قسمت دوم / بخش یکم، روایاتی درباره ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
[روایت شماره] (05)
[علل الشّرائع ] الْقَطَّانُ، عَنِ السُّکَّرِیِّ، عَنِ الْجَوْهَرِیِّ، عَنْ عُمَرَ بْنِ عِمْرَانَ، عَنْ عُبَیْدِاللَّهِ بْنِ مُوسَی الْعَبْسِیِّ، عَنْ جَبَلَةَ الْمَکِّیِّ، عَنْ طَاوُوسٍ الْیَمَانِیِّ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وَ هُوَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ لَهُ: أَتُحِبُّهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ؟
قَالَ:
أَمَا وَاللَّهِ لَوْ عَلِمْتِ حُبِّی لَهَا لازْدَدْتِ لَهَا حُبّاً إنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ أَذَّنَ جَبْرَئِیلُ وَ أَقَامَ مِیکَائِیلُ ثُمَّ قِیلَ لِی ادْنُ یَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ أَتَقَدَّمُ وَ أَنْتَ بِحَضْرَتِی یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ:
نَعَمْ، إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَی مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَکَ أَنْتَ خَاصَّةً فَدَنَوْتُ فَصَلَّیْتُ بِأَهْلِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ ثُمَّ الْتَفَتُّ عَنْ یَمِینِی فَإذَا أَنَا بِإِبْرَاهِیمَ علیه السلام فِی رَوْضَةٍ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ قَدِ اکْتَنَفَهَا جَمَاعَةٌ مِنَ الْمَلائِکَةِ.
ثُمَّ إِنِّی صِرْتُ إِلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَةِ وَ مِنْهَا إِلَی السَّادِسَةِ فَنُودِیتُ: یَا مُحَمَّدُ نِعْمَ الْأَبُ أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوکَ عَلِیٌّ فَلَمَّا صِرْتُ إِلَی الْحُجُبِ أَخَذَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَإذَا أَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ فِی أَصْلِهَا مَلَکَانِ یَطْوِیَانِ الْحُلَلَ وَ الْحُلِیَّ فَقُلْتُ: حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةُ؟
فَقَالَ:
هَذِهِ لِأَخِیکَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام وَ هَذَانِ الْمَلَکَانِ یَطْوِیَانِ لَهُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.
ثُمَّ تَقَدَّمْتْ أَمَامِی فَإذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْیَبَ رَائِحَةً مِنَ الْمِسْکِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَإذَا اشْتَقْتُ إِلَی الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها.
نیز در کتاب پیشین1 از ابن عباس نقل میکند که گفت:
عایشه موقعی نزد پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مشرّف شد دید رسول خدا فاطمهی اطهر سلام الله علیها را میبوسد عایشه گفت:
یا رسول الله! آیا فاطمه سلام الله علیها را دوست میداری؟! پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
آری، به خدا قسم، اگر تو میدانستی من چقدر فاطمهام را دوست میدارم تو نیز او را بیشتر دوست میداشتی، زیرا موقعی که مرا در شب معراج به آسمان چهارم بردند جبرئیل اذان گفت و میکائیل اقامه گفت، آن گاه به من گفته شد:
یا محمّد! جلو بیا و نماز بگذار، گفتم:
ای جبرئیل با بودن تو من جلو بیایم و نماز بگذارم؟
گفت:
آری، زیرا خدای حکیم پیامبران مرسل خود را بر ملائکه مقرّب خود فضیلت و برتری داده و تو را یک فضیلت مخصوصی عطا نموده است، من جلو رفتم و با اهل آسمان چهارم نماز به جای آوردم، وقتی به طرف راست خود متوجّه شدم حضرت ابراهیم علیه السلام را دیدم که در یکی از باغهای بهشت است و گروهی از ملائکه در اطراف آن بزرگوار اجتماع نمودهاند.
