بانوی کرامت و احسان
ریاحین ـ نقش تأثیرگذار زنان در حرکتها و جنبشهای انسانی و اجتماعی و نیز گرایشهای فکری آنان منشأ ظهور تحولات مثبت یا منفی در جوامع بوده است. قرآن کریم در آیاتی از سوره تحریم زنان مؤمن و زنان کافر را ضرب المثل برای اهل ایمان ذکر میکند؛ چرا که زن مؤمن و متقی، خاستگاه و منشأ ظهور جامعه ایمانی و زن کافر و مشرک، منشأ جامعه کفر است.
مکتب انسان ساز اسلام همواره چهرههای سرشناس و درخشانی از زنان مسلمان را الگوی جامعه قرار داده است، که هر یک با بذل جان و مال و هستی خویش در پاسداری از دین خدا و رسولش حماسه آفرین بودهاند. یکی از این بانوان خدیجه کبری(سلام الله علیها)، همسر رسول خدا و اولین زنی است که به پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) ایمان آورد و ابعاد شخصیتی حضرت را شناخت و تا پایان عمر در راه عظمت و پیشرفت دین رسول اعظم(صلی الله علیه و آله) یاوری و فداکاری کرد.
مناقب و فضایل حضرت خدیجه(سلام الله علیها):
الگوشناسی براساس نیاز و متناسب با شرایط زندگی و ایدهها و آرمانهای انسانها صورت میگیرد. به یقین هرگاه فردی واجد ویژگیهای فردی و اجتماعی شاخص باشد؛ انسانها منش و روش وی را فراروی خود قرار داده و از آن بهره میبرند.
حضرت خدیجه بانوی بزرگ اسلام از جمله بانوانی است که معرّف نقش کلیدی و شخصیت والای زن در زمینههای گوناگون تاریخ بوده و حقیقتاً میتواند به عنوان الگو برای جامعهی مردان و زنان معرفی شود.
1. معرفت و ایمان خدیجه(سلام الله علیها) نسبت به رسول اکرم(صلی الله علیه و آله):
خدیجه(سلام الله علیها) با پیشنهاد ازدواج به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به همسری ایشان درآمد، اما این پیشنهاد تنها به سبب علقه زوجیت یا محبت و دوستیهای بیپایه و اساس نبود، بلکه انگیزهی این بانوی گرامی برای ازدواج با امین قریش معیارهای ارزشی و جهات معنوی و انسانی وی بود. او خود علت تمایل به ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بیان میفرماید:
إنّی قد رغبتُ فیک لِقرابتکَ منّی و شرفِکَ فی قومِک و أمانتکَ عندهم و حُسنِ خلقک و صدقِ حدیثک؛ به سبب خویشاوندیات با من و شرف و بزرگی و امانتداریات در میان قوم خود و به جهت اخلاق نیک و راستگوییات مایلم با تو ازدواج کنم.([1])
این سخن نشانهی شناخت سجایای اخلاقی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و روح کمال جوی خدیجه(سلام الله علیها) است. به راستی اگر عشق و شیفتگی او براساس موازین معنوی و عقلانی نبود، آیا میتوانست جان و تمامی مالش را در راه همسر محبوب و رضایت معبود در طبق اخلاص بگذارد و با اهداف و آرمانهای بزرگ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) همسو و همراه شود؟! سرزنشها بشنود و در میان زنان قریش تنها و مهجور بماند تا آنجا که هنگام ولادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) هیچ یک برای یاری او قدم برندارند؟!
خدیجه(سلام الله علیها) با مأموریت بزرگ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و بارگران رسالت حضرت آشنا بود، مشکلات و دشواریهای راه را میشناخت و انتخابش آگاهانه بود، او میتوانست با مقام و ثروت و شهرت و احترامی که در سراسر حجاز داشت؛ زندگی پر زرق و برق دنیا را برگزیند و همچون گذشته در میان مردم زمانش با عزت و احترام زندگی کند، اما او با جوان یتیم و فقیر قریش ازدواج کرد و در نهایت فشار و سختی زندگی نمود، بانویی که روزی بر تختهای عاج نشان تکیه میزد و چهارصد غلام و کنیز در خدمتش بودند، همچون فقیرترین مردم روزگار میگذرانید، ولی این همه فشار با وجود معرفت و ایمان راسخ او در قلبش سنگین نمینمود.
