مصداق منحصربه فرد کوثر، حضرت زهرا (س) است
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد؛ نویسنده و قرآنپژوه در گفتوگو با خبرنگار ایبنا، درباره شخصیت و سیره آن حضرت، بیان کرد: ما اطلاعات خیلی ریز، دقیق و گسترده از زندگانی حضرت زهرا (س) نداریم و آگاهی ما در همین حد معروف است. اما آنچه که مهم است، میراث علمی و فکری و مواضع اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و سیاسی حضرت زهرا (س) است که در همان حد اندک هم، یک دنیا مطلب در خود دارد و میتواند بهعنوان الگو برای ما درسآموز باشد.
وی ادامه داد: بنابر قول مشهور، آن حضرت 18 سال بیشتر عمر نکرد. ایشان در مدینه و مسجدالنبی برای بانوان افاضه داشتند که ما از چگونگی و چراییهای آن افاضات، اطلاعات دقیق و ریز و گستردهای نداریم. پیامبر اکرم (ص) در مواردی مسائل شرعی بانوان را به دختر گرامیشان ارجاع میدادند و اگر بانوان در مسائل خاصی هم مشکل و حرفی داشتند، حضرت زهرا (س) راحتتر آنها را حل میکرد. ایشان بسیار زاهدانه زندگی کرد و با حضرت علی (ع) در نهایت مهرورزی و کرامت و انسانیت زندگی میکرد. از علی (ع) مشهور است که فرمودهاند: «من خدا را شاهد میگیرم که هرگز فاطمه از من چیزی نخواست که توان اِجرای آن را نداشته باشم». این موارد خیلی خیلی مهم است.
این نویسنده و استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به خطبه حضرت زهرا (س)، گفت: میخواهم به نکته خیلی مهمی اشاره کنم که متاسفانه خیلی کم به آن توجه میشود. ما یک خطبه بسیار بسیار تکاندهنده و مهم از حضرت زهرا (س) داریم و من معتقدم که این خطبه حالت اعجاز دارد و شکل دادن به چنین متنی، توان هرکسی نیست. اینکه میگویم مغفول واقع شده، منظور این است که به آن عنوان خطبه «فدکیه» داده شده و هنوز هم اینگونه است و این عملا اجر و شأن و عظمت آن خطبه را پایین میآورد. یعنی انگار حضرت زهرا (س) با تنی رنجور از هفت باغ که البته در جای خود مهم بود، دفاع کند و در اینباره حرف بزند. اساسا حضور آن بانو در مسجد، برای فدک نیست و بهنظر من عنوان فدکیه بر این خطبه هم غلط است.
مهدویراد در اینباره افزود: همیشه به این مساله فکر میکردم، ولی جرأت نداشتم زیاد درباره آن حرف بزنم، ولی هنگامی که استاد محمدرضا حکیمی که در عشق به اهلبیت (ع) شاید بینظیر باشد، در اینباره سخن گفت، خیلی دلم آرام گرفت. فکر میکنم باید برای این خطبه عنوان «بازخوانی میراث بعثت» را انتخاب کنیم. یعنی پیامبر اکرم (ص) یک انقلاب عظیم را ایجاد کردند که این انقلاب عظیم، دارای آثار معرفتی، فکری، سیاسی، علمی و ... است و این انقلاب با تحولات سیاسی و فرهنگی کمکم در حال دفنشدن بود. خطبه حضرت زهرا (س)، عملا این انقلاب را از دفن شدن نجات داد و باورم این است که اگر خلیفه اول، وسط کلام حضرت زهرا (س) نمیآمد و حرفی مبنی بر ارث نمیزد، شاید حضرت اصلا از فدک سخن به میان نمیآورد.
این قرآنپژوه اظهار کرد: خطبه ابتدا با این پرسش آغاز میشود که شما که بودید؟ تحلیل جامعهشناختی که در این بخش از خطبه آمده، بینظیر است. استناد به آیات قرآن در نهایت لطافت، نکته بسیار ارزشمندی است. بعد حضرت در نهایت ایجاز و عمق مطرح میکنند که حالا چه شدید؟، میراث اسلام چیست؟ نماز و زکات و .. برای چیست؟ که این چند سطر در فلسفه تشریع، حیرتآور است. حضرت فرمود شمایی که آن بودید و این شدید و این میراث در اختیارتان است، شمایی که با یک شمشیر و لیف خرمایی که به کمرتان میبستید، در مقابل شرک با آن همه دبدبه و کبکبه میایستادید، چرا امروز که میراث من به غارت میرود و ظلم به این آشکاری اتفاق افتاده، سکوت کردهاید؟
وی گفت: حضرت زهرا (س)، در آن خطبه تصویر عجیب و حیرتآوری از حضرت علی (ع) نشان میدهد. این خطبه عجایب زیادی دارد. وقتی حضرت فاطمه (س) میخواهد خطاب به انصار بگوید که چرا اینطور شدهاید، یک جمله بیان میکند: «لِفُلول الحدّ و اللعب بعد الجد و خور القناة ...»، به این معنی که شما دیگر برندگی ندارید، قاطعیت خود را از دست دادهاید و کارآمدی ندارید، به این دلیل که بین شما تفرقه ایجاد شده است. این چگونه رفتاری است؟ وقتی خلیفه اول دید خطبه با این آهنگِ شکنندهِ درهمریزندهِ انفجارآفرین، در حال برهم ریختن همه چیز است، بلند شد و گفت شما که میدانید من چقدر شما را دوست دارم، پدر شما که آنقدر مهربان بود، چرا اینقدر تند صحبت میکنید؟ خودم از پدر شما شنیدم که گفت: «ما پیامبران ارث نمیبریم». برای اولینبار بعد از پیامبر اکرم (ص)، این دروغ از سوی خلیفه اول جعل شد و برای اولینبار، روایت مجعول از سوی حضرت زهرا (س) با ارجاع به قرآن نقد شد. حضرت فرمود که این کتاب خدا و حاکم است و آخرین حرف را میزند و سخنش سخن نهایی است و به بیان قرآن، پیامبران از پیامبران ارث میبرند. بعد از صحبتهای ابوبکر، حضرت زهرا (س) قدری درباره فدک صحبت میکنند.