سپس وقتی به سوی آسمان پنجم و ششم بالا رفتم ندائی شنیدم که گفت:
یا محمّد! پدر تو ابراهیم علیه السلام خوب پدری و برادرت علی بن ابیطالب علیه السلام خوب برادریست. هنگامی که متوجّه سرا پردهها شدم جبرئیل دست مرا گرفت و داخل بهشت نمود ناگاه با درختی از نور مواجه شدم که دیدم دو ملک حلّه و زیورهایی به آن میپیچند، گفتم:
ای حبیب من جبرئیل! این درخت از کیست؟!
گفت:
از برادرت حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام است، این دو ملک تا روز قیامت حلّه و زیور به این درخت میپوشانند.
آنگاه وقتی به طرف جلو رفتم با رطبی روبرو شدم که از کره نرمتر و از مشک خوشبوتر و از عسل شیرینتر بود، من یک رطب را خوردم و آن رطب در پشت من مبدّل به نطفه شد، هنگامی که به زمین نزول نمودم و با خدیجه کبری سلام الله علیها همبستر شدم وی به فاطمه زهراء سلام الله علیها حامله شد، پس بنابراین فاطمهی اطهر سلام الله علیها حوریهایست که انسیه میباشد، هر گاه من مشتاق بهشت میشوم فاطمه سلام الله علیها را میبوسم.
[روایت شماره] (06)
[تفسیر القمی] أَبِی، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَة، عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ:
کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم یُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَةَ فَأَنْکَرَتْ ذَلِکَ عَائِشَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم یَا عَائِشَةُ إِنِّی لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِی جَبْرَئِیلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَی وَ نَاوَلَنِی مِنْ ثِمَارِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکِ مَاءً فِی ظَهْرِی فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَمَا قَبَّلْتُهَا قَطُّ إِلا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَی مِنْها.
در تفسیر علی بن ابراهیم2 با چند واسطه از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود:
پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم زیاد فاطمهی زهراء سلام الله علیها را میبوسید، عایشه راجع به این موضوع به رسول خدا اعتراض میکرد، پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
ای عایشه! در آن شبی که مرا به آسمان بردند و داخل بهشت شدم جبرئیل مرا نزدیک درخت طوبی برد و از میوهی آن به من داد، هنگامی که من از آن خوردم آن میوه در پشت من مبدّل به نطفه شد، هنگامی که به زمین آمدم و با خدیجهی کبری سلام الله علیها همبستر شدم وی به فاطمهی زهراء سلام الله علیها حامله شد، لذا هیچ وقت من فاطمه سلام الله علیها را نمیبوسم مگر اینکه بوی درخت طوبی را از او میبویم.
[روایت شماره] (07)
[المناقب لابن شهرآشوب ] أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أُمِّی عَنْ صِفَةِ فَاطِمَةَ سلام الله علیها فَقَالَتْ:
کَانَتْ کَأَنَّهَا الْقَمَرُ لَیْلَةَ الْبَدْرِ أَوِ الشَّمْسُ کُفِرَتْ غَمَاماً أَوْ خَرَجَتْ مِنَ السَّحَابِ وَ کَانَتْ بَیْضَاءَ بَضَّةً.
عَطَاءٌ، عَنْ أَبِی رَبَاحٍ قَالَ:
کَانَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تَعْجِنُ وَ إِنَّ قَصَبَتَهَا تَضْرِبُ إِلَی الْجَفْنَةِ وَ رُوِیَ أَنَّهَا کَانَتْ مُشْرِقَةَ الرَّبَاعِیَّةِ.
جَابِرُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ: مَا رَأَیْتُ فَاطِمَةَ تَمْشِی إِلا ذَکَرْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم تَمِیلُ عَلَی جَانِبِهَا الْأَیْمَنِ مَرَّةً وَ عَلَی جَانِبِهَا الْأَیْسَرِ مَرَّةً وَ وُلِدَتْ فَاطِمَةُ بِمَکَّةَ بَعْدَ النُّبُوَّةِ بِخَمْسِ سِنِینَ وَ بَعْدَ الْإِسْرَاءِ بِثَلاثِ سِنِینَ فِی الْعِشْرِینَ مِنْ جُمَادَی الْآخِرَةِ وَ أَقَامَتْ مَعَ أَبِیهَا بِمَکَّةَ ثَمَانِیَ سِنِینَ ثُمَّ هَاجَرَتْ مَعَهُ إِلَی الْمَدِینَةِ فَزَوَّجَهَا مِنْ عَلِیٍّ بَعْدَ مَقْدَمِهَا الْمَدِینَةَ بِسَنَتَیْنِ أَوَّلَ یَوْمٍ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ وَ رُوِیَ أَنَّهُ کَانَ یَوْمَ السَّادِسِ وَ دَخَلَ بِهَا یَوْمَ الثَّلاثَاءِ لِسِتٍّ خَلَوْنَ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ بَعْدَ بَدْرٍ وَ قُبِضَ النَّبِیُّ وَ لَهَا یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ سَبْعَةُ أَشْهُرٍ وَ وَلَدَتِ الْحَسَنَ وَ لَهَا اثْنَتَا عَشْرَةَ سَنَةً.
بیان: کفرت علی البناء للمجهول أی إنْ شِئْتَ شَبَّهْتَها بالشّمس المستورة بالغمام لِسِتْرِها و عِفافِها أو لإمکان النظر إلیها و إن شئت بالشّمس الخارجةِ من تحت الغمام لنورها و لمعانها و یَحتمل أن یکونَ الغرضُ التشبیهَ بالشّمس فی حالَتَیْ ابتداءِ الدخول فی الغمام و الخروج منها تشبیها ًًًًلها بالشّمس و لقناعها بالسّحاب الّتی أحاطَتْ ببعضِ الشَّمْسِ أو یقال: التشبیه بها فی الحالتین لِجَمْعِها فیهما بین السِتْرِ و التَّمَکُّنِ من النّظر و عدمِ مَحْوِ الضوءِ و الشعاع و علی التقادیر مأخوذٌ من الکُفْر بمعنی التغطیة یقال: کفرت الشیء أکفره بالکسر کفراً أی سترته و البضاضةُ رقّةُ اللَّونِ و صفاؤُه الّذی یُؤَثِّرُ فیه أدْنی شیءٍ.
شکل و شمائل حضرت زهراء سلام الله علیها
ابن شهرآشوب در کتاب مناقب3 از انس بن مالک نقل میکند گفت:
من از مادرم دربارهی شکل و شمائل (صفات) فاطمهی اطهر سلام الله علیها پرسش نمودم، مادرم گفت:
فاطمهی زهراء سلام الله علیها نظیر ماه شب چهارده یا نظیر آفتابی بود که ابر روی آن را فرا گرفته و یا اینکه از زیر ابر خارج شده باشد، رنگ حضرت زهراء سلام الله علیها سفیدی و لطافت خاصّی داشت.
عطاء از ابورباح نقل کرده فاطمه سلام الله علیها دختر رسول صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم خدا از آرد خمیر میساخت و موهای خود را میبافت و آنها چون بلند بود بر روی شانههایش میریخت و روایت شده که چهرهی ایشان چون خورشید میدرخشید.
جابر بن عبدالله میگوید:
هر گاه من راه رفتن فاطمهی زهراء سلام الله علیها را مشاهده میکردم به یاد پیامبر اکرم صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم میافتادم زیرا حضرت زهرا سلام الله علیها نیز در هنگام راه رفتن گاهی به طرف راست و گاهی به طرف چپ متمایل میشد.
فاطمهی اطهر سلام الله علیها پنج سال بعد از نبوّت و پیامبری پدرش و سه سال پس از داستان معراج در بیستم ماه جمادی الثّانی در مکّه معظمه متولّد شد و مدت هشت سال با پدر خویش در مکّه بود، آنگاه با پدر خود به سوی مدینه هجرت نمود و پیامبر خدا صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم دو سال بعد از ورود به مدینه در روز اوّل ماه ذیحجه وی را برای حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام تزویج نمود.
