سفري به سوي كوثر كرامت
ریاحین ـ در سفر و هجرت به سوي قم، به مقصد تحصيل علوم دين در حوزه علميه، تهران را كه پشت سر مي گذاري، گويي پا به وادي حجاز گذارده اي كه تپه ماهورهاي كوير در دو طرف جاده هر يك پيامي براي خود دارند. فضاي اطراف جاده كوير با اراضي سوزان و كوههاي فسرده رنگ و كوتاه و بلند آن نمايان است. گويي تپه ماهورها، كوهان شتران بيابانهاي حجاز را مي نماياند.
خدايا! اين چه حكمتي است در اين كوير غمبار كه كانون نور در اينجاست؟ كريمه اهل بيت عليهم السلام، فاطمه ديگر كه ما را به ياد فاطمه پنهان مي اندازد، اينجاست. به يقين سواراني كه به سوي شهر نوراني رهسپار شدند، به حكمتي بوده است.
به شهر مقدس كويري، نزديك مي شوي. گويي به مواقف و ميقاتهاي مدينة النبي صلي الله عليه وآله نزديك مي شوي. آري، اينجا هم صحراي عرفات و مدينه مظلومه اهل بيت عليهم السلام و يادگار عالم آل محمدصلي الله عليه وآله است. بيابانش حجاز، كريمه اش فاطمه، صحرايش منا و عرفات، و از همه بالاتر، مأمن حجت خدا در حوالي اين شهر مقدس است. چه حكمت است كه اينجا كعبه دلهاي محبّان گشته، آب شور و خاك زردش، مصفّايي به شيريني و حلاوت ائمه عليهم السلام و نورانيت اولياء الله را در خود پذيرا شده است؟
اين قم، همان است كه ابو عبدالله جعفر صادق عليه السلام در وصفش گفته است: «زماني فراخواهد رسيد كه شهر قم و ساكنان آن براي مردم حجت خواهند بود و اين در دوران غيبت قائم ما تا ظهور وي است و اگر اين گونه نبود، زمين اهلش را در خود فرو مي برد. به يقين فرشتگان بلاها رااز قم و مردم آن دفع خواهند كرد و هيچ ستمكاري قصد بد درباره آن نمي كند، مگرآنكه در هم شكننده جبّاران، او را در هم مي شكند».(1)
به شهر كويري قم كه مي رسي، گنبد و گلدسته هاي بلند حرم فاطمه معصومه عليها السلام را مي بيني و از دور سلام مي دهي.
لحظاتي بعد خود را در مدرسه دارالشفاء مي يابي، مدرسه اي متصل به مدرسه فيضيه كه تاريخ بنايش مربوط است به سالي كه مدرسه فيضيه تجديد بنا شد. درباره علت نامگذاري آن به «دار الشفاء» گفته اند كه چون اين مكان در زمان قديم مريض خانه حرم مطهر بوده، بدين نام شهرت يافته است؛ مدرسه اي كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با اسلوبي جديد در سه طبقه و يك زير زمين (با 200 حجره و 16 سالن عمومي) تجديد بنا شد.
و چون قصد زيارت و عرض ارادت به مطهره اهل بيت عليهم السلام مي نمايي،از مدرسه فيضيه عبور مي كني؛ به مدرسه اي تاريخي كه ريشه در قدمت حوزهعلميه قم دارد و به حقيقت براي كشور ما و جهان اسلام مايه افتخار و فيضو بركت بوده است؛ چرا كه كانون انقلاب سرخ رنگ اسلامي ما در اوايل سال 42 به رهبري امام راحل قدس سره، همين مدرسه كوچك بوده و از پاي پلّه هاي شبستان شمالي اش و حجره و مدرس امام و علامه مطهري و بزرگان ديگر، نضج و ريشه گرفته است، اين مدرسه يكي از معروفترين مدارس علوم اسلامي دنياست كه تاريخ بناي آن مربوط به عهد صفويه، سال 934 ه .ق. مي باشد. اين مركز علم و اجتهاد، حوادث گوناگوني را به خود ديده و در طول نهضت اسلامي ايران، به عنوان پايگاه اساسي در مبارزات مذهبي - سياسي عليه رژيم پهلوي بوده است. در طي اين دوران، دوبار مورد هجوم سربازان و نيروهاي آن رژيم قرار گرفت؛ هجومهايي كه منجر به شهادت جمعي از طلاب گرديد.
