اندوه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام از فراق حضرت ابوطالب و خدیجه سلام الله علیها
ریاحین :
حضرت خدیجه سلام الله علیها، در بستر رحلت
هنگامی که حضرت خدیجه سلام الله علیها در بستر رحلت قرار گرفت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و دخترش، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، همواره کنار بالین آن حضرت بودند و از او پرستاری مینمودند. از معاذ بن جبل نقل شده: رسول خدا صلی الله علیه و آله، به بالین حضرت خدیجه سلام الله علیها آمد و دید که او در حال جان سپردن است، فرمود:
«اُکره ما نزل بک یا خدیجة، و قد جعل الله فی الکُرهِ خیراً کثیراً فاذا قدمتِ علی ضَرائرکِ فاقرأهنّ منّی السّلام»؛
«ای خدیجه! برای آنچه از رنج و اندوه بر تو پیش آمده، نگران و اندوهگین هستم، ولی خداوند، در رنج و اندوه؛ خیر بسیار قرار داده! هنگامی که نزد همشوها و همدم های خود وارد شدی، سلام مرا به آنان رسان!»
حضرت خدیجه سلام الله علیها عرض کرد: «ای رسول خدا! آن همدم ها کیستند؟»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «آنان عبارتند از: حضرت مریم سلام الله علیها، دختر عمران، حضرت آسیه سلام الله علیها، دختر مَزاحم و کلیمه (کُلثُم)، خواهر موسی.»
حضرت خدیجه سلام الله علیها عرض کرد:
«بالرِّفاء و البنین یا رسول الله»1؛2
«گوارا و مبارک باد! ای رسول خدا!»
وداع با فرشته مهر
حضرت خدیجه سلام الله علیها برای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، نمونه همسری فداکار و ایثارگر بود. از همان آغاز زندگیِ مشترک تا آخرین لحظه حیات پُرثمر خویش و در تمام مدت، بهترین یار و یاور و مهربان ترین مونس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله محسوب میشد!
نگاه های جاذب و غمزدای آن حضرت ـ که حدود 25 سال ستاره پُرفروغ آسمان زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود ـ مایه تسلّی پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله در محیط خانه بود و با ارتحال جانگدازش، رسول خدا صلی الله علیه و آله سخت متأثّر شد! این حادثه جانگداز و فاجعۀ توان فرسا، در دهم ماه رمضان، دهمین سال بعثت، سه سال پیش از هجرت و به فاصلۀ اندکی (به قولی سه روز و به قولی سی و پنج روز بعد) از رحلت اندوهبار حضرت ابوطالب علیه السلام، عموی گرامی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله صورت گرفت!
پریشانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از فراق حضرت ابوطالب و خدیجه سلام الله علیها
پس از وفات حضرت ابوطالب علیه السلام و حضرت خدیجه سلام الله علیها، مصیبت های پیاپی فراوانی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید و کافران و مشرکان، جسورتر شده و جرأت بیشتری یافتند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را بیش از گذشته اذیّت و آزار نمودند!
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله، از یکی از کوچه های «مکه» میگذشت؛ ناگاه یکی از مزدوران «قریش»، ظرفی پُر از خاکروبه را بر سر و روی آن حضرت ریخت! هر وقت چنین حوادث تلخی برای پیامبر صلی الله علیه و آله رخ میداد، به خانه باز میگشت و حضرت خدیجه سلام الله علیها با کمال مِهر و محبت، سر و صورت آن حضرت را میشست و برخوردهای پُرعطوفت حضرت خدیجه سلام الله علیها، مرهمی بر زخم های پیامبر صلی الله علیه و آله بود! اینک پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه بازگشته، ولی جای خالیِ حضرت خدیجه سلام الله علیها را مینگرد! به راستی پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار رنجیده خاطر شد... حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، در حالی که میگریست، به جای مادرش حضرت خدیجه سلام الله علیها، آب آورد تا سر و روی پیامبر صلی الله علیه و آله را شوید! پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود:
«دخترم! گریه مکن! خداوند، گزند دشمن را از پدرت دفع خواهد کرد...!»3
فقدان حضرت ابوطالب علیه السلام و حضرت خدیجه سلام الله علیها، سخت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را محزون و مغموم ساخت؛ زیرا این دو شخصیت بزرگ، دو تکیه گاه توانمند و دو اهرم قدرتمند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در پیشبرد اهداف اسلام، دو یار پُر نفوذ و راستین اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله و دو پشتیبان و کمک کار نیرومند و باوفا برای پیشرفت اسلام بودند! حضرت خدیجه سلام الله علیها، با دلداری، بذل ثروت خود و دلگرم کردن رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت ابوطالب علیه السلام، با نفوذ و سیادتی که در «قریش» داشت؛ آن حضرت را از آزار دشمنان محافظت مینمودند!