دبیر علمی جایزه کتاب سال، ادامه داد: باید به این نکته هم توجه شود که جلوی چشم اهالی مدینه به حضرت ظلم شد، هیچ اقدامی نکردند و فریاد مظلومیت آن خاندان را نشنیدند. ولی حضرت زهرا (س) برای همین مردم، تمامی درآمد هفت باغ خود را وقف کرده بود و نسل اندر نسل فرزندان خود را متولی این امر قرار داد. حضرت فاطمه (س)، سمبل کرامت، انسانیت، شرافت، عظمت و هرچه صفت نیک است. با هر صفتی بخواهیم حضرت را توصیف کنیم، به لطافت و زیبایی سخن مرحوم دکتر شریعتی نیست که گفت: «فاطمه فاطمه است». با هیچ لفظ و صفتی نمیتوان حضرا زهرا (س) را که پیامبر (ص) درباره ایشان گفته «فداک ابوک»، توصیف کرد.
مهدویراد درباره برخی تحریفها و کجتابیهایی که درباره قرآن، پیامبران و ائمه و بهویژه حضرت زهرا (س)، مطرح شده، تصریح کرد: خدا رحمت کند استاد شهید مرتضی مطهری را که میفرمود پرداختن زیاد به این بخشها، عملا گزارش دادن قهرمانیهای منفی دشمن است که توانستهاند چه کنند! یکی از موارد تحریف، تحریف معنا در شخصیتهاست. آنچه هم در متن، هم در پدیده و هم در شخصیتها مهم است، تحریف جهت و رویکرد است. الفاظ قرآن تحریف نشده، گاهی معنایش را تحریف میکنند، اما گاهی جهتگیری قرآن که برای ایجاد عدالت آمده، آن را به کتاب اخلاق تعبیر کردهاند. نه اینکه قرآن کتاب اخلاق نیست، ولی این تحریف در جهت است. حضرت عیسی (ع) فرموده که من نیامدم صلح دروغین ایجاد کنم، آمدهام که در دست عدالت، شمشیری بیافکنم. حضرت زهرا (س)، سمت و سوی زندگیاش، ایجاد یک کرامت انسانی است که با شکوه در مقابل همه ناهنجاریها از فقر تا ستم میایستد.
وی افزود: این حضرت زهرا (س) را تبدیل کردن به شخصیتی که بجای اینکه با شنیدن اسمش، کرامت به ذهن بیاید، عظمتی که پدر او را یاد میکند به ذهن بیاید، به صِرف اینکه اسمش شنیده شود خطبه با آنهمه عظمت به ذهن بیاید، تنها پهلوی شکسته به ذهن میآید. حضرت زهرا (س) در نهایت استواری ایستاد و وقتی که هر دو شخصی که به ایشان بیحرمتی کرده و آسیب رسانده بودند، به دیدن آن حضرت آمدند، اجازه نداد و آن دو علی (ع) را واسطه کردند. وقتی حضرت علی (ع) نزد حضرت زهرا (س) آمد و گفت که مرا واسطه کردهاند، دختر گرامی پیامبر (ص) فرمود: «خانه خانه توست»؛ این اوج عظمت و بزرگی و گذشت است. البته در همان دیدار هم رویش را برگرداند و اجازه نداد که آن دو سوءاستفاده کنند. ای کاش ما آنقدر مخاطب جامعهمان را پر از این عظمتها کنیم که به صِرف اینکه اسم حضرت زهرا (س) میآید، این عظمتها به یاد بیاید، چراکه این عظمتها مظلوم واقع شده است.
این نویسنده و قرآنپژوه در پایان گفت: تردیدی ندارم که در سوره کوثر، تنها مصداق کوثر، حضرت زهرا (س) است، نه اینکه منظور از کوثر،علم کثیر است و مصداق والایش حضرت زهرا (س) است. همه اقوال دیگر جعل است برای اینکه حقیقت را از بین ببرند. خداوند او را کوثر نامیده، ما چقدر باید آن حضرت را کوچک کنیم و اینگونه حرف بزنیم؟ من حتی به عالمان شیعه و کسانی که میگویند کوثر به معنای علم کثیر و حضرت زهرا (س) مصداق اعلای آن است، میخواهم بگویم که حضرت زهرا (س)، تمام عیار مصداق علم کثیر است و از حضرت زهرا (س) است که علم کثیر سرچشمه میگیرد. در تاریخ اسلام اگر ائمه و فرزندانشان و کسانی را که این مکتب تربیت کرده، کنار بگذاریم، از تاریخ چه باقی میماند جز سیاهی و تاریکی؟ هرچه عظمت است متعلق به این خانواده و کسانی است که از سوی این خانواده تربیت شدهاند. یعنی واقعا نقش تمدنی ائمه (ع) را اگر کسی بنگرد، از کاشی مسجد گرفته تا ایجاد دانشگاه، مرتبط با ائمه (ع) است. مصداق منحصربه فرد کوثر، حضرت زهرا (س) است. چون آن خیرحضرت محض است و هرچه در عالم اسلام خیر داریم، از آن حضرت سرچشمه گرفته است.