سه ساله چه گونه می توانست این مصیبت را تحمل کند؟ آری پس از اینکه سه جمله یا بیشتر با پدرش تکلم نمود و نتوانست این داغ را متحمل شود او نیز به خیل شهدا کربلا پیوست.

شهادت سه ساله ابا عبد الله در کنار خرابه شام خورشیدی شد که تا تاریخ هست و آدمیان هستند راه هدایت را روشن می کند. حرم او در شام یعنی رسوایی بت پرستان اهل سقیفه. بی جهت نیست که امروز هم سقیفه اییان در پی نابود کردن ان بارگاه نورانی هستند؛ چرا که گویی حرم رقیه در شام  پادگان بت شکنان است و تا وقتی که رقیه و شهادت رقیه است یزید و امویان آبرویی ندارند. تخریب قبر شریف او نیز آبرویی برای امویان نخواهد خرید.


آری شام دژ بزرگ معاویه و یزید و بنی امیه با ورود کاروان اسرا به آن شهر فتح شد. این فتح با نام «رقیه» رقم خورد و حرم آن بانوی سه ساله علامت فتح بزرگی است که در شام اتفاق افتاد. آری رقیه آخرین سرباز سه ساله امام حسین علیه السلام بود . او در شام به ندای هل من ناصر پدرش لبیک گفت و او نیز پس از این لبیک به کاروان شهدای کربلا رسید و شهر شام را از بت های نفاق پاک کرد . آری رقیه سه ساله امام حسین علیه السلام با کودکی  و کم بودن سن خویش توانست بار دیگر تبر ابراهیم خلیل را بر دوش بگیرد و بر پایه های بت خانه امویان بزند. تا امروز اگر کسی موحد است مدیون بت شکنی ابراهیم گونه رقیه است. آری باید گفت رقیه بت شکن سه ساله امام حسین است. بت شکنی که بت نفاق را شکست و خرد کرد و منافقان را رسوا نمود.

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code