مِهر وصف ناپذیر حضرت خدیجه سلام الله علیها نسبت به امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام
ریاحین : پنج سال از ازدواج مقدّس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت خدیجه سلام الله علیها گذشت، امیرمؤمنان علی علیه السلام در آن روزها، چشم به جهان گشود! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت علی علیه السلام را بسیار دوست میداشت و همواره او را هنگام خواب و بیداری، مراقبت و نوازش میکرد
گاهی او را در آغوش میگرفت و گاهی بر دوشش مینهاد و با انواع هدیهها و نوازشها، او را خشنود مینمود و میفرمود:
«این کودک، برادر و برگزیده و یاور و وصیّ من است!»
حضرت خدیجه سلام الله علیها نیز علاقۀ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیه السلام را میدید؛ از این رو، او نیز به حضرت علی علیه السلام محبت میکرد؛ او را پاکیزه مینمود و لباسش را عوض میکرد و پیراهن آراسته و زیبا بر تن او میپوشانید و به کنیزان و غلامانش میگفت: حضرت علی علیه السلام را با خود حمل کنند (بر دوش و بغل گیرند) و به تفریح برند و او را نوازش نمایند!
دیگر، آن کودک ارجمند، شب و روز در خانۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها بود؛ در کنار مام پُرمهر و باصفایش میزیست، بازی میکرد، به جست و خیز میپرداخت، همگام با رشد ظاهری و جسمی، از نظر معنوی و اخلاقی، فکری و عاطفی و منش و روش مترقّی زندگی در پرتو رهنمونها و روشنگریها و الگودهیهای درخشان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت خدیجه سلام الله علیها، پلههای کمال و شکوفایی را یکی پس از دیگری پشت سر مینهاد و اوج میگرفت!
کار دلبستگی این کودک آیندهساز به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و خدیجه سلام الله علیها به جایی رسید که پدر و مادرش او را جز در خانه دو مربّیِ آگاه و پُرمعنویت و دو آموزگار دلسوز زندگیاش نمییافتند!
در این مورد آوردهاند: روزی حضرت ابوطالب علیه السلام به همسرش حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها گفت:
«چرا دیگر حضرت علی علیه السلام را در خانه و کنار خویش نمینگریم؟ او دیگر، نه با ما غذا میخورد و نه کنار ما به بازی و استراحت میپردازد؟!»
همسرش گفت:
«حضرت خدیجه سلام الله علیها ـ با همه وجود تربیت و اداره امور او را به عهده گرفته ـ به گونهای به او مِهر و محبت میورزد که دیگر از او و از خانهاش، هوای جای دیگری نمیکند!»
ابن حجر عسقلانی در «فتح الباری بشرح صحیح البخاری» در این باره مینویسد:
«وَ عَلِیٌّ نَشَأ فِی بَیتِ خَدیجَة وَ هُوَ صَغِیر، ثُمَّ تَزَوَّجَ بِنتَها بَعدَها فَظَهَرَ رُجُوعُ اَهلَ البَیت النَّبَویّ اِلی خَدِیجَة دُونَ غَیرِها...»؛1
«حضرت علی علیه السلام، از کودکی در خانۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها رشد کرد و پس از او، با دختش (فاطمه سلام الله علیها) ازدواج کرد. بر این باور، آشکار میگردد که ریشه و اساس خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ـ از سوی مادر ـ به حضرت خدیجه سلام الله علیها باز میگردد، نه دیگری.»
مِهر خالصانه حضرت خدیجه سلام الله علیها نسبت به امام امیرمؤمنان علی علیه السلام، انگیزههای متعدّدی داشت؛ از جمله اینکه میشنید چگونه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سفارش آن حضرت را به مردم میکند:
«مَن اَحَبَّ عَلِیّاً فَقَد اَحَبَّنِی، وَ مَن اَحَبَّنِی فَقَد اَحَبَّ الله؛ وَ مَن اَبغَضَ عَلِیّاً فَقَد اَبغَضَنِی وَ مِن اَبغَضَنِی فَقَد اَبغَضَ الله...»؛2
«ای مردم! هر کس حضرت علی علیه السلام را دوست دارد، در حقیقت مرا دوست داشته و هر کس مرا دوست دارد، خدا را دوست داشته است! کسی که با حضرت علی علیه السلام دشمنی ورزد، در حقیقت با من دشمنی ورزیده و کسی که با من دشمنی ورزد، در حقیقت با خدا دشمنی ورزیده است!»
خطاب به امیرمؤمنان علی علیه السلام میفرماید:
«اَشبَهتَ خَلقی و خُلقی، وَ أنتَ مِن شَجَرَتیِ الَّتی أنّا مِنها»؛3
«علی جان! تو در آفرینش و بینش و منش، بسان من هستی و از همان درخت تناوری میباشی که من از آن هستم!»
از این زاویه بود که حضرت خدیجه سلام الله علیها، دوستیِ امام امیرمؤمنان علی علیه السلام را در امتداد دوستیِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و دوستیِ خدا مینگریست و جزیی گسستناپذیر از ایمان و پروا و شایسته کرداری و عدالتخواهی؛ درست همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مینگریست!
