سیمای زینبیه
صبر عبارت از حفظ و نگه داری نفس بر تحمل مشکلات و سختی ها برای رضای خداست. الگو و سرمشق حضرت زینب- سلام الله علیها- در صبر مادرش حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- بود که چون کوه در مقابل مشکلات مقاومت کرد و در تمام شئون صبر می کرد و این خود درس عملی برای دخترش زینب کبری- سلام الله علیها- بود. حضرت زینب- سلام الله علیها- حق صبر را ادا کرد و هیچ گاه دست از شکیبایی برنداشت. فقدان جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله، مشکلات بعد از رحلت جدش و شهادت مادرش حضرت زهرا- سلام الله علیها- و پدرش امام علی علیه السلام، شهادت برادرش امام حسن علیه السلام و مشاهده ی قطعات جگر او در اثر خوردن سم، تیرباران کردن جنازه ی او، همه ی این مصائب یک طرف و ظلم ها و ستم هایی که به امام حسین علیه السلام در واقعه ی کربلا شد طرف دیگر؛ واقعه ی اسارت زنان و کودکان و تشنگی و گرسنگی آنان؛ حضرت زینب- سلام الله علیها- همه ی این ها را دید و صبر کرد تا آن جا که امام زمانِ خود حضرت امام سجاد علیه السلام را تسلا می داد.
ولادت و نام گذاری
لحظات انتظار به پایان رسید و کسانی که در انتظار ولادت طفل به سر می بردند مژده دادند که خداوند به فاطمه دختری عطا کرد و پیغمبر او را زینب نامید تا خاطره ی دخترِ بزرگ خویش، زینب، را که اندکی پیش از ولادت این طفل از دنیا رفته بود، زنده نگاه دارد.[1]
آری، در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت، دختر فاطمه- سلام الله علیها- متولد شد.[2] هم چنین درباره ی چگونگی نام گذاری سومین فرزند حضرت فاطمه- سلام الله علیها- گفته شده است: مادرش حضرت زهرا- سلام الله علیها- او را نزد امیرالمؤمنین علی علیه السلام برد و گفت: این مولود را نام گذاری کن. فرمود: در این نام گذاری او بر رسول خدا صلی الله علیه و آله سبقت نمی جویم.
چون حضرت رسول صلی الله علیه و آله در سفر بود، پس از مراجعت، علی علیه السلام در رابطه با اسم آن مولود با حضرت صحبت کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من در این نام گذاری بر خدای خودم سبقت نمی گیرم.
در این حال جبرئیل امین علیه السلام نازل شد و سلام خداوند جلیل را به نبی اکرم صلی الله علیه و آله رساند و گفت: این مولود را زینب نام بگذارید، زیرا خدا این نام را برای وی انتخاب فرموده است؛ سپس از مصائب آینده ی زینب- سلام الله علیها- برای رسول خدا صلی الله علیه و آله شرح داد.[3]
پدر بزرگوارش
پدر بزرگوار حضرت زینب- سلام الله علیها- امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام است. رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره اش فرمود:
«مَا عَرَفَک یا عَلی حَقَّ مَعْرِفَتِک الَّا اللهُ وَ انَا»؛
«یا علی هیچ کس تو را به طور شایسته نشناخت مگر خدا و خودم.»[4]
هم چنین درباره ی فضایل حضرت می فرماید:
«اگر درختان قلم و دریاها مرکب و جنیان حسابگر و آدمیان کاغذ نمی توانند فضایل علی بن ابی طالب را بشمارند. شکی نیست که فضیلت ها و حالات او را از نظر شرف و کمال جز خدای سبحان و رسولش نمی داند.»[5]
هم چنین می فرماید:
«انَا مَدِینَةُ الْعِلْم وَ عَلی بَابها فَمَن ارادَ الْمَدینة فَلْیاْتِ الْباب»
؛ «من شهر دانش هستم و علی به منزله ی در آن، هر کس اراده ی ورود به شهر می کند پس باید از درب آن وارد شود.»[6]
از دوست و دشمن روایت شده آن چه را که از آن حضرت آشکار است فتواهای مشکل که آن حضرت به راحتی قضاوت می کرد. قضاوت های شگفت انگیز امام علی علیه السلام به حدی بود که خلیفه ی دوم (عمر) درباره اش بارها گفت: «اگر علی نبود عمر نابود شده بود.»[7]
مادر مکرمه ی حضرت زینب- سلام الله علیها-
مادر مکرمه ی آن حضرت، حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- دختر رسول الله صلی الله علیه و آله است. رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد ایشان می فرماید:
