/ / سخنان اندوهبار فاطمه زهرا عليها السلام پس از شهادت رسول خدا صلى الله عليه وآله
ریاحین ـ
يا رسول الله صلى الله عليه وآله! پدر جان! دريغ و آه از فراق تو!
اى پدر! چه بسيار بزرگ است تاريكى و ظلمتى كه در مجالس پس از تو مشاهده مى گردد، و من دور مانده از جناب تو، دريغ و افسوس مى خورم كه هرچه زودتر نزد تو آيم.
پدر جان! در عزاى تو، اباالحسن اميرالمؤمنين عليه السلام سوگوار است.
پدر دو فرزندت حسن و حسين عليهما السلام، برادر و امام برگزيده و دوست بى مانند تو، هم او كه تو او را از كودكى بزرگ و تربيت كردى و سپس برادرت خواندى و از بزرگ ترين دوستان تو و محبوب ترين اصحاب تو در پيشگاه تو بود، او كه در پذيرش اسلام از همه پيشى گرفته و هجرت كرد.
اى پدر بزرگوار و اى بهترين انسانها!
اكنون بيا و بنگر كه امام برگزيده تو را اسيرگونه به طرف بيعت تحميلى مى كشند و مى برند.
پدر جان! غم سوگوارى تو ما را فراگرفته و درهم كوبيده است و گريه هاى مداوم، قصد جان ما را دارد و بد روزگارى دامنگيرمان شده است.
[آنگاه فرياد سختى برآورد و فرمود:]
فرياد يا محمدا! فرياد اى دوست!
فرياد اى پدر! فرياد اى اباالقاسم! فرياد اى احمد!
فرياد از كمى ياران و ياوران!
فرياد از ناله بسيار!
فرياد از مشكلات فراوان!
فرياد از مصيبت و اندوه زياد!
فرياد از مصيبت جانكاه!
پس از آن سخنان دردآلود و غمبار صيحه اى زد و بيهوش بر زمين افتاد. (1)
اى أنس! آيا دلتان آمد كه خاك بر روى رسول خدا صلى الله عليه وآله بريزيد؟ (2)
اى پدر! دنيا به ديدار تو با رونق و بها بود، و امروز در سوگوارى تو انوار او بريده و گلهاى او پژمرده است، و خشك و تر آن حكايت از شب هاى تاريك مى كند.
اى پدر! همواره بر تو دريغ و افسوس مى خورم تا روز ملاقات.
اى پدر! از آن لحظه كه جدايى پيش آمد، خواب از چشمم گريخت.
اى پدر! كيست از اين پس كه بيوه گان و مسكينان را رعايت نمايد و امت را تا قيامت هدايت فرمايد؟
اى پدر! ما در زمان حضور تو عظيم و عزيز بوديم، و بعد از تو ذليل و زبون آمديم.
كدام سرشك است كه در فراق تو روان نمى شود، و كدام حزن و اندوه است كه بعد از تو پيوسته نمى گردد، و كدام چشم است كه پس از تو سرمه خواب مى كشند؟
تو بودى بهار دين يزدان، و نور پيغمبران.
چه افتاد كوهسار ها را كه فرو مى ريزد، و چه پيش آمد درياها را كه فرو نمى رود، چگونه است كه زلزله ها زمين را فرو نمى گيرد.
اى پدر! در بلا و رنجى عظيم و مصيبتى شگرف افتادم، و در زير بار گران و هولناك ماندم.
اى پدر! فرشتگان بر تو بگريستند، و افلاك در ايستادند، و منبر تو بعد از تو، وحشت انگيز و بدون استفاده گشت، و محراب بى مناجات تو معطل ماند، و قبر تو به پوشيده داشتن تو خوشحال گشت، و بهشت به زيارت تو و دعاى تو مشتاق آمد. (3)
حضرت زهرا عليها السلام پس از دفن پيامبر صلى الله عليه وآله بى تابانه از منزل بيرون آمد و در حالى كه از گريه و درد، توانايى راه رفتن نداشت خود را به قبر پدر رساند و آنگاه كه جايگاه اذان و محراب را مشاهده فرمود، فريادى برآورد و بيهوش نقش زمين شد.