پس رحلت این دو یار دیرین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به شدت آن حضرت را تحت تأثیر قرار داد!
علامه طبرسی (قدس سره)، در این باره مینویسد:
«ورد علی رسول الله [صلی الله علیه و آله] أمران عظیمان و جزع جزعاً شدیدً»؛4
«با رحلت حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه سلام الله علیها، دو فاجعه عظیم برای پیامبر صلی الله علیه و آله رخ داد؛ طوری که پیامبر صلی الله علیه و آله، به شدت بی تاب و اندوهگین گردید!»
علامه مجلسی (قدس سره) در این باره مینویسد:
«لمّا تُوفّی ابوطالب و خدیجة علیهما السلام و کان بینهما شهر و خمسة أیّام اجتمعت علی رسول الله صلی الله علیه و آله مصیبتان فلزم بیته و أقلّ الخروج»؛5
«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، از فاجعۀ وفات جانسوز حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه علیهما السلام، که به فاصلۀ یک ماه و پنج روز اتفاق افتاد، به گونه ای متأثر شد که برای مدتی، خانهنشین گردید و کمتر بیرون میآمد!»
آری! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، از فراق حضرت خدیجه سلام الله علیها بسیار اندوهگین و غمگین شد؛ زیرا این بانوی بزرگوار در طول بیست و پنج سال زندگیِ مشترک با پیامبر صلی الله علیه و آله، همواره در شب و روز، همدم و مونس و یار مخلص و شریک غم های پیامبر صلی الله علیه و آله بود! از سوی دیگر، افرادی به خاطر حضرت خدیجه و ابوطالب علیهما السلام، به پیامبر صلی الله علیه و آله آزار نمیرساندند، ولی بعد از وفات این دو بزرگوار، دست آزارشان به آن حضرت باز گردید!
به راستی پیامبر صلی الله علیه و آله، پس از بازگشت از قبرستان، سوی خانه و دیدار حضرت زهرا سلام الله علیها ـ که در آن وقت خردسال بود ـ چه حالتی داشت و چگونه میتوانست جایِ خالی حضرت خدیجه سلام الله علیها را پس از بیست و پنج سال ایثار و مقاومت بنگرد؟ عظمت این مصیبت و فاجعه را جز خدای بزرگ نمیداند! شاید بتوان گفت که در زندگیِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، هیچ مصیبت و حادثه تلخی برای آن حضرت، مانند رحلت جانسوز حضرت خدیجه سلام الله علیها نبود، که به حق، جگرسوز و کمرشکن بود! چرا که وجود حضرت خدیجه سلام الله علیها، عامل مهمی در ساختار زندگیِ درخشان رسول خدا صلی الله علیه و آله و حیات و پیشرفت اسلام، در سال های آغاز بعثت بود، اگر وجود حضرت خدیجه سلام الله علیها در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله، دارای این تأثیر عظیم نبود؛ فقدان او موجب آن همه تأثّر و اندوه وصفناپذیر پیامبر صلی الله علیه و آله نمیگردید و مرگ او باعث بی تابیِ پیامبر صلی الله علیه و آله نمیگشت و سال مرگش را «سال حزن» اعلام نمینمود!
پیامبر صلی الله علیه و آله، در طول سال هایی که بعد از رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها زنده بود؛ از او به عظمت یاد میکرد و سهم او را در پیشرفت اسلام، همواره یادآوری مینمود و در سوگش و یاد خاطراتش، اشک میریخت! آن همه تأثّر و یادآوری، بیانگر چیست؟!