فاطمه- سلام الله علیها- برگزیده ترین زنان عالم است که به روایت واصله از او وقتی که به نماز می ایستاد:
«یسَلِّمُ عَلَیها سَبْعُونَ الْفَ مَلَک مِنَ الْمُقَرَّبینَ وَ ینادیها بِما نادَتِ المَلائکةُ مَرْیمَ فَیقُولُونَ: یا فاطِمَةُ انَّ اللهُ اصْطَفیک وَ طَهَّرَک وَاصْطَفیک عَلی نِساءِ الْعالَمینَ»[8]؛
«هفتاد هزار ملک (فرشته) بر حضرت فاطمه- سلام الله علیها- سلام می دهند و می گویند آن چه را که به مریم مادر عیسی علیه السلام می گفتند: ای فاطمه! خدا تو را برگزید و منزّهت ساخت و بر زنان عالم ترجیح داد.»
آری، زینب- سلام الله علیها- از دامن چنین مادری چشم به جهان گشود و تنها بانویی است که از مادری که دارای عصمت و طهارت بود شیر نوشید و در آغوش نبوت و امامت رشد و نمو یافت.
جد پدری زینب- سلام الله علیها-
جد پدری زینب کبری- سلام الله علیها- ابوطالب بن عبدالمطلب بود که او عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و قائم مقام پدرش بود. وقتی برادرش، عبدالله، درگذشت و محمد صلی الله علیه و آله در شکم مادر بود، عبدالمطلب او را سرپرستی کرد و چون هفت ساله شد عبدالمطلب درگذشت و عمویش ابوطالب متکفل زندگی محمد صلی الله علیه و آله گردید و از پدر، مهربان تر و علاقه مندتر این فرزند برادر را در آغوش مهر و محبت، حفاظت و حراست می گرفت.[9]
هر اندازه عرب لجوج بر دشمنی خود می افزودند به منطوق «و قد لجو فی طغیانهم یعمهون» او بیشتر در حفظ و صیانت برادرزاده می کوشید تا به جایی که وقتی کفار قریش از محمد صلی الله علیه و آله خواستند و گفتند ترک دعوت کند، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به خدای عالم سوگند، اگر خورشید را در کف دست راست من بگذارند و ماه را در کف دست چپ من بگذارند امکان ندارد دست از ارشاد و هدایت خلق بردارم، مگر آن که در این راه بمیرم.[10]
آن گاه ابوطالب با یک دنیا ایمان و شجاعت، پیامبر را مورد خطاب قرار داد: ای برادرزاده ی عزیزم! حال که چنین است، خیالت راحت باشد، برو آن چه را دوست داری بیان کن. به خدا سوگند، من هم در برابر هیچ چیز تو را تسلیم نخواهم کرد و بلکه در حمایت تو مقاوم و وفادار خواهم ماند.[11]
جده ی پدری حضرت زینب- سلام الله علیها-
جده ی پدری حضرت زینب- سلام الله علیها- فاطمه دختر اسدبن هاشم بن عبدالمناف که همسر ابوطالب عموی رسول خدا صلی الله علیه و آله و مادر علی علیه السلام، طالب، عقیل و جعفر است.[12]
او نخستین زن هاشمی بود که با مردی هاشمی ازدواج کرد.[13]
فاطمه بنت اسد زن مستجاب الدعوه ای بود که چون پرده ی خانه ی کعبه را گرفت و درخواست کرد که خدا درد زایمان را بر او آسان کند، دیوار کعبه شکست و او را به درون کعبه بردند. در حالی که به مریم، مادر عیسی علیه السلام خطاب شد قبله ی مردم محل عبادت است نه جای ولادت و فاطمه بنت اسد را به درون کعبه برده و این بزرگ ترین نشانه ی مقام و جلالت شأن این بانوی هاشمی است.[14]
وقتی فاطمه بنت اسد از دنیا رفت، رسول خدا صلی الله علیه و آله پیراهن خود را به عنوان کفن به او پوشاند و در گور او خوابید. اصحاب از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدند که سبب این کار چیست؟ حضرت فرمود: بعد از ابوطالب، کسی نیکوکارتر از او نسبت به من نبود. جامه ی خود را به او پوشاندم تا از لباس های بهشت بر او بپوشند و در گور او خوابیدم تا کار بر وی آسان شود.[15]
جد مادری حضرت زینب- سلام الله علیها-
جد محترم علیا مکرّمه زینب- سلام الله علیها- حضرت محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله است که اشرف کائنات و خاتم پیامبران الهی می باشد و خداوند متعال در رابطه با رسالت حضرتش بر ما منت نهاده و می فرماید:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ[16]
«خداوند متعال بر مردم مؤمن منت گذاشت زیرا مبعوث کرد میانشان از جنس خودشان رسولی که تلاوت می کند بر آنان آیات او را و آن ها را پاک می گرداند و کتاب و حکمت به آنان می آموزد اگر چه قبلًا در گمراهی آشکاری بودند.»