با این وصف، چیز شگفتی نیست که به بیان روایات رسیده و تاریخ اسلام و عرب، آن بانوی معظّمه، بهترین و زیباترین لباس را برای حضرت علی علیه السلام فراهم میساخت و به هنگام حرکت او از خانه، افزون بر اهتمام به آراستگی لباس و مرکب او، شماری از کارگزاران خویش را برای خدمت و مراقبت از او میگماشت و وجود او را بخشی از وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم احساس میکرد و به گونهای در آسایش و سلامت و رشد او میکوشید که همۀ ناظران را شگفتزده میساخت! تا آن جایی که خدمتکاران و نزدیکان حضرت خدیجه سلام الله علیها در پاسخ پرسش افراد ناشناس از حضرت علی علیه السلام میگفتند:
«هُوَ اَخو مُحمَّد صلی الله علیه و آله و سلم و اَحَبُّ الخَلقِ اِلَیه وَ قُرَّةُ عَینِ خَدِیجَة سلام الله علیها وَ مَن یَنزِلُ السَّکِینَةَ عَلَیه»؛4
«این نوجوان، برادر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، محبوبترین مردم در نظر او، آرامبخش دل او و نور دیدگان حضرت خدیجه سلام الله علیها است!»
این روایت را از میان دهها روایت رسیده، در این مورد بنگریم تا با مِهر وصفناپذیر آن بانوی بزرگوار، نسبت به امام امیرمؤمنان علی علیه السلام بیشتر آشنا گردیم:
یکی از یاران پیامبر به نام معاذ آورده:
«روزی پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم، اندوه زده و نگران، از غار «حِرا» به خانه آمد! یار فداکارش، حضرت خدیجه سلام الله علیها از او استقبال کرد، اما او را نگران دید!» از آن حضرت پرسید:
«یا رَسولَ اللهِ! ماالّذی اَری بِکَ مِنَ الکآبةِ وَ الحُزنِ مالَم اَرَهُ فِیکَ مُنذُ صُحبَتِی»؛
«ای پیامبر خدا! این چه اندوه و نگرانیِ بیسابقهایست که اثر آن را در سیمای شما مینگرم؟!»
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«یَحزُنُنِی غیبَةُ عَلِیٍ علیه السلام»؛
«ناپدید شدن حضرت علی علیه السلام، مرا این گونه نگران و غم زده ساخته است! او بر اثر هجوم ددمنشانه تاریکفکران به من و همراهانم، از من جدا افتاد و اینک نمیدانم کجاست و بر جان او نگرانم!»
حضرت خدیجه سلام الله علیها، به منظور کاستن نگرانیِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم؛ خاطرنشان ساخت که حضرت علی علیه السلام نیز بسان دیگر مسلمانان به خانه خواهد آمد و خطری او را تهدید نخواهد کرد؛ اما هنگامی که شدّت مِهر قلبیِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به او و عمق نگرانیاش را در مورد سلامتیِ وی دید و پرتوی از شکوه و عظمت آن انسان والا و آیندهساز را از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنید، به او اطمینان خاطر داد که از همه نفوذ و امکانات خویش برای یافتن حضرت علی علیه السلام و بازگرداندنش به خانه، بهره خواهد گرفت و تا جان در بدن دارد، از سلامت و امنیت او دفاع خواهد کرد!
از پی این سخن، خدمتکاران خویش را فرا خواند، تا مرکب ویژهاش را آوردند و شجاعانه سلاح برگرفت و رکاب کشید و در بیابانها و کوههای «مکّه» به جستوجوی حضرت علی علیه السلام پرداخت، تا اینکه سرانجام او را یافت و با هم سوی «مکه» حرکت کردند. پس از نزدیک شدن به خانه، خود با سرعت بیشتری آمد تا مژده آمدن حضرت علی علیه السلام را به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دهد، که آن حضرت را در حال راز و نیاز با خدا دید! گوش جان سپرد، دید آن بزرگوار میگوید:
«اَللّهُمَّ فَرّج هَمِّی وَ بَرِّد کَبِدِی بِخَلیلی عَلی ابنِ اَبی طالب علیهما السلام»؛
«بار خدایا! اندوهم را بزدای و دل را به دیدار محبوبِ دلم، حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام خُنک و شادمان ساز!»
حضرت خدیجه سلام الله علیها گام به پیش نهاد و گفت:
«ای پیامبر! مژده! مژده! که خدا، خواسته شما را برآورده ساخت!»
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با شنیدن صدای حضرت خدیجه سلام الله علیها برخاست و رو به آسمان نمود و مکرّر گفت:
«شُکراً لِلمُجیبِ، شُکراً لِلمُجیبِ، شُکراً لِلمُجیبِ»؛
«سپاس به بارگاه خدای شنوا و برآورنده دعای بندگان! سپاس! سپاس!»5
کوتاه سخن آنکه: محبت حضرت خدیجه سلام الله علیها نسبت به امام امیرالمؤمنان علی علیه السلام، طوری بود که مردم آن حضرت را نور چشم حضرت خدیجه سلام الله علیها میخواندند و میگفتند:
«هذا أخو محمّد و أحبّ الخلق إلیه و قُرّة عین خدیجة».6
پی نوشت:
1ـ فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ابن حجر عسقلانی، ج 7، ص 110.
2ـ کنز العمّال فی سنن الأقوال و الأفعال، علاءالدّین علی متّقی هندی، ج 11، ص 622.
3ـ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 11، ص 171.
4ـ اثبات الوصیّة، ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی، ص 144.
5ـ تفسیر الفرات، ابوالقاسم فرات کوفی، ص 547؛ بحارالأنوار، محمد باقر مجلسی، ج 40، ص 65 ـ 66.
6ـ اثبات الوصیة، ابوالحسن علی بن حسین بن علی مسعودی، ص 144؛ بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج 35، ص 43.
منبع: خصائص ام المومنین خدیجة الکبری
تالیف: حجت الاسلام والمسلمین حسین تهرانی
ناشر: طوبای محبت