موضع گیری های حضرت خدیجه سلام الله علیها در دفاع از اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، از عوامل مهم تحکیم و گسترش اسلام بود. او اولین بانوی مسلمان بود و ایثار و مقاومتش، همطراز شمشیر امیرمؤمنان علی علیه السلام به حساب میآمد. چگونه پیامبر صلی الله علیه و آله، آن همه فداکاری های او را فراموش کند و رحلت جانسوزش را یک حادثه معمولی تلقّی نماید؟!
اندوه جانکاه پیامبر صلی الله علیه و آله در فراق او، بیانگر عظمت، ایثار، فداکاری ها و مقامت های حضرت خدیجه سلام الله علیها است؛ چرا که رحلت آن حضرت، یکی از ستون های استوار و محکم اسلام را ویران ساخت و وفات دلخراش حضرت ابوطالب علیه السلام، چند روز قبل از او نیز فاجعه کمرشکن دیگری بود! از این رو، پیامبر صلی الله علیه و آله با از دست دادن این دو یار استوار و پُرصلابت، دیگر توان زندگی در «مکه» را نداشت؛ به همین دلیل ناگزیر به هجرت سوی «مدینه» شد!
در این باره هر چه بگوییم، کم گفتهایم و نمیتوانیم یک هزارم مطلب را ترسیم نماییم! چگونه میتوان تأثّر و اندوه عمیق پیامبر صلی الله علیه و آله از فراق حضرت خدیجه سلام الله علیها را با زبان و قلم بیان کرد؟ آیا میتوان با یک لیوان معمولی، آب دریا را برداشت؟!
اندوه حضرت زهرا سلام الله علیها در فراق مادر
وقتی حضرت خدیجه سلام الله علیها از دنیا رفت، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نزد پدر آمد و دست به دامان او آویخت و با دیده گریان سراغ مادر را از پدر گرفت! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در اندیشه بود که جواب دخترش را چه گوید؟! پس جبرئیل علیه السلام نازل شد و به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد:
«ربّک یأمرک ان تُقرئ فاطمة السلام و تقول لها انّ امّک فی بیت من قصب کعابه من ذهب و عمده یاقوت احمر بین آسیة و مریم بنت عمران فقالت فاطمه سلام الله علیها ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام»؛6
«به راستی خدایت به تو امر میکند که به فاطمه سلام رسانی و به او گویی: به راستی مادرت در خانه ای از زمرد است که دیوارهایش از طلا و پایههایش از یاقوت قرمز است. او در میان حضرت آسیه سلام الله علیها ـ همسر فرعون ـ و حضرت مریم سلام الله علیها ـ دختر عمران ـ جای دارد! پس حضرت فاطمه سلام الله علیها گفت: به راستی خداوند، خود سلام است و سلام، از اوست و به سوی اوست سلام!»
اندوه امام امیرمؤمنان علی علیه السلام در رحلت حضرت ابوطالب و خدیجه علیهما السلام
امیرمؤمنان علی علیه السلام، از بابت رحلت پدر بزرگوارش، حضرت ابوطالب علیه السلام و نیز رحلت جانسوز حضرت خدیجه سلام الله علیها ـ که از کودکی در خانۀ او و تحت تربیت وی قرار داشت ـ سخت متأثر و اندوهناک شد و در سوگ آنها چنین سرود:
«أعَینَیِ جودا بارک الله فیکما علی هالکین لاتری لهما مِثلا
علی سیّد البطحاء و ابن رئیسها و سیّدة النسوان أوّل مَن صلی
مهذّبة قد طیّب الله خیمها مبارکة و الله ساق لها الفضلا
لقد نصرا فی الله دین محمّد علی من بَغی فی الدّین قدرعیاالّاً
قبتُّ اُقاسی الهَمَّ و الثَّکلا مصابهُما اَوحی الی الجود الهَوا؛7
1. «ای دو چشم من! باران اشک از آسمان دیدگانم فرو بارید! خدا این باران اشک را در سوگ دو از دست رفته [و دو یار فداکار اسلام و «قرآن» و دو پشتیبان بی همانند پیامبر خدا [صلی الله علیه و آله] بر شما مبارک گرداند؛ چرا که آن دو، به راستی بی نظیر بودند!