در تفسیر آیه ی مزبور آمده است:
در این آیه خدای کریم نعمت بزرگی برای نجات و هدایت مردم بیان می کند. این نعمت بزرگ وجود مقدس پیامبر و بعثت اوست. خداوند این نعمت را شامل حال کسانی می کند که مؤمن هستند و به او ایمان دارند و لیاقت و توفیق بهره برداری از پیام او را دارند. خدای کریم این پیام رسان را از میان همین مردم انتخاب می کند نه از میان فرشتگان و جنیان، تا او را بشناسد و پس از این شناخت به او ایمان آورد. او را سرمشق و الگو در زندگی قرار دهد تا او آیات وحی شده بر خود را برای آنان تلاوت کند و آنان را از پلیدی های شرک و بیداد پاک سازد و راه صحیح زندگی کردن را به آن ها آموزش دهد. آنان قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله در گمراهی به سر می بردند که خداوند به برکت وجود او و رسالت او آنان را حیاتی دوباره بخشید.[17]
جده ی مادری حضرت زینب- سلام الله علیها-
جده ی محترمه حضرت زینب- سلام الله علیها- خدیجه بنت خویلد است که او در میان زنان از اولویت خاصی برخوردار بود و آن هم سبقت در اسلام است. به عبارتی اول زنی که به ندای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله لبیک گفت، حضرت خدیجه کبری- سلام الله علیها- بود.
ابن هشام که از مورخان مشهور اهل سنت است در کتاب خود آورده است:
«خدیجه بنت خویلد به او (حضرت رسول صلی الله علیه و آله) ایمان آورد و آن چه را که از جانب خدا آورده بود تصدیق کرد و در این کار او را پشتیبانی کرد و او اولین کسی بود که به خدا و رسولش ایمان آورد و آن چه را که از جانب او آمده بود تصدیق کرد.»[18]
خدیجه کبری- سلام الله علیها- اولین همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بود و پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان حیات ایشان ازدواج دیگری نکرده است تا زمانی که ایشان رحلت کردند.[19]
ابن اسحاق از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می کند:
«امرتُ ان ابشّر خدیجه ببیتٍ من قصب، لاصخب فیه و لا نصب.»[20]؛ «مأمور شدم به این که بشارت دهم خدیجه را به خانه ای از تارهای طلا و نقره که در آن نه بانگ و فریادی هست و نه بیماری و رنج و سختی.»
هم چنین رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مورد فضیلت حضرت خدیجه- سلام الله علیها- می فرماید:
«افضل النساء اهل الجنة خدیجة بنت خویلد، فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و...»[21]؛
«بهترین زنان اهل بهشت خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و...»
