مروری بر فاطمیات یا حقایق اصلی اسلام در خطبه فاطمیه
ریاحین : اینجانب مدتی است به این امر میاندیشد که «خطبۀ فاطمیّه» را از حوزۀ این نامگذاری نامناسب (فدکیّه) نجات دهد، و شأن الهی و انبیایی این خطبه را ـ تا حدّی ـ روشن سازد، و تجلی ثانی محمد صلی الله علیه و آله و سلم ـ پیامبر آخر الزّمان ـ را، در کلمه به کلمه و سطر به سطر خطبۀ فاطمیه (یا منشور ابدیّت ارزشها)، نشان دهد
و اصولی را که بانوی بزرگ در این سخنرانیِ منحصر به فرد در تاریخ، برای بشریت ـ با تلخیص بیّنات قرآنی ـ باز گفته است فرا آورد.
من این اصول را «فاطمیات» نامیدهام... آری، حقایق اصلی اسلام با قیام فاطمی حفظ شد و سپس به قرون بعد کشید، تا عصر طلائی تمدن اسلامی، که به تصدیق همۀ مورخان عالم، از شرق و غرب، همین تمدن اسلامی بود، که نهضت ادبی و فرهنگی اروپا (رنسانس) را پدید آورد. در این زمینه به کتاب «دانش مسلمین» رجوع شود.
پس بانوی بزرگ، با میراث سترگ خویش، بر همۀ بشریت و تاریخ حق دارد. اگر قیام فاطمی نبود، از جمله «نهج البلاغه» نیز نبود. و ما میبینیم که «اقوال امام علی علیه السلام»، 400 سال پیش، به زبان فرانسه ترجمه و در آنجا چاپ میشود و... و ...
اکنون و در این گفتار کوتاه، با استفاده از حقایق و تعالیم خطبۀ فاطمیّه، به 12 اصل از «فاطمیّات» اشاره میکنم:
1ـ توحید:
1ـ حمد خداوند متعال.
2ـ شکر بر الهامهای الهی.
3ـ یاد نعمتهای فراوان و بخششهای سرشار خداوند.
4ـ نعمتهای خداوند بیرون از حد شمار است و انسان نمیتواند حق آنها را ادا کند.
5ـ خداوند، شکر نعمت را وسیلۀ فراوانی نعمت قرار داده است، و حمد مکرر را باعث عطایی بسیار.
6ـ اهمیت اقرار به توحید و یگانگی خداوند متعال و نفی هرگونه شرک و شریکی از او.
7ـ باطن توحید (خداپرستی) را اخلاص قرار داده است، و تفکر را مایۀ روشنی عقل انسانی گردانیده است.
8ـ صفات خداوند برتر از آن است که انسانها بتوانند آنها را بیان کنند.
9ـ خداوند، اشیاء و کائنات را ـ از آن پس که هیچ چیز موجود نبود ـ خلق کرد، و به آفریدن کائنات نیازی نداشت، بلکه برای آن بود که خلایق، آفرینندۀ خود را بشناسند و عبادت کنند و به پاداشهای ابدی برسند.
10ـ اگر از عذاب فرمود، برای این بود که بندگان به راه معصیت نروند، تا از دوستی و مهر خداوند محروم نگرداند.
2ـ نبوت
1ـ خداوند محمد صلی الله علیه و آله و سلم را ـ که بندۀ او بود و فرستادۀ او ـ پیش از آنکه او را به سوی خلق بفرستد، وی را برگزیده بود و پرورش داده بود. آن وقت که هنوز خلایق معدوم بودند و چیزی وجود نداشت. (و غیر از خدا هیچ کس نبود = توحید فطری)
2ـ خداوند از ازل همه چیز را میدانست و از حوادثی که پس از آفرینش پدید میآمد آگاهی داشت و به چگونگی مقدّرات عالِم بود.
3ـ خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را فرستاد تا امر خلقت را (با هدایت انسان) تکمیل کند، و احکام خویش را به همگان برساند.
4ـ چون پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مبعوث گشت، مردم جهان به دینهای مختلف معتقد بودند: برخی آتشپرست، گروهی بتپرست و جمعی منکر ذات اقدس الهی و....
5ـ خداوند با بعثت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، ظلمتهای کفر و شرک را زدود و دلها را نورانی کرد.
6ـ پدرم، محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای هدایت مردم بپا خاست و آنان را از بت و بتپرستی نجات داد و به دین مبین اسلام هدایت فرمود.
7ـ محمد صلی الله علیه و آله و سلم «صراط مستقیم» را به مردم نشان داد.
8ـ محمد صلی الله علیه و آله و سلم کاملترین روش تربیت و اخلاق را بر انسانیت عرضه کرد.
3ـ درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
1ـ هنگامی که امر هدایت به وسیلۀ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کامل گشت، او را به مهربانی ـ و با اختیار و میل خود ـ از این جهان برد.
2ـ محمد صلی الله علیه و آله و سلم، قرآن و اهل بیت علیهم السلام را برای ادامۀ هدایت در میان امت گذاشت.
4ـ رنجهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
1ـ پدرم اکنون از آن همه رنجها که در این دنیا کشید، و آزارها که دید، آسوده گشت.
2ـ او اکنون در میان فرشتگان آسمان جای دارد.
3ـ او اکنون به رضایت بزرگ رسیده است.