2. ای دو چشم من! در سوگ غمبار سالار «مکّه» و فرزند رئیس آن (حضرت ابوطالب علیه السلام و در رحلت جانگداز سالار بانوان، اولین زنی که [به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله ] نماز گزارد؛ باران اشک فرو بارید!
3. بر همان بانوی خود ساخته و پاک منشی که خداوند، خیمه و سرای او را پاک و پاکیزه ساخت، بانوی پُربرکتی که خدا او را [به خاطر ایمان و کردار شایسته اش] به شاهراه فضیلت ها رهنمون نمود.»
4. این دو شخص، آیین حضرت محمد صلی الله علیه و آله را برای خدا یاری کردند و با ستمکاران و یاغیان، با آخرین توان مبارزه نمودند و به سوگند خویش عمل کردند.
5. شب کردم، در حالی که دچار اندوه جانکاه رحلت این دو بزرگوار و فراق آنان شدم و مصیبت جانسوزشان، شبانه روزِ مرا تیره و تار ساخته است!
گریه و راز و نیاز امام حسین علیه السلام، در کنار قبر حضرت خدیجه سلام الله علیها
امام حسین علیه السلام، بیست و پنج بار پیاده از «مدینه» به «مکه»، برای انجام مراسم حج و عمره مسافرت کرد. روایت شده که در یکی از سفرها، انس بن مالک همراه آن حضرت بود؛ او میگوید:
«امام حسین علیه السلام، کنار مرقد شریف حضرت خدیجه سلام الله علیها آمد و در آنجا (به یاد خاطرات فداکاریهای حضرت خدیجه سلام الله علیها و ظلم هایی که به او شد) گریست!»
سپس به من فرمود: «از من فاصله بگیر!» من کنار رفتم و در نزدیک او، در کناری پنهان شدم! ان حضرت، مشغول نماز شد، نمازش طول کشید؛ شنیدم در نماز خود، چنین با خدا مناجات میکرد:
یا ربّ یا ربّ أنت مولاه فَارحَم عبیداً الیک ملجاه
یا ذالمعالی علیک معتمدی طوبی لمن کنت انت مولاه
طوبی لمن کان خائفاً أرقاً یشکوا الی ذی الجلال بلواه
و ما به علّةٌ ولا سَقَمٌ أکثر من حبّه لمولاه
اذا اشتکی بثّهُ و غُصَّتَهُ أجابه الله ثمّ لبّاه
اذا ابتَلی بالظّلام مبتهلا أکرمه الله ثم أدناه؛
1. «ای پروردگار و خدایی که تو مولا و سرور هستی؛ پس به بنده کوچکی که پناهگاهش تو هستی، رحم کن!
2. ای خدای بزرگ و صاحب صفات کمال و جلال! بر تو تکیه میکنم! خوشا به حال کسی که تو مولا و سرورش هستی!
3. خوشا به حال کسی که در درگاه تو ترسان و شب زنده دار است و شکایت گرفتاری های خود را سوی تو آورده و از تو تمنای رفع آن را دارد!
4. چنین کسی گرفتاری و بیماری اش، بیش از محبتش به مولایش نیست!
5. هرگاه رفع رنج ها و گرفتاری هایش را از درگاه خدا میطلبد، خداوند، خواستۀ او را به اجابت رسانده و به تمنّای او، جواب مثبت میدهد.
6. هنگامی که به ستم ستمگران گرفتار و چار شد، با تضرّع رو سوی تو آورده، آن گاه خداوند، او را گرامی داشته، سپس به درگاه خود نزدیک میسازد.»