حضرت زینب- سلام الله علیها- شباهت زیادی با جده ی خود حضرت خدیجه- سلام الله علیها- داشته اند؛ هم از جهت صورت و هم از جهت سیرت.[22]
حضرت خدیجه- سلام الله علیها- انیس و مونس پیامبر صلی الله علیه و آله بود، حضرت زینب- سلام الله علیها- یار و غمخوار حسین علیه السلام؛ حضرت خدیجه- سلام الله علیها- برای استحکام دین مبین اسلام از تمام اموال خود گذشت، این مخدره هم برای بقای دین از تمام اموال و اولاد خود صرف نظر کرد؛ حضرت خدیجه- سلام الله علیها- متکفل خدمات پیامبر صلی الله علیه و آله بود، این محترمه هم متحمل خدمات برادر بود؛ حضرت خدیجه- سلام الله علیها- در جمیع شداید و گرفتاری ها شریک و سهیم بود، حضرت زینب- سلام الله علیها- هم در جمیع مصائب و نوائب با برادرش شرکت ورزید؛ حضرت خدیجه- سلام الله علیها- پس از استماع هجوم کفار بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و مجروح نمودن بدن آن بزرگوار با حجاب برای دادرسی پیامبر خود و امیرالمؤمنین علیه السلام با سفره ی نانی و کوزه ی آبی به غار حرا رفتند، حضرت زینب- سلام الله علیها- نیز برای دادرسی برادر چندین نوبت به طرف قتلگاه آمده ولی چون آب و نان نداشته که همراه آورد، گاهی به طرف تلّ زینبیه می رفت و دست ها بالای سر گذاشته از کثرت همّ و غم، گاهی فریاد می زد «وا غربتاه».[23]
این همه فضایل خانوادگی از طرف پدر و مادر و جد و جده ی پدری و مادری همه به زینب کبری- سلام الله علیها- ارث رسیده است و بر اساس قانون وراثت، حامل کلیه فضایل و مناقب خانوادگی اجداد خویش گردید.
برادران و خواهران
تعداد فرزندان علی بن ابی طالب علیه السلام پسر و دختر از دامن پاک حضرت صدیقه ی کبری، حضرت زهرا- سلام الله علیها- و از سایر زنانی که آن حضرت بعد از وفات حضرت فاطمه- سلام الله علیها- با آنان ازدواج کرد 27 نفر بوده است. یعنی فرزندان حضرت علی علیه السلام از فاطمه ی زهرا- سلام الله علیها-، حسن و حسین و زینب و ام کلثوم- علیهم السلام- می باشد و از دامن ام البنین (بنت حزام بن خالد بن دارم) عباس و جعفر و عثمان و عبدالله بودند که هر چهار برادر در ماجرای کربلا شهید شدند.[24]
حضرت زینب- سلام الله علیها- برادرانی داشت که به گفته ی رسول خدا صلی الله علیه و آله جوانان اهل بهشت هستند.[25]
برادر بزرگش امام حسن علیه السلام دارای مقام امامت است که با صلح خود از اسلام دفاع کرد. برادر دیگرش امام حسین علیه السلام است؛ با او همراه شد و قیامی را برپا کردند که بی مثال است. آنان کسانی هستند که خداوند دوستی آنان را پاداش رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داده است. علامه بحرالعلوم در کتاب تحفةالعالم، در مورد علاقه و محبت امام حسین علیه السلام به خواهرش حضرت زینب- سلام الله علیها- می نویسد:
در جلالت قدر و بزرگی مقام و برتری شأن او روزی نزد امام حسین علیه السلام آمد. آن حضرت قرآن تلاوت می کرد. چون حضرت زینب- سلام الله علیها- وارد شد، قرآن را روی زمین نهاد و سرتاپا برای احترام خواهر بلند شد و او را احترام و تجلیل کرد.[26]
ازدواج و تشکیل خانواده
زینب- سلام الله علیها- دختر بزرگ و شجاع علی علیه السلام، جوان برومندی شده و زمان ازدواج او فرا رسیده بود و همان طور که برای مادرش فاطمه- سلام الله علیها- اعیان و اشراف و افراد ثروتمند و سرشناس به خواستگاری می آمدند این موقعیت نیز برای دختر بزرگ علی علیه السلام هم تکرار شد و در مدینه افراد مختلفی اندیشه ی وصلت با او را در سر می پروراندند و افرادی هم برای این اقدام، قدم جلو گذاشتند. از جمله کسانی که برای خواستگاری زینب- سلام الله علیها- به خانه ی علی علیه السلام رفت، اشعث بن قیس پادشاه کنده بود.[27]