از حياط مدرسه فيضيه كه مي گذري، در فاصله اي كوتاه از درب رو به ميدان آستانه، سر تعظيم به محضر كريمه اهل بيت عليهم السلام فرود مي آوري؛ مثل اينكه به مسقط الرأس هاله هاي نوراني سفر رسيده اي. زماني كه قدم به صحن مي گذاري، بي اختيار اشك شوق از ديدگانت جاري مي شود و ضربان قلبت از خوشحالي تشديد مي يابد. اينجا فضايش، فضاي ديگري است. حالتي روحاني دارد كه نه قابل وصف است و نه گفت و شنيد؛ به دور از دنياي پر هياهو و جنجالي. در اينجا فقط صفاي باطن مي بيني و از بدهكاري و بستانكاري و خريد و فروش پُست و مقام دنيوي اثري نيست.
به درب حرم مطهر نزديك مي شوي، كمي صبري مي كني تا با اين دعاي اذن دخول وارد شوي: «باذن الله و اذن رسوله... پروردگارا! داخل كن مرا داخل شونده با صدق و خارج كن مرا خارج شونده با صدق...».(2) سپس وارد حرم مي شوي. وه! چه جلال و جبروتي! چه نورانيت و صفايي! گويي دريچه اي باز شده و تو در روضه اي از روضه هاي نعيم علوي وارد شده اي. خدايا! شكرانه اي ديگر كه مرا توفيق ديگر رفيق راه نمودي و به سلامت به پاي بوس كريمه رساندي.
ضريح مطهر در حلقه ها و گرديدنهاي پروانه وار عاشقان و دلسوختگان، چون نگيني در ميان گرفته شده است. آه! اين چه محبت و ارادتي است كه مؤمنان اين گونه عرض تبرّك به آستان مطهر مي كنند! اينجاست كه به ياد حديث شريف امام صادق عليه السلام مي افتي كه فرمود: «شيعيان ما از زيادي گِل ما آفريده شده و با آداب ولايت ما عجين گشته اند».(3)
آنگاه، عرض ارادت مي كني و سلام مي دهي: «سلام بر تو اي دختر رسول خدا! سلام بر تو اي دختر ولي خدا! سلام بر تو اي عمه ولي خدا!...» شرافت خانوادگي تو برتر از همه فضايل و كمالات معنوي است؛ چرا كه تو عالمه و محدثه اهل بيتي. مگر نه اينكه تو خود پرورش يافته مكتب ائمه طاهرين و يادگار صاحبان آيه تطهيري؟ و مگر نه اينكه طهارت وپاكي تو اسوه طهارت عام و خاص است كه به حقيقت «معصومه» لقب گرفته اي؟ چرا كه برادرت فرمود: «و من زار المعصومة بقم كمن زارني؛(4) كسي كه معصومه را در قم زيارت كند، مثل كسي است كه مرا زيارت كرده است».
سلام بر تو اي كريمه اهل بيت عليهم السلام! آستان قدس تو منشأ هزاران كرامت و عنايت ربّاني بوده است. چه قلبهاي نا اميدي كه سرشار از اميد به فضل كرم الهي، و چه دستهاي تهي كه سرشار از رحمت ربوبي، و چه انسانهاي بريده از همه جا كه دل بسته به شفاعت تو گشته اند!
پس از زيارت، نگاهت به درب سمت راست ضريح مطهر مي افتد؛ جايي كه مضجع ستارگان حرم و عالمان راستين است كه همگي تمام عمرشان را در راه دين صرف كرده اند. زيارتگاه بعدي آنجاست. آيات عظام: عبد الكريم حائري، بروجردي، ميرزاي خوانساري، اراكي، علامه طباطبايي و مطهري....، هر يك استوانه هايي از كمال و تقواي الهي و سر منشأ خدمات و بركاتي براي دين بوده اند. آري، مدلول حديث ارزش و منزلت قم، اينان اند.
پي نوشت:
1) بحار الانوار» ج 60، ص 213، ح 22.
2) زيارتنامه حضرت معصومه عليها السلام».
3) بحارالانوار» ج 53، ص 302.
4) ناسخ التواريخ» ج 7، ص 337.
منبع» سفري به سوي كوثر كرامت/ محمد رضا دوستي ديلمي