دو دلیل مهم برای تعیین نام حضرت زهرا(س) توسط خداوند متعال
ریاحین ـ
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری
در وجه تسميه حضرت به زهرا اين روايت آمده است که چرا به حضرت زهرا ميگويند؟ در علل الشرايط، که در جلد 43 بحار اين حديث قطعاً هست. که حضرت محمد(ص) در عالم ملائکه با يک حجاب ظلماني مواجه شدند، که در مضيقه افتادند، در تنگنا افتادند، به خداي متعال روي آوردند و تضرع کردند که خداي متعال اين ظلمت را بردارد. خداي متعال نور حضرت زهرا را در عرش تجلي داد. آن نور قبلاً بود، اين حجاب از عالم ملائکه برداشته شد. اينقدر اين نور عظمت داشت که ملائکه وقتي مشاهده کردند، در مقابل عظمت الهي به سجده افتادند. از خداي متعال پرسيدند اين چه بود؟ اين از کجا آمد؟ ميدانيد عالم ملائکه عالم نور است. عالم ملکوت است. از نور هستند بعد حجابي آمده است، حجاب عالم ملائکه و ملکوت شده است، با تجلي حضرت از عرض اين برداشته شده است. خداي متعال اين نور را تجلي داده است. ملائکه گفتند: خدايا اين نور چيست؟ خداي متعال توصيف کرده، چند وصف هست که واقعاً هر وصفش براي عظمت حضرت کافي است. «نُورٌ مِنْ نُورِي» (بحارالانوار/ج43/ص12) نوري است که بدون حجاب، از نور خود من است. اين را بايد بزرگان معنا کنند. «خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي» از عظمت خود من آفريده شده است. واسطه ندارد. «وَ أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي» محل قرار اين نور عالم شما نيست. بله يک تجلي در عالم شما ميکند، حجاب را از شما برميدارد، ولي مستقر اين نور سماء منسوب به خداي متعال است. آن عالم بالا است. «وَ أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي» تنزلش در عالم دنيا اينطور است، «أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاء» او را از صُلب پيامبري در اين دنيا ميآورم، که سرآمد همهي انبياء است. تازه پيامبر گرامي وقتي ميخواهند اين نور را با خودشان بياورند در چند مرحله، اول معراج ميروند. آن مقامي که از جبرئيل پشت سر ميگذارند، نور حضرت زهرا بر ايشان منتقل ميشود. بعد در چند مرتبه در دنيا که هستند طعام بهشتي بر ايشان ميآيد، در مجموع اين نور منتقل ميشود. «وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّة» انوار ائمهي خودم را از اين وجود مقدس در عالم دنيا ساطع ميکنم.
خوب يک چنين شخصيتي است. فرمود: علت اينکه به او زهرا ميگويند، به خاطر اين درخششي است که دارد. باز ميفرمايد: به او زهرا ميگويند، چون وقتي در محراب عبادت ميايستد، به نظر من اين دومي مهمتر است، وقتي در محراب عبادت ميايستاد درخششي از نور الهي در حضرت پيدا ميشد، که اميرالمؤمنين (ع) مشغول ميشدند. چيزي که حضرت را مشغول نميکند. همهي سماوات و ارض چيزي ندارد که حضرت را مشغول کند. چه تجلي از حقيقت در ايشان در موقع عبادت واقع ميشد، چه اتصالي از حقيقت الهي در اينها پيدا ميشد، خوب يک چنين وجود مقدسي است. اين وجود مقدس آمده با بار مصيبت خودش راه را بر ما آسان کند. اگر ما بتوانيم از اين وادي و معبري که ايشان بر ما باز کرده، براي عبور از وادي دنيا، عبور از وادي ظلمات، عبور از وادي استکبار و عرض کنم ولايت مستکبرين و اولياي طاغوت و اين معبري که ايشان زده براي اينکه ما از متن جهنم که عبور ميکنيم، نسوزيم! هرکسي زير چادر حضرت باشد، نميسوزد.
منبع:برنامه سمت خدا (24/12/92)