وی در سال دهم هجرت با تعدادی از افراد قبیله ی خود مسلمان شد و پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله سر به تمرد و نافرمانی گذاشت و بدین جهت خلیفه ابوبکر او را دستگیر نمود و در همان روزها خواهر نابینایش را به ازدواج اشعث درآورد.[28]
به هر حال، خواستگار زینب- سلام الله علیها- باید کسی باشد که جدای از عناوین ظاهری در سایه ی ایمان و ارزش های معنوی لیاقت همسری با وی را داشته باشد. بدین لحاظ در مقابل خواستگاری چون اشعث، علی علیه السلام جواب منفی داد. پیامبر صلی الله علیه و آله به فرزندان جعفر علاقه ی زیادی داشت و حتی یک روز به آنان خطاب کرد: «بناتنا لبنینا و بنونا لبناتنا»؛ «دختران ما متعلق به پسران ما و پسران ما متعلق به دختران ما می باشد.»[29]
در بین این خواستگاران عبدالله بن جعفر بود که در خانه ی علی رفت و آمد داشت و آرزوی ازدواج با زینب- سلام الله علیها- را در دل می پروراند ولی حیا داشت مستقیماً خواستگاری کند. قاصدی به حضور امام علیه السلام فرستاد و خواستگاری خود را عرضه داشت و امام او را بر این امر سزاوارتر دید و با آن موافقت کرد. بدین سان زینب- سلام الله علیها- با پسرعموی خود عبدالله ازدواج کرد و این ازدواج اگر چه پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله اتفاق افتاد ولی خواسته ی او هم بود.
همسر زینب- سلام الله علیها-
عبدالله پسر جعفر، برادر علی بن ابی طالب علیه السلام از پیشگامان در راه اسلام و از مجاهدان راه خداست. جود و بخشش جعفر سبب شد مردم او را ابوالمساکین [30] (پدر مستمندان) بنامند و این میراثی معنوی بود که بعدها به فرزندش عبدالله رسید. رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد فضایل جعفربن ابی طالب می فرماید:
«رأیت جعفربن ابی طالب ملکاً یطیر مع الملائکة بجناحین»[31]؛ «جعفر را دیدم که در بهشت به وسیله ی دو بال که خدا به او عنایت کرده با فرشتگان پرواز می کرد.»
در داستان مهاجرت عده ای از مسلمانان به حبشه، جعفر جزو گروه مهاجرین بود و عبدالله فرزند او در حبشه تولد یافت.[32]
تاریخ عصر او عبدالله را یکی از سخاوتمندترین مردان عرب می شناسد و او را قطب السخا نامیده اند. تمکن مالی بسیار داشت و آن را در راه جود و بخشش به کار می برد و به او بحرالجود لقب دادند.[33]
عبدالله از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایاتی نقل می کند و راوی حدیث او بوده است.[34]
فرزندان زینب- سلام الله علیها-
از دامن پاک زینب- سلام الله علیها- این شاخه ی درخت نبوت برای عبدالله چهار فرزند پسر، به نام های علی، محمد، عباس و عون و یک دختر به نام ام کلثوم به دنیا آمدند.[35]
از میان فرزندان حضرت، تنها محمد و عون در کربلا شهید شدند.[36]
عبدالله بن جعفر وقتی شنید امام حسین علیه السلام به کربلا رفته آن ها را فرستاد که در منزل «تنعیم» به مادرشان رسیدند.[37]
ام کلثوم، دختر حضرت، همان دختر عالی قدری که معاویه او را برای یزید خواستگاری کرد و عبدالله کار را به امام حسین علیه السلام واگذار کرد و امام هم او را به عقد پسر عموی خود قاسم بن محمدبن ابی طالب درآورد.[38]
القاب
چند بعدی بودن حیات زینب- سلام الله علیها- و پر دامنه بودن صفات عظیمش سبب شد تا برای او القاب متعدد پدید آید و هر فرد و گروهی او را به صفتی خاص مرسوم نمایند. به ذکر چند نمونه از آن می پردازیم.