بنا بر قولی امر ازدواج در روز ششم ذیحجه صورت گرفت و در روز سه شنبه ششم ذیحجه بعد از داستان جنگ بدر، امر عروسی خاتمه یافت، هنگامی که پیامبر خدا صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به شهادت رسید از عمر فاطمهی اطهر سلام الله علیها هیجده سال و هفت ماه گذشته بود هنگامی که امام حسن علیه السلام متولّد شد فاطمهی زهرا سلام الله علیها دوازده ساله بود.
بیان: «کفرت» بنا بر اینکه «کُفِرَتْ» خوانده شود – صیغهی مجهول – به این معنا خواهد بود که اگر میخواهی او را به آفتابی که در پشت ابر بوده و کم کم میخواهد از پشت آن خارج شود تشبیه کن، که در آن صورت منظور از کلام راوی عفیف و پوشیده بودن حضرت فاطمه سلام الله علیها خواهد بود.
و یا اگر میخواهی او را به آفتابی تشبیه کن که تازه از زیر ابر خارج شده و نورافشانی میکند که در این صورت معنای آن، این میشود که حضرت فاطمه سلام الله علیها دارای چهرهای نورانی و درخشنده بودهست.
همچنین ممکن است منظور راوی تشبیه حضرت فاطمه سلام الله علیها به خورشید، در حالتی باشد که تازه زیر ابر میرود و یا تازه از زیر ابر خارج میشود و در هر دو حال نوری دارد که چشم از نگاه به آن آزرده میشود و تشبیه حضرت فاطمه سلام الله علیها به خورشید در دو حالت «کفرت غَماماً أو خرجت من السّحاب» به دلیل آن است که در هر دو حالت هم ستر و هم پوشیدگی وجود دارد و هم رؤیت و در عین حال جلوه و روشنی محو نمیشود و قابل مشاهدهست. به هر تقدیر «کفرت» گرفته شدهی از «کفر» به معنی پوشاندن است و وقتی گفته میشود «کفرت الشّیء الکفرة» یعنی مخفی کردن و پوشاندن آن.
و «بضاضة» عبارت است از روشن بودن رنگ چهره و صفای آن است به نحوی که کوچکترین چیز بر آن اثر میگذارد.
[روایت شماره] (08)
[کشف الغمة ] ذَکَرَ ابْنُ الْخَشَّابِ، عَنْ شُیُوخِهِ یَرْفَعُهُ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام قَالَ:
وُلِدَتْ فَاطِمَةُ بَعْدَ مَا أَظْهَرَ اللَّهُ نُبُوَّةَ نَبِیِّهِ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْوَحْیَ بِخَمْسِ سِنِینَ وَ قُرَیْشٌ تَبْنِی الْبَیْتَ وَ تُوُفِّیَتْ وَ لَهَا ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ خَمْسَةٌ وَ سبعین [سَبْعُونَ ] یَوْماً وَ فِی رِوَایَةِ صَدَقَةَ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ شَهْرٌ وَ خَمْسَةَ عَشَرَ یَوْماً وَ کَانَ عُمُرُهَا مَعَ أَبِیهَا بِمَکَّةَ ثَمَانِیَ سِنِینَ وَ هَاجَرَتْ إِلَی الْمَدِینَةِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فَأَقَامَتْ مَعَهُ عَشْرَ سِنِینَ وَ کَانَ عُمُرُهَا ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً فَأَقَامَتْ مَعَ عَلِیٍّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِیهَا خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَی أَرْبَعِینَ یَوْماً.
وَ قَالَ الذَّارِعُ: أَنَا أَقُولُ فَعُمُرُهَا عَلَی هَذِهِ الرِّوَایَةِ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ شَهْرٌ وَ عَشَرَةُ أَیَّامٍ وَ وَلَدَتِ الْحَسَنَ وَ لَهَا إِحْدَی عَشْرَةَ سَنَةً بَعْدَ الْهِجْرَةِ بِثَلاثِ سِنِینَ وَ فِی کِتَابِ مَوْلِدِ فَاطِمَةَ سلام الله علیها لِابْنِ بَابَوَیْهِ یَرْفَعُهُ إِلَی أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ قَالَتْ قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وَ قَدْ کُنْتُ شَهِدْتُ فَاطِمَةَ سلام الله علیها وَ قَدْ وَلَدَتْ بَعْضَ وُلْدِهَا فَلَمْ أَرَ لَهَا دَماً فَقَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم إِنَّ فَاطِمَةَ خُلِقَتْ حُورِیَّةً فِی صُورَةِ إِنْسِیَّةٍ.
ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها اربلی در کتاب کشف الغمّه4 از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام نقل میکند که فرمود:
فاطمهی زهراء سلام الله علیها پنج سال بعد از پیامبری رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و نزول وحی بر آن حضرت در آن هنگامی که قریش کعبه را میساختند، متولّد شد.
فاطمهی اطهر موقعی به شهادت رسید که هیجده سال و هفتاد و پنج روز از عمر او گذشته بود، در کتاب کافی نیز همین روایت را نقل کرده است.5
و در روایت صدقه، عمر شریف آن حضرت این گونه آمده است:
هیجده سال و یک ماه و پانزده روز و همچنین (صدقه گوید) : حضرت زهرا سلام الله علیها هشت سال از عمر شریفش را کنار پدر بزرگوارش در مکّه سپری نمود و سپس با رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به مدینه هجرت نمود و در آنجا به مدّت ده سال در کنار آن حضرت بود، (که در این صورت) عمر شریف آن حضرت هجده سال میباشد و پس از پدر گرامی خود هفتاد و پنج روز در کنار حضرت علی امیر مؤمنان علیه السلام بود. (یعنی پس از پدر 75 روز بیشتر زنده نبودند. )
و در روایت دیگری آمده است که چهل روز بعد از شهادت رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به شهادت رسید.
و ذراع [ ذراع نام راویست ] گوید:
من بنا بر این روایتی (که گذشت) میگویم عمر شریف آن حضرت هیجده سال و یک ماه و ده روز بوده و زمانی که امام حسن علیه السلام را وضع حمل نمود یازده ساله بوده و ولادت امام حسن علیه السلام سه سال بعد از هجرت واقع شدهست.
و در کتاب «مولد فاطمه سلام الله علیها» که از ابن بابویه است سند را به اسماء بنت عمیس میرساند که او گفت:
رسول خدا صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به من فرمود:
من در موقع ولادت بعضی از فرزندان فاطمه سلام الله علیها شاهد بودم که او در هنگام زایمان خون (نفاس) نمیدید، آنگاه رسول اکرم صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
همانا خلقت فاطمه خلقت حوریّهایست در صورت انسانی.
[روایت شماره] (09)
[روضة الواعظین ] وُلِدَتْ سلام الله علیها بَعْدَ النُّبُوَّةِ بِخَمْسِ سِنِینَ وَ بَعْدَ الْإِسْرَاءِ بِثَلاثِ سِنِینَ وَ أَقَامَتْ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بِمَکَّةَ ثَمَانَ سِنِینَ، ثُمَّ هَاجَرَتْ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم إِلَی الْمَدِینَةِ فَزَوَّجَهَا مِنْ عَلِیٍّ علیه السلام بَعْدَ مَقْدَمِهِمُ الْمَدِینَةَ بِسَنَةٍ وَ قُبِضَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وَ لِفَاطِمَةَ سلام الله علیها یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ عَاشَتْ بَعْدَ أَبِیهَا اثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ یَوْماً.