4ـ او اکنون در جوار الهی جای گرفته است.
5ـ درودهای خدا بر پدرم، پیامبر امین وحی خدا و برگزیدۀ خدا، از میان همۀ مخلوقات.
5ـ امت و تبلیغ
1ـ امت باید به احکام دین عمل کنند و دین و وحی الهی را حفظ و حراست نمایند.
2ـ هر یک از مسلمانان، از جانب خدا، امین نفس خود هستند.
3ـ مسلمانان باید دین خدا را به اقوام و ملل عالم برسانند.
6ـ قرآن
1ـ خداوند به شما ـ به وسیلۀ پدرم ـ قرآن داد.
2ـ قرآن رهبر شماست.
3ـ قرآن، پیماننامۀ خداست در دست شما.
4ـ قرآن، مشعلی فروزان است و خورشیدی تابان.
5ـ بینشهای قرآنی (بدون کمک گرفتن از هر فکری و فلسفهای و...) همه آشکار است.
6ـ حقایق قرآن پوشیده نیست.
7ـ هر کس براستی از قرآن پیروی کند، از سعادتی که نصیبش میشود، مورد غبطۀ دیگران واقع میگردد.
8ـ هر کس از قرآن پیروی کند و به دستورات قرآن گوش دهد، به بهشت رضوان درآید و از همۀ سختیها و گرفتاریها آسوده گردد.
9ـ دلیلهای روشن توحید، جز از قرآن به دست نمیآید.
10ـ برهانهای قرآنی، از هر چه و هر کس و هر فکر [و هر فلسفه] شما را بینیاز میکند.
7ـ احکام دین برای چیست؟
1ـ خدا را بپرستید، تا از شرک و آثار آن پاک شوید!
2ـ نماز بخوانید، تا از عفونت تکبّر برهید!
3ـ زکات بدهید تا جانتان پاک و مالتان زیاد شود!
4ـ روزه بگیرید تا خلوص شما در دینداری هر چه بیشتر استحکام پذیرد (و به برکت روزه، انسانی ثابتقدم در دین شوید).
5ـ به زیارت خانۀ خدا بروید تا دین در جهان استوار گردد!
8ـ عدالت
1ـ عدالت را اجرا کنید، تا دلها متحد شوند [و پلیدی طبقاتی و اشرافیگری جامعه را از هم نپاشد]!
2ـ به عدالت رفتار کنید، تا دلها را به دست آورید!
9ـ امامت
1ـ از امامت اهل بیت علیهم السلام اطاعت کنید تا اسلام و مسلمانان سامان یابند! (و به دست هر صاحب شمشیری گرفتار نشوند)
2ـ از امام معصوم علیه السلام پیروی کنید، تا اختلاف برافتد!
10ـ دوران جاهلیت، دوران اسلام
1ـ در دورۀ جاهلیت چه میکردید؟ هر کس میرسید پا بر سرتان میگذاشت و توی سرتان میزد، ذلیلی بودید و بیچاره!!
2ـ پدرم شما را نجات داد و گرگهای آدمخوار را ـ تا شد ـ از بین برد.
3ـ یهودیان و مسیحیانی که همواره برای اسلام مشکل میآفریدند و جنگ به راه میانداختند، همه را به جای خود نشاند.
4ـ هر فاجعه و واقعهای را که پیش میآمد و موجودیّت اسلام و شما را تهدید میکرد، علی را در دل حوادث مرگبار و شمشیرهای خونریز میافکند، تا دین خدا و شما را نجات دهد.
5ـ اکنون شما به برکت اسلام و زحمتهای پدرم و مجاهدات شوهرم، به این زندگی مرفّه و آرامش و امکانات و فرهنگ و تربیت دست یافتید. آیا این قدردانی است که مقام الهی اهلبیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تصرّف کنید و همواره مشکل بیافرینید و به یاری ما نشتابید؟! (که یاریِ ارزشهای ابدی الهی ـ انسانی است)
11ـ حماسه
1ـ ای جوانان و باقیماندگان، ای بازوان دین، ای نگاهبانان اسلام، چگونه از خود ضعف نشان میدهید و ما را در این ـ ارزشبانی ـ یاری نمیکنید؟!
2ـ شما پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خیلی زود تغییر موضع دادید و از امامت غدیر روی گرداندید!...
12ـ ارتجاع، بعد از انقلاب
1ـ پس از استقرار اسلام و شکست شرک و زوال بتپرستی و استحکام پایههای دین، چه شد که سرگردان شدید و حقیقت (واقعۀ غدیر) را کتمان کردید؟
2ـ شما پیشوای شایسته و امام خود را کنار گذاشتید.
3ـ من این سخنان را میگویم، چون میدانم که شما دست از یاری حق برداشتهاید و دل از وفای به اعتقاد کندهاید.
4ـ من از سر دردمندی چنین دردگزاری کردم، و تنها و بییاور!
5ـ اکنون که چنین کردید....، همواره گرفتار جنگ و اختلاف خواهید بود و از ضربت شمشیر دشمنان نخواهید آسود و بعد از این دچار حکومتهای ظالم و غاصب (اموی ـ مروانی ـ عباسی) خواهید گشت...
شما بکارید و دیگران بدرَوند و حقوق محرومان را ببرند و تضییع کنند...
نویسنده: استاد محمد رضا حکیمی