او را عقیله [39] خوانده اند به معنای بانوی گران قدر و خردمند؛
او را بطله کربلا[40] خوانده اند به معنای بانوی قهرمان کربلا؛
او را کعبة الرزایا[41] خوانده اند به معنای کعبه ی مصائب بزرگ؛ نشانه ی اندوه ها؛
او را نائب الزهرا[42] خوانده اند به معنای جانشین حضرت زهرا- سلام الله علیها-؛
او را الراضیة بالقدر و القضا[43] خوانده اند به معنای راضی به قضا و قدر الهی.
کنیه ی آن حضرت ام کلثوم و ام الحسن می باشد.[44]
حضرت زینب- سلام الله علیها- و علم لدنی
علومی که انسان ها از آن ها بهره مندند، از سه راه به دست می آید:
1- از طریق درس خواندن
2- از طریق ریاضت: بر همین اساس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود:
«من اخلص لله اربعین یوماً فجّرالله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه [45]»
«هر کس تا چهل روز خالص کار کند، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش به زبانش جاری می کند.»
3- از طریق افاضه:
«الْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللهُ فِی قَلْبِ مَنْ یشَاءُ»[46]
؛ «علم نوری است که خداوند متعال در قلب هر کس بخواهد واریز می کند.»
البته چنین علمی که از طرف خدا به بعضی انسان ها افاضه می شود، آن را علم لدنی گویند، که در باره ی بعضی از انبیاء آمده: «وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً»[47] به خضر آموختیم از جانب ما علم را.
حضرت زینب- سلام الله علیها- هم از افاضات علوم الهی بهره مند بود و این هم در جای خود ثابت شده که تا کسی متخلق به اخلاق الهی نشود و مظهر صفات خدا نگردد به چنین مقامی نایل نمی گردد. آری، زینب- سلام الله علیها- در مهد مدینه ی علم نبوی تربیت شده و در باب علم علوی معتکف بوده و از پستان عصمت و طهارت تغذیه نموده و در تمامی عمر در ذیل افاضات دو پیشوای بر حق که بزرگان اهل بهشت هستند پرورش یافته که دشمنی چون یزید هم به فضیلت و کمال او معترف گشت و حضرت امام سجاد علیه السلام فرمود:
«انتِ بحمدالله عالمة غیر معلمه و فهمة غیر مفهمه»[48]
مقام علمی زینب- سلام الله علیها-
زینب- سلام الله علیها- زنی عالمه است؛ در خانه ی علم به دنیا آمد، در کنار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرورش یافت که خود شهر علم بود و از سرپرستی پدری چون علی علیه السلام بهره گرفت که دروازه ی علم بود[49] و در آغوش مادرش فاطمه- سلام الله علیها- رشد یافت که خود فاضله ای معصومه است. بعدها در کنار برادرانش حسن و حسین- علیهماالسلام- بود که امامان معصوم بودند. مقام او بر این اساس بالاست. پهلو به پهلوی عصمت می زند و در رتبه ای قریب به ولایت برادران است. او دائماً سرگرم جمع آوری دانش و فضیلت بود و کمالات زیادی را برای خود فراهم کرد؛ به طوری که به نقل احادیث و روایات می پرداخت.
زینب عقلیة بنت علی بن ابی طالب امها فاطمه بنت رسول الله والعقیلة هی التی روی ابن عباس عنها کلام فاطمه فی فدک فقال: حدثتنی عقلیتنا زینب بنت علی علیه السلام [50]
زینب همان زنی است که ابن عباس خطبه ی فدک فاطمه را از او روایت کرده که در آغاز خطبه می گوید: عقیله ی ما زینب دختر علی علیه السلام برای ما روایت کرد.. .