زنان مدينه كه وضع را چنان ديدند، به سوى ايشان دويدند و آب بر سر و صورت آن حضرت پاشيدند تا به هوش آمد. سپس در حالى كه بر قبر پدر خيره شده بود فرمود:
پدر جان! قوّتم رفته و خويشتندارى ام را از دست داده ام.
دشمنم سرزنش كننده ام شده و حزن و اندوه درونى مرا مى كشد.
پدر جان! يكه و تنها باقى مانده و در كار خويش حيران و سرگردانم صدايم خفته، و پشتم شكسته، و زندگيم در هم ريخته، و روزگارم تيره شده است.
پدر جان! پس از تو براى وحشتم انيسى نمى يابم، و مانعى براى گريه ام و ياورى براى ضعفم پيدا نمى كنم.
آرى پدر! بعد از تو نزول قرآن و محل هبوط جبرئيل و مكان ميكائيل از بين رفت.
پدر جان! پس از تو روابط انسانى دگرگون شد و درها به روى من بسته گرديد.
پدر عزيزم! من بعد از تو از دنيا نفرت دارم و تا زمانى كه نفسم برآيد با تو گريه خواهم نمود.
پدر جان! شوق من نسبت به تو پايانى ندارد و حزن من بعد از تو انجامى. فرياد اى پدر! فرياد اى پروردگار جهانيان. (4)
حضرت زهرا عليها السلام با ياد روزگاران شيرينِ محبت هاى رسول خدا صلى الله عليه وآله خطاب به كودكان خود مى فرمود:
كجاست پدر مهربان شما دو فرزندم كه شما را عزيز و گرامى مى داشت؟ و همواره شما را بر روى دوش خود مى گرفت؟ و نمى گذاشت بر روى زمين راه رويد. ديگر هرگز او را نمى بينم كه اين درِ منزل را باز كند، و شما را بر دوش خود گيرد، همان رفتارى كه همواره انجام مى داد. (5)
بيان و رفع شبهه
ترتيب رويدادهاى اندوه بار پس از رسول خدا صلى الله عليه وآله چگونه بوده است؟
بر كسى پوشيده نيست كه پس از پيامبر صلى الله عليه وآله، چه ظلم ها، رنج ها و مصيبت هايى جانكاه به فاطمه عليها السلام وارد شد. همو كه پيامبر صلى الله عليه وآله او را پاره تن خويش خواند و فرمود: «هر كس او را بيازارد مرا آزرده و هر كه او را خشنود كند مرا خشنود كرده است.» خلافت را از همسرش غصب كردند، فدك را مصادره كردند، پهلويش را شكستند و كودك شش ماهه اش را به شهادت رساندند.
اينها حوادثى بود كه يكى پس از ديگرى در مدت كوتاهى پس از پيامبر صلى الله عليه وآله بر فاطمه عليها السلام وارد شد؛ ترتيب حوادث اين گونه بوده است:
ابتدا خلافت را از على عليه السلام غصب كردند و پس از غصب خلافت، فدك كه متعلق به فاطمه زهرا عليها السلام بود را مصادره كردند، سپس فاجعه شكستن دنده و آزردن پهلوى آن حضرت رخ داد و خطبه معروف ايشان در مسجد حضرت پيامبر صلى الله عليه وآله بعد از زنجيره رنج ها و مصيبت هايى بود كه بر صديقه طاهره عليها السلام روا داشتند. (6)
رنج هايى كه تاريخ آنها را از ياد نخواهد برد.
-------------------------------------------------------------------------
1) نهج الحياة، ص 68، به نقل از بيت الاحزان (ترجمه)، ص 146
2) نهج الحياة، ص 66، به نقل از احقاق الحق، ج 19، ص 155
3) نهج الحياة، ص 70، به نقل از بحارالانوار، ج 43، ص 176
4) نهج الحياة، ص 72، به نقل از بحارالانوار، ج 43، ص 176
5) نهج الحياة، ص 72، به نقل از احقاق الحق، ج 19، ص 173
6) فضائل و مصائب فاطمه زهرا عليها السلام، تألیف حضرت آيت الله العظمى روحانى (دام ظله)، ص 69