در کتاب روضه الواعظین آمده است: فاطمه سلام الله علیها پنج سال بعد از نبوّت (مبعث) پیامبر و سه سال بعد از معراج متولّد شد و به مدّت هشت سال در مکّه با پیامبر زندگی کرد، سپس رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به مدینه هجرت فرمود و یک سال پس از ورود به مدینه، رسول اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم او را به ازدواج حضرت علی علیه السلام درآورد و زمانی که پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به شهادت رسید، فاطمه سلام الله علیها هجده ساله بود و بعد از پدر بزرگوارش هفتاد و دو روز زنده بود.
[روایت شماره] (10)
[الکافی ] وُلِدَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها بَعْدَ مَبْعَثِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بِخَمْسِ سِنِینَ وَ تُوُفِّیَتْ وَ لَهَا ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ خَمْسَةٌ وَ سَبْعُونَ یَوْماً بَقِیَتْ بَعْدَ أَبِیهَا خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً.
در کتاب کافی6 آمده است: فاطمه سلام الله علیها پنج سال پس از مبعث پیامبر متولّد شد و به شهادت رسید در حالی که عمر شریفش هجده سال و هفتاد و پنج روز بود و او بعد از پدر بزرگوارش هفتاد و پنج روز در دنیا باقی ماند.
پی نوشت:
۱ـ علل الشّرایع 1 / 183 ح 2 و بحارالأنوار 18 / 350 ح 61.
۲ـ تفسیر علی بن ابراهیم القمی 1 / 365 – بحارالأنوار 18 / 364 ح 68 – بحارالأنوار 8 / 120 ح 10.
۳ـ مناقب ابن شهر آشوب 3 / 356.
۴ـ کشف الغمّة 1 / 449.
۵ـ شیخ طوسی و بیشتر محققین علماء نقل کردهاند که ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها در روز جمعه بیستم جمادی الثّانی سال دوّم بعثت و بعضی گفتهاند:
سال پنجم بعثت بودهست. اهل سنّت نوشتهاند:
پنج سال قبل از بعثت بوده است، ولی قول اوّل مشهورتر و قویتر است.
طبری امامی در کتاب دلائل الامامة از حضرت امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود:
ولادت فاطمهی اطهر سلام الله علیها در بیستم جمادی الثانی واقع شد، در آن هنگام چهل و پنج سال از ولادت پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم گذشته بود.
فاطمهی زهراء سلام الله علیها مدت هشت سال در مکّه و ده سال در مدینهی طیّبه زندگی کرد و پس از شهادت پدرش مدّت هفتاد و پنج روز زنده بود، آنگاه در سوّم جمادی الثانی سال 11 قمری به شهادت رسید. از حضرت امام زین العابدین علیه السلام نقل کردهاند که فرمود:
فاطمهی اطهر سلام الله علیها پس از ولادت، در هر روزی به قدر یک هفتهی کودکان معمولی رشد و نمو میکرد و در هر هفته به قدر یک ماه و در هر ماه به قدر یک سال آنان بزرگ میشد، هنگامی که پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به مدینه طیّبه هجرت نمود و با امّ سلمه ازدواج کرد فاطمهی زهراء سلام الله علیها را به وی سپرد تا او را پرورش دهد.
امّ سلمه میگوید:
به خدا قسم که من از آن کودک بزرگوار، ادب میآموختم، وی احتیاجی به ادب آموختن نداشت، بلکه هر چیزی را از من و دیگران بهتر میدانست.
۶ـ این حدیث در کتاب الکافی 1 / 457 ح 10 این چنین نقل شده است: «عَنْ حَبِیبٍ السِّجِسْتَانِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاجَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ وُلِدَتْ فَاطِمَةُ سلام الله علیها بِنْتُ محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بَعْدَ مَبْعَثِ رَسُولِ اللَّهِ بِخَمْسِ سِنِینَ وَ تُوُفِّیَتْ وَ لَهَا ثَمَانَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ خَمْسَةٌ وَ سَبْعُونَ یَوْماً.«