پس از آنکه مناجات امام حسین علیه السلام در کنار قبر حضرت خدیجه سلام الله علیها به این جا رسید، ندایی در پاسخ او شنیده شد که از درگاه الهی به او چنین گفت:
«لبّیک لبّیک أنت فی کنفی و کلَّما قُلتَ قد عَلِمناهُ
صوتُک تشتاقُهُ ملائکتی فحسبک الصَّوتُ قد سمعناه
دعاک عندی یجول فی حُجُب فحسبک السَّترُ قد سفرناه
لو هبَّتِ الرّیح فی جوانبه خَرَّ صریعاً لمّا تغشاه
سلنی بلا رُعبة ولارهب ولا حساب إنّی أنا الله؛8
1. بله! بله، تو در کنار و پناه من هستی و به هر آنچه را که گفتی، آگاهی داریم!
2. فرشتگانم به صدای تو اشتیاق دارند! برای ارزش راز و نیاز تو، همین بس که ما آن را میشنویم!
3. دعایت در درگاه من، در میان حجاب ها (ی نور) جولان و گردش میکنند! همین برای تو بس که ما آن را از میان حجاب ها آشکار میکنیم!
4. هرگاه آن دعاها در گردش خود در مقامی قرار گیرند که اگر در آن مقام، مردی باشد، همان گونه که در پرتوِ انوار شکوه و عظمت الهی مدهوش شوند؛ او مدهوش بیفتد! (یعنی آن دعا، درون انوار درخشان الهی قرار گرفته و آن انوار، آن را در بر میگیرند و موجب ارزش آن میگردند.)
5. بدون ترس و وحشت و حساب، از درگاه من تقاضا کن، که منم خداوند برآورندۀ حاجات!»
یادبود حضرت خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه سلام الله علیها در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نه تنها به عنوان همسری باوفا و مادری مهربان، بلکه محبوبه همسر بزرگوار خود بود! اگرچه بعد از وفات ایشان، همسران دیگری به خانۀ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پا نهادند، ولی هیچ یک نتوانستند جای حضرت خدیجه سلام الله علیها را پُر کنند و یا چون او، از هر نظر محبوب حضرتش واقع شوند؛ زیرا سکّان دار کِشتیِ دل پیامبر صلی الله علیه و آله، حضرت خدیجه سلام الله علیها بود! حتی بعد از مرگ هم هر وقت ذکری از حضرت خدیجه سلام الله علیها به میان میآمد، پیامبر صلی الله علیه و آله با تمام وجود به او اظهار عشق و علاقه مینمود و لحظه ای از یادآوریِ ارزش های وجودی اش غافل نمیشد و حق شناسانه خدمات و زحمات او را یاد میکرد و در ستایش و و ذکر فضایل اخلاقی و کمالات نفسانی اش، دریغ نمینمود و آمرزش و مغفرت و سعادت اخروی محبوبه اش را پیوسته از خداوند منان خواهان بود!
«وقد أثنی النبی [صلی الله علیه و آله] علی خدیجة [سلام الله علیها] ما لم یثن علی غیرها، و ذلک فی حدیث عائشة؛ قالت: کان رسول الله [صلی الله علیه و آله] لایکاد یخرج من البیت حتّی یذکر خدیجه [سلام الله علیها] فیحسن الثناء علیها، فذکرها یوما من الأیام، فأخذتنی الغیرة، فقلت: هل کانت إلا عجوزاً؟ قد أبدلک الله خیراً منها! فغضب ثم قال: «لا و الله ما أبدلنی الله خیراً منها...»؛9
«پیامبر صلی الله علیه و آله، چنان حضرت خدیجه سلام الله علیها را میستود که دیگران را هرگز چنین ستایش نمیکرد! این ستایش، در خبر عایشه نمایان است. عایشه گفت: هر بار که رسول خدا صلی الله علیه و آله از خانه خارج میشد، اسم حضرت خدیجه سلام الله علیها بر زبانش جاری بود و مدام او را میستود! روزی از روزها باز هم او را ستود و نام برد. غیرت من گُل کرد و گفتم: حضرت خدیجه سلام الله علیها، پیرزنی بیش نبود!؟ خدا، بهتر از آن را به تو داده است! رسول خدا صلی الله علیه و آله خشمناک شدند و فرمودند: هرگز! به خدا سوگند که برتر از او نیست!»
خاطرات تلخ و شیرین ایام زندگی مشترک حضرت خدیجه سلام الله علیها، هرگز در بایگانیِ حافظه پیامبر صلی الله علیه و آله کمرنگ نشد و او هرگز از خانه بیرون نرفت، جز اینکه از حضرت خدیجه سلام الله علیها یاد میکرد! با یاد حضرت خدیجه سلام الله علیها، موجبات رشک و حسد دیگر همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ با اینکه وی را ندیده بودند ـ فراهم میشد و گاهی با طوفان اعتراض آنان مواجه میشد!10 ولی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با قاطعیت، از حضرت خدیجه سلام الله علیها حمایت میکرد و میفرمود:
«آری! خدیجه این گونه بود و خداوند، نسل مرا از او قرار داد!»11
«و إن کان مما تذبح الشاة یتّبع بها صدائق خدیجه [سلام الله علیها]، فیدیها لهن»؛12
«و هنگامی که گوسفندی در خانۀ پیامبر صلی الله علیه و آله ذبح میشد، برای دوستان حضرت خدیجه سلام الله علیها از آن میفرستاد!»
می فرمود: «إنی لاُحبّ حبیبها»؛13
«من دوست خدیجه سلام الله علیها را دوست دارم».
از اُمّ رومان نقل شد:
«حضرت خدیجه سلام الله علیها، همسایه ای داشت که سفارش او را به پیامبر صلی الله علیه و آله کرده بود؛ از آن پس، هرگاه برای پیامبر صلی الله علیه و آله غذا میآوردند، دستور میداد، بخشی از آن غذا را برای آن همسایه میبردند.»14
تمجید پیاپیِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت خدیجه سلام الله علیها
عایشه میگوید:
«هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله به یاد حضرت خدیجه سلام الله علیها میافتاد، همواره او را میستود و برای او طلب رحمت میکرد و در این جهت، خسته نمیشد! روزی او را میستود، رقابت و حسادت هووگری موجب شد که به آن حضرت گفتم: «به جای او که زن سالخورده بود، خداوند زن جوانی به تو داده است!»
پیامبر صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخن (که اهانت ضمنی به مقام حضرت خدیجه سلام الله علیها شده بود)، سخت خشمگین شد! من از گفته ام پشیمان شدم! با خدا عهد کردم که اگر خشم پیامبر صلی الله علیه و آله را فرو نشاند، دیگر بار هرگز چنان سخنی را تکرار نکنم! در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: «چگونه این سخن را گفتی؟» سوگند به خدا! حضرت خدیجه سلام الله علیها، هنگامی به من ایمان آورد که همه مردم کافر بودند! مرا هنگامی پناه داد که همه مرا ترک و طرد کرده بودند! مرا هنگامی تصدیق نمود که همه مرا تکذیب میکردند! از او دارای فرزندانی شدم، در حالی که شما زنان دیگر، مرا از داشتن فرزند محروم گرداندید!»15
جالب این که در ذیل این روایت آمده، عایشه گفت:
«فغدا و راح علیَّ بها شهراً»؛16
«پیامبر صلی الله علیه و آله شبانه روز، یک ماه تمام این سخن را به من میگفت!»
به اقرار عایشه، هرگاه که میخواست دل پیامبر صلی الله علیه و آله را به دست آورد و به رسول خدا صلی الله علیه و آله تقرّب جوید، از یاد حضرت خدیجه استفاده مینمود؛
«قَالَت عائِشَةُ فَمَا زِلتُ اَتَقَرَّبُ إلَی رَسُولِ الله [ص] بِذِکرِها»؛17
«نام حضرت خدیجه سلام الله علیها نزد پیامبر صلی الله علیه و آله، بهترین وسیله ای بود که انسان را به آن حضرت نزدیک میساخت و مشمول لطف سرشار او قرار میداد!»
به اعتقاد عایشه، پیامبر صلی الله علیه و آله به گونه ای از حضرت خدیجه سلام الله علیها یاد میکرد که گویی در دنیا، زن دیگری جز حضرت خدیجه سلام الله علیها نبود؛
«ان عائشة... فاقول کأنّه لم یکن فی الدنیا امرأة إلا خدیجة [سلام الله علیها]»؛18
حتی رسول خدا صلی الله علیه و آله، برای دوستان حضرت خدیجه سلام الله علیها و کسانی که در حیات ایشان مورد الطاف آن بانوی مهربان و فرشته مِهر بودند؛ هدایایی میفرستاد!
«عن انس رضی الله عنه قال: کان النّبی [صلی الله علیه و آله] إذا أتی بهدیة قال: إذهبوا بها إلی بیت فلانة فانّها کانت صدیقة لخدیجة، إنّها انت تحبّ خدیجة.»19
«به یاد حضرت خدیجه سلام الله علیها، به خاطر استمرار بخشیدن الطاف و مهربانیِ او و تجدید خاطره پُرمهر او، دوستان وی را مورد لطف قرار میداد!»
روایتی در دست است که:
«پیامبر صلی الله علیه و آله، در مجلس عروسیِ حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام، به یاد حضرت خدیجه سلام الله علیها اشک ریختند! آن هم در شبی که لازم است شادمانی میکردند و از این ازدواج خجستۀ آسمانی، شاد میبودند!»20
پی نوشت:
1ـ جمله «بالرّفاء و البنین»، اصطلاحی است که در آن عصر در عروسی ها به عنوان مبارک باد گفته میشد، تقریباً معادل فارسی آن چنین است: «به به از این دیدار، مبارک و پرثمر باد».
2ـ تفسیر مجمع البیان، لأبی الفضل بن الحسن الطبرسی، ج 10، ص 30؛ بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، ج 19، ص 20 و 24.
3ـ سیرة النبویة صلی الله علیه و آله، ابومنذر بن هشام کلبی، ج 2، ص 58.
4ـ إعلام الوری بأعلام الهدی، ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، ص 62 و 63؛ قصص الأنبیاء، قطب الدین راوندی، ص 327؛ بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج 19، ص 5.
5ـ بحار الأنوار، محمدباقر مجلسی، ج 19، ص 21.
6ـ بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 16، ص 1 و ج 43، ص 27؛ الامالی، شیخ صدوق، ص 175؛ صحیح بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری، ج 2، ص 277؛ کشف الغمة فی معرفة الائمّة علیهم السلام، علی بن عیسی اربلی، ج 1، ص 508؛ الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج 2، ص 529.
7ـ دیوان امام امیر مؤمنان علی علیه السلام، قم، انتشارات پیام اسلام، 1369 ش، ص 359؛ مناقب آل ابی طالب علیهم السلام، مشیر الدین ابو عبدالله ابن شهر آشوب، ج 4، ص 70.
8ـ مناقب آل ابی طالب علیهم السلام، مشیر الدین ابو عبدالله بن شهر آشوب، ج 4، ص 69؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج 44، ص 193.
9ـ الاصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجر عسقلانی، ج 8، ص 103؛ ریاحین الشریعة فی احوال النّساء الشیعة، ذبیح الله محلاتی، ج 2، ص 206.
10ـ اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن أثیر، ج 6، ص 84؛ بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، ج 16، ص 8؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة علیهم السلام، علی بن عیسی اربلی، ج 1، ص 508؛ قاموس الرجال، محمدتقی تستری (شوشتری)، ج 12، ص 248؛صحیح بخاری، ابو عبدالله محمد بن اسماعیل بخاری، ج 6، ص 158 و ج 7، ص 76 و ج 8، ص 195؛ الاصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجر عسقلانی، ج 8، ص 103.
«و عَن علیّ [علیه السلام] قال ذکر النبی [صلی الله علیه و آله ] خدیجة یوما و هو عند نسائه فبکی فقالت عائشة ما یبکیک علی عجوز حمراء من عجائز بنی أسد...».
(المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 4، ص 286؛ الطرائف من معرفة مذاهب الطوائف، سید رضی الدّین علی ابن طاووس، ج 1، ص 291).
11ـ بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 16، ص 12؛ کشف الغمة فی معرفة الائمة علیهم السلام، علی بن عیسی اربلی،ج 1، ص 512؛ الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابو عمر یوسف ابن عبد البر، ج 4، ص 1824.