2. نقش خدیجه(سلام الله علیها) در پیشرفت اسلام:
بنابر نقل مورخان حضرت خدیجه(سلام الله علیها) یکی از ارکان پذیرش و پیشرفت اسلام در جزیرة العرب بود. پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم نقش ممتاز این بانوی خردمند را در بسط و گسترش اسلام همپای حضرت علی(علیه السلام) میدانست. در روایت آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: ما قام ولا استقام الدّینُ إلاّ سیف علیٍ و مال خدیجة.([2])
نقش تاریخ ساز و پرشکوه خدیجه(سلام الله علیها) در این امر از دو جنبه قابل بررسی است:
الف. حمایت و پشتیبانی از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در شرایط سخت و محیط آکنده از جهل و تعصب در مکه و همراهی و پایداری قهرمانانه و دلداری و گرفتن غبار اندوه از چهره مبارک پیامبر(صلی الله علیه و آله)؛ زمانی که مردم کوردل و بت پرست پاسخی به دعوت آسمانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) ندادند و دروغگو و ساحرش خواندند، خدیجه(سلام الله علیها) در اولین لحظات بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، خالصانه به رسالت او گواهی داد، در فضای آکنده از تاریک اندیشی و تمسخر، همراز و همدل رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و شریک غمهایش شد و همواره چون وزیری کارآمد و توانا و کوهی نستوه و استوار در کنار پیامبر باقی ماند. بیشک حمایتهای روحی و معنوی او از پیامبر(صلی الله علیه و آله) در گسترش و بقای اسلام در سرزمین مکه نقشی عمده داشت: و کانت خدیجة وزیرة صِدقٍ علی إلاسلام، و کانَ رسول الله(صلی الله علیه و آله) یسکنُ إلیه.([3])
ب. انفاق و بخشندگی خدیجه(سلام الله علیها) در راه گسترش و اعتلای آیین پیامبر(صلی الله علیه و آله)؛ خدیجه(سلام الله علیها) ثروت فراوانی در اختیار داشت و پس از ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه و آله) همه داراییاش را در اختیار رسول الله(صلی الله علیه و آله) قرار داد و پشتوانه اقتصادی حرکت اصلاحی عظیم پیامبر، در جامعه مکه شد.
سرای پر شکوه او که تا دیروز با تختها و کرسیهای مجلّل و پردههای زربفت ایران و هند آرایش یافته بود، پناهگاه و ملجأ مسلمانان فقیر و درمانده شهر شد. همچنین در روزهای سخت حصر و تبعید در شعب ابی طالب سرمایه و ثروت خدیجه به همراه حمایتهای عاطفی او از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عاملی مؤثر در نجات اسلام و مسلمین از این محاصره اقتصادی و سیاسی بود. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: ما نفعنی مالٌ قطّ مثلَ مالُ الخدیجة.([4]) رسول اعظم اسلام(صلی الله علیه و آله) سالها پس از رحلت خدیجه سخاوت و بخشندگی او را میستود و میفرمود: خدیجةُ و أینَ مثلُ خدیجة صدّقتنی حین کذّبنی النّاسُ و وازرتنی علی دین الله و أعانتنی علیه بماله.([5])
3. مقام و موقعیت خدیجه(سلام الله علیها) در نزد خداوند؛ خداوند در قرآن کریم گروهی از بندگان صالحش را نام میبرد و بر آنها سلام میفرستد. سلام خداوند مخصوص مؤمنان و پیامبران و صالحان است: و سلامٌ عَلَی المُرسلینَ و سلامٌ عَلی موسی و هارونَ و سلامٌ علی إبراهیم([6]) خداوند پس از هر سلام میفرماید: کذلک نجزی المحُسنین إنّهُ مِن عِبادِنا المُؤمِنین.([7])
و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) نیز از بندگان مؤمن و نیکوکار خداست؛ که سلام خداوندی شامل حال او نیز میشود.
زرارة و حمران بن أعین و محمدبن مسلم عن أبی جعفر(علیه السلام) قال: حدّث ابوسعید الخدری: أن رسول الله(صلی الله علیه و آله) قال: إنّ جبرئیل ء َاتانی لیلةَ أ ُسر ِیَ بی حینَ رجعتُ فقلتُ یا جبرئیلُ هل لک مِن حاجةٍ فقال حاجتی أن تقرأ علی خدیجة مِن الله و منّی السلامَ و حدّثنا عند ذلک أنها قالت حینَ لَقیها نبیّ الله(صلی الله علیه و آله)، فقال لها الذی قال جبرئیل. قالت: إنّ الله هوالسلام ومنه اسلام و إلیه السلامُ و علی جبرئیل السلام؛ امام باقر(علیه السلام) به حمران و زراره و محمدبن مسلم چنین روایت کرد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا شبی که مرا به آسمان بردند، جبرئیل نزد من آمد. هنگام برگشت به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی، راوی گوید: خدیجه گفت: پیامبر آنچه جبرئیل به او گفته بود به من رساند. خدیجه گفت: خدا خود سلام است و سلام از اوست و سلام به او بازگردد و بر جبرئیل سلام ....([8])
سلام خدا بر خدیجه و پاسخ عارفانه این بانوی بزرگوار بیش از هر چیز نشانگر شکوه و عظمت مقام او و اوج معنویت و معرفتش در شناخت خدا و صفات اوست.