فدک: همان زمینی است که به حضرت زهرا- سلام الله علیها- ارث رسیده بود که خلیفه ی اول و دوم آن را غصب کردند. آری، زینب- سلام الله علیها- در زمان اقامت پدر بزرگوارش حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام برای زنان مجلس تفسیر قرآن داشت. در یکی از روزها مشغول تفسیر «کهیعص» بود؛ در این حال حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام وارد شد. فرمود: ای نور دیده ام! شنیده ام سوره ی کهیعص را برای زنان تفسیر می کنی؟ عرض کرد: بلی. فرمود: این رمزی است در رابطه با مصیبتی که بر شما عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد می شود. آن گاه مصائب آینده را برای وی شرح داد. در این حال حضرت با صدای بلند گریه کرد و اشک ریخت.[51]
زهد حضرت زینب- سلام الله علیها-
زهد در لغت عبارت از پارسایی، پرهیزگاری و دوری از دنیاست. شیخ صدوق در معانی الاخبار می فرماید: زاهد کسی است که آن چه را خدا دوست دارد دوست داشته و از آن چه مورد بغض اوست دوری گزیند و از حلال بیش از اندازه ی آن استفاده نکند و به حرام توجهی نداشته باشد و برخی از علمای اخلاق می گویند: زاهد کسی است که سه چیز را ترک کند، زینت، دنیا، میل و دلخواه؛ قناعت و رضا و تسلیم لازمه ی زهد است.
زهد از صفات پسندیده در نزد خداوند است که آن را وسیله قرار داده تا بندگانش به واسطه ی آن به او نزدیک شوند. از این رو رسول خدا صلی الله علیه و آله و خاندان گرامی اش و اهل بیت و ذریه اش به صفت زهد و تقوا آراسته اند.
حضرت علی علیه السلام با آن که خلیفه ی مسلمین بود تا هفتاد مرتبه پیراهن خود را به خیاط داد تا وصله بزند. حضرت زهرا- سلام الله علیها- فرش و رختخوابش حصیر بود و روی پوست گوسفند استراحت می فرمود؛ خوراکش از نان جویی بود که به دست خود آرد می کرد و خود می پخت. هم چنین امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام مانند جد و پدر خود رفتار می کردند.
اما حضرت زینب- سلام الله علیها- در خانه ی شوهری زندگی می کرد که یکی از سخاوتمندترین و ثروتمندترین مردم عرب بود. حق این بود که کارهای خانه را به دست کلفت و نوکر دهد ولی خود با کمال عزت و بزرگی کارهای خانه را انجام می داد و کار خود را بر دیگری وانمی گذاشت و این سرمشق بزرگی برای خانه داری است.[52]
خانه ی عبدالله بن جعفر پس از منزل خلفا و امرا در درجه ی اول عظمت و شرافت بود و کسانی در خانه ی او جمع می شدند و برای خدمت حاضر بودند. حضرت زینب- سلام الله علیها- برای رضای خدا از همه چیز صرف نظر کرد و حتی از تجمل و زینت که خواسته ی فطری زنان است دوری کرد و از مال و جاه و جلال دنیوی و حتی از شوهر با رضای او و اولاد خود و زندگی چشم پوشید و به برادرش پیوست و از او جدا نشد و در کنار او و با کمک او دین خدا را نصرت دادند و نفس خود را در این راه خوار و پست و ذلیل کردند تا مانند مادر به مقام عالیه رسیدند.
این نکته بسیار جالب توجه است که حضرت زینب- سلام الله علیها- با این که می دانست برادر با چه حوادثی مواجه می شود چنان چه در حدیث ام ایمن شنیده بود و با این که شوهرش مقام شامخی از ثروت و جاه و جلال داشت با این حال از دنیا صرف نظر و با برادر همراه شد.