«قال: ما أبدلنی الله خیرا منها، لقد آمنت بی حین کفر بی الناس، و صدّقتنی حین کذّبنی الناس، و أشرکتنی فی مالها حین حرّمنی الناس، و رزقنی الله ولدها و حرّمنی ولد غیرها. فقلت: و الله لا أعاتبک فیها بعد الیوم.»
12ـ اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابن أثیر، ج 6، ص 86؛ صحیح بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری؛ باب تزوج النبی صلی الله علیه و آله، ج 4، ص 231؛نهایة الإرب فی فنون الأدب، شهاب الدین احمد النّویری، ج 18، ص 261.
«...و ان کان لیذبح الشاة فیهدیها إلی خلائلها...».
(ریاحین الشریعة فی أحوال النّساء الشیعة، ذبیح الله محلاتی، ج 2، ص 206).
13ـ زوجات النبی صلی الله علیه و آله، سعید أیوب، ص 50؛ الصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجر عسقلانی، ج 8، ص 103؛ ینابیع المودة لذوی القربی، سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، ج 2، ص 335.
«عن ابی نعیم کان النبی [ص] اذا أوتی شیء یقول: اذهبوا به الی فلانة فانها کانت صدیقة خدیجة [سلام الله علیها] فانها تحب خدیجة.»
(نهایة الارب فی فنون الأدب، شهاب الدین احمد النویری، ج 18، ص 260 و 261).
14ـ زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، حسین عمادزاده، ص 36.
15ـ بحار الانوار، محمدباقر ملجسی، ج 16، ص 12؛ کشف الغمّه فی معرفة الائمة علیهم السلام، علی بن عیسی اربلی، ج 2، ص 79.
16ـ همان.
17ـ اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ابوالحسن ابن أثیر، ج 6، ص 85؛ بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، ج 16، ص 8؛ قاموس الرجال، محمدتقی تستری (شوشتری)، ج 12، ص 248؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة علیهم السلام، علی بن عیسی اربلی، ج 1، ص 508.
18ـ تذکرة الخواص، شمس الدین ابوالمظفر ابن جوزی، ص 273؛ الطرائف من معرفة مذاهب الطوائف، سید رضی الدین علی ابن طاووس، ج 1، ص 291.
19ـ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج 4، ص 175؛ نهایة الارب فی فنون الأدب، شهاب الدین احمد النّویری، ج 18، ص 260؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج 18، ص 108؛ ینابیع المودّة لذوی القربی، سلیمان بن ابراهیم القندوزی الحنفی، ج 2، ص 335.
«عن أبی نعیم کان النبی [صلی الله علیه و آله ] إذا أوتی شیء یقول: إذهبوا به إلی فلانة فانّها کانت صدیقة خدیجة، فانّها تحبّ خدیجة [سلام الله علیها]».
20ـ کشف الغمة فی معرفة الائمة علیهم السلام، علی بن عیسی اربلی، فی ذکر تزویجه سلام الله علیها فاطمة سیّدة نساء العالمین سلام الله علیها، ج 1، ص 360؛بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 43، صص 130 و 131.
«نساء النبی صلی الله علیه و آله فاجتمعن عند رسول الله صلی الله علیه و آله و کان فی بیت عائشة فأحدقن به و قلن فدیناک بآبائنا و أمهاتنا یا رسول الله قد اجتمعنا لامر لو أنّ خدیجة فی الاحیاء لقرّت بذلک عینها قالت أمّ سلمة فلما ذکرنا خدیجة بکی رسول الله صلی الله علیه و آله ثم قال خدیجة و أین مثل خدیجة...».
«همه همسران پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند، نزد آن حضرت و این جلسه، در خانه عایشه بود. و اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله حلقه زدند و گفتند: پدر و مادرهایمان به فدای شما! ای رسول خدا! برای کاری نزد شما آمدهایم که اگر حضرت خدیجه سلام الله علیها زنده بود، چشمش روشن میشد! حضرت امّ سلمه سلام الله علیها میگوید: وقتی نام حضرت خدیجه سلام الله علیها به میان آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله گریست و فرمود! آری! خدیجه! اما کجاست، مثل حضرت خدیجه سلام الله علیها؟»