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز روایت شده که به خدیجه(سلام الله علیها) فرمود: فإنّ الله عزوجل لیباهیَ بک کرامَ ملائکتهِ یحلّ یومٍ مراراً؛ خداوند هر روز بارها به وجود تو بر فرشتگانش مباهات میکند.([9])
مرحوم محدث قمی در سفینة البحار میگوید: حضرت خدیجه(علیه السلام) از چنان موقعیت و جایگاهی در بارگاه خداوند بهرهمند بود که خداوند در وحی به مسیح از او به عنوان مبارکه یاد کرد. در انجیل آمده است که نسل پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مبارکه است: التعبیر عن خدیجة بمبارکة فی الوحی إلی المسیح فی وصف النبی(صلی الله علیه و آله) نسله من مبارکة.([10])
همچنین مرحوم مجلسی در بحارالانوار آورده است: هنگامی که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در بستر احتضار بود، فاطمه(سلام الله علیها) در مورد جایگاه آن حضرت در قیامت سؤالاتی پرسید، از جمله اینکه: أین والدی خدیجة؛ در آن روز مادرم خدیجه کجاست؟ رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) پاسخ داد: فی قصرٍ لهُ أربعةُ أبوابٍ إلی الجنّة؛ خدیجه در قصری است که چهار در به سوی بهشت دارد.([11])
4. ایمان و محبت خدیجه(سلام الله علیها) به امام کاظم (علیه السلام)؛ علی(علیه السلام) پس از پیوند مبارک و پرشکوه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با خدیجه کبری(سلام الله علیها)، دیده به جهان گشود. پیامبر(صلی الله علیه و آله) از محبت و علاقه وصف ناپذیرش به علی(علیه السلام) برای خدیجه سخن گفت. از آن پس خدیجه(سلام الله علیها) محبت و علاقه فراوان به علی(علیه السلام) نشان داد. و برای او به وسیله خدمتکارانش لباس و زیورآلات ودیگر ملزومات زندگی میفرستاد تا آنجا که مردم میگفتند: علی محبوبترین افراد نزد خدیجه و نور چشم او است.([12])
پس از مدتی رسول اعظم اسلام(صلی الله علیه و آله) به خواست خدا و به پاس محبتهای ابوطالب که به سان سایهای آرام بخش او را از کودکی در پناه خود گرفته بود، در سال قحطی مکه برای کمک به گذران زندگی عمویش، علی(علیه السلام) را به خانهی خویش برد و اداره زندگی و پرورش روح و جسم وی را بر عهده گرفت. این امر جز با همراهی و حمایت خدیجه(سلام الله علیها) ممکن نبود، بانوی خردمند پیامبر(صلی الله علیه و آله) محبت و دوستی علی را در امتداد محبت و دوستی خدا و رسولش میدانست، چون بارها از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) شنیده بود که فرمود: مَن أحبّ علیّاً فقد أحبّنی و مَن أحبّنی فقد أحبّ الله([13])، محبت و مراقبت خدیجه(سلام الله علیها) از علی(علیه السلام) در خانهاش به اندازهای بود که مردم مکه را به شگفتی وا داشت. هنگامی که از نسب و قرابت او با خدیجه سؤال کردند، نزدیکان خدیجه چنین پاسخ دادند: هو أخو محمد و أحبّ الخلقِ إلیه و قرة عین الخدیجة و من ینزل السکینة علیه.([14]) علاوه بر اینها خدیجه(سلام الله علیها) به ولایت علی(علیه السلام) و فرزندانش ایمان داشت، با اینکه در آن زمان نسبت به این امر تکلیفی نداشت. روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خدیجه را نزد خود خواست و فرمود: این جبرئیل است و میگوید برای اسلام شروطی است؛ اول: اقرار به یگانگی خداوند، دوم: اقرار به رسالت پیامبران، سوم: گواهی به معاد و عمل به اصول و مهمات اسلام، چهارم: اطاعت اولی الامر و ائمه طاهرین از فرزندان او و برائت از دشمنان آنها. خدیجه به همه آنها اقرار کرد و تصدیق نمود.([15])
امتیازات و ویژگیهای والای خدیجه(سلام الله علیها):
الف. خدیجه(سلام الله علیها) اولین زن مسلمان؛ یا نسآءَ النّبیّ لَسْتنّ کَأحدٍٍ مِّن النِّسآءِ إنِ اتّقیْتُنَّ...([16]) شما مانند دیگر زنان نیستید اگر تقوا پیشه کنید. قرآن کریم در این آیه به همسران پیامبر خطاب میفرماید:
شما به دلیل انتساب به رسول خدا و نقش الگویی در میان مسلمانان دارای موقعیت ویژه هستید و مسؤولیت مهمّی بر عهده دارید. خدیجه(سلام الله علیها) در این مقام با شناخت موقعیت خود در پیشگاه خداوند امتیاز بزرگی را به دست آورد. از مسایل روشن تاریخ آن است که خدیجه(سلام الله علیها) اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و به شرافت اسلام درآمد. در این مسأله هیچ مخالفتی از سوی مورخان به چشم نمیخورد.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در مورد شرافت و شکوه خدیجه در روز رستاخیز به دختر بزرگوارش فرمود: ثمّ تستقبلک أُمّکِ خدیجة بنت خویلد اول المؤمنات بالله و برسوله و معها سبعون الف ملکٍ بأیدیهم ألِوَیة التکبیر؛ مادرت خدیجه دختر خویلد به استقبالت میآید که هفتاد هزار ملک همراه اوست و در دستهایشان پرچمهای تکبیر است.([17])
ب. پیشگامی در نماز؛ ابن اثیر در اسدالغابة داستانی از عفیف کندی نقل میکند که نشانگر پیشتازی حضرت خدیجه(سلام الله علیها) در نماز است. عفیف کندی میگوید: در زمان جاهلیت وارد مکه شدم و میزبانم عباسبن عبدالمطلب بود، ناگاه دیدم که مردی آمد و در برابر کعبه ایستاد، سپس پسری را دیدم که در طرف راست او قرار گرفت، و پس از آن زنی را دیدم که پشت سر آنها ایستاد و این دو نفر به پیروی از آن مرد رکوع و سجود میکردند. جریان را از عباس پرسیدم او گفت: آن مرد محمدبن عبدالله(صلی الله علیه و آله) است و آن پسر برادرزادهی او و زنی که پشت سر آنهاست، خدیجه همسر محمد(صلی الله علیه و آله) است.([18])
محدث نوری نیز مینویسد: فکان اولُ من صلّی من الرّجال امیرالمؤمنین و من النّساء خدیجة([19])
ج. خدیجه مادر فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله)؛ ... و أزواجهُ أُمّهاتُهُم...([20])، بنا به نص قرآن کریم همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) مادران مؤمنین هستند و خدیجه(سلام الله علیها) علاوه بر اینکه مادر روحانی همه مؤمنین است؛ مادر فرزندان رسول خداست. طبق نقل مورخین به جز ابراهیم که مادرش ماریه قبطیه بود سایر فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از خدیجه(سلام الله علیها) هستند و مهمتر اینکه او مادر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است که نسل پیامبر از او استمرار یافته است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) خطاب به فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: إنّ بطنَ أُمّک کان للإمامة وعاءً.([21])
د. خدیجه برترین همسر پیامبر(صلی الله علیه و آله): شیخ صدوق از امام صادق(علیه السلام) نقل میکند: تزوّج رسول الله بخمسَ عشرَ إمرأة أفضلهنّ خدیجه بنت خویلد؛([22]) پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با پانزده زن ازدواج کرد که برترین آنها خدیجه بنت خویلد بود.
پینوشت:
[1]. محمدباقر مجلسی(قدس سرّه)، بحارالانوار، ج 16.
[2]. سید کاظم قزوینی، فاطمة الزهرا من المهد إلی اللحد، ص 266.
[3]. بحارالانوار، ج 16، ص 11.
[4]. همان، ج 19، ص 63 .
[5] . همان، ج 43، ص 130.
[6] . الصّافات 37 : 181، 120، 109.
[7]. الصّافات 37 : 110 و 111.
[8] . بحارالانوار، ج 18، ص 385.
[9]. همان، ج 16، ص 78.
[10]. ر.ک؛ بحارالانوار، ج 21، ص 352.
[11]. بحارالانوار، ج 22، ص 510 .
[12]. همان، ج 35، ص 43.
[13]. متقی هندی، کنزالعمال، ج 11، ص 622 .
[14]. مسعودی، اثبات الوصیة، ص 144.
[15]. ریاحین الشریعة، ج 2، ص 209.
[16]. الأحزاب 33 : 32.
[17]. بحارالانوار، ج 8 ، ص 55 ـ 53 .
[18]. اسدالغابة، ج 3، ص 414.
[19]. مستدرک وسائل الشیعه، ج 4، ص 455.
[20]. الأحزاب 33 : 6 .
[21]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 3، ص 115.
[22]. شیخ صدوق، کتاب خصال، باب چهارم.
منبع» نامه جامعه > شماره 25 و 26 > اعظم نوری