باز هم از زهد حضرت زینب- سلام الله علیها- و توجه نداشتن به مال دنیا می نویسند. چون یزیدبن معاویه حس کرد که مردم او را قاتل اصلی امام حسین علیه السلام می دانند، نزد خود اندیشید که برای جبران این کار مبلغ زیادی پول و طلا و نقره و اموال و اثاثیه ی قیمتی به ذریه و اسرای رسول الله صلی الله علیه و آله در مقابل مصائب به آن ها ببخشد. اهل بیت را حاضر و از آنان عذرخواهی کرد و از حضرت زینب- سلام الله علیها- خواهش کرد که این اموال را قبول کند و گفت این اموال را بگیر و گمان کن که امام حسین مرده است. آن گاه حضرت زینب- سلام الله علیها- فرمود: قلب بسیار سیاهی داری که در مقابل کشتن امام حسین علیه السلام مال دنیا به ما می دهی؛ به خدا قسم که هرگز قبول نمی کنم.[53]
عبادت های زینب- سلام الله علیها-
عبادت از طاعت کردن خدا و بندگی است؛ نهایت آن خواری و فروتنی است و فقط خدای متعال است که قابل ستایش و بندگی است. او ولی نعمت همه ی موجودات است و همواره موجودات عالم او را تسبیح و تقدیس می کنند. هر کس به اندازه ی بینش و معرفت خود، خدای متعال را می پرستد و برای او بندگی می کند. بر همین اصل بود که پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله شب ها را تمام به نماز قیام داشت و آن قدر در پیشگاه الهی عبادت می کرد که پاهای مبارکش ورم کرد. امیرالمؤمنین در هر شب و روز هزار رکعت نماز می خواند؛ حتی در جنگ ها تا ممکن بود از خواندن نماز خودداری نمی کرد. هم چنین حضرت زهرا- سلام الله علیها- شب ها نماز می خواند و تا طلوع خورشید برای مؤمنین و مؤمنات دعا می کرد. فرزندان آن حضرت هم در عبادت کوتاهی نمی کردند. نماز عاشورای امام حسین علیه السلام این را ثابت می کند.
حضرت زینب- سلام الله علیها- در عبادت و بندگی وارث مادرش بود و اکثر شب ها را به بیداری می گذراند و دائماً قرائت قرآن می فرمود. شب زنده داری او ترک نمی شد، حتی شب یازده محرم با آن همه خستگی و داغداری و دیدن آن همه مصیبت های دلخراش [54]؛ به همین دلیل او را ملقب به عابده کردند.[55]
چون امام حسین علیه السلام برای وداع به نزد حضرت زینب- سلام الله علیها- آمد به او عرض کرد: خواهرم مرا در نماز شب فراموش نکن.[56]
صبر و تحمل حضرت زینب- سلام الله علیها-
صبر عبارت از حفظ و نگه داری نفس بر تحمل مشکلات و سختی ها برای رضای خداست. الگو و سرمشق حضرت زینب- سلام الله علیها- در صبر مادرش حضرت فاطمه زهرا- سلام الله علیها- بود که چون کوه در مقابل مشکلات مقاومت کرد و در تمام شئون صبر می کرد و این خود درس عملی برای دخترش زینب کبری- سلام الله علیها- بود. حضرت زینب- سلام الله علیها- حق صبر را ادا کرد و هیچ گاه دست از شکیبایی برنداشت. فقدان جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله، مشکلات بعد از رحلت جدش و شهادت مادرش حضرت زهرا- سلام الله علیها- و پدرش امام علی علیه السلام، شهادت برادرش امام حسن علیه السلام و مشاهده ی قطعات جگر او در اثر خوردن سم، تیرباران کردن جنازه ی او، همه ی این مصائب یک طرف و ظلم ها و ستم هایی که به امام حسین علیه السلام در واقعه ی کربلا شد طرف دیگر؛ واقعه ی اسارت زنان و کودکان و تشنگی و گرسنگی آنان؛ حضرت زینب- سلام الله علیها- همه ی این ها را دید و صبر کرد تا آن جا که امام زمانِ خود حضرت امام سجاد علیه السلام را تسلا می داد.
ما هم که پیرو راه آن حضرت هستیم او را در همه ی مراحل زندگی الگو و اسوه قرار می دهیم و راه آن حضرت را ادامه می دهیم.
پی نوشت ها
[1] - دكتر بنت الشاطى، شيرزن كربلا، ترجمهى دكتر سيد جعفر شهيدى، ص 15.
[2] - على محمد علىدفيل، اعلام النساء، سلسلهى 16، ص 10.
[3] - جزايرى، سيدنورالدين، زينب( س)، صص 17- 16- عمادزاده، حسين، حضرت زينب كبرى( س)، ص 47.
[4] - ديلمى، ابومحمد، ارشادالقلوب، ترجمهى حاج سيدعبدالحسين رضايى، ج 2، ص 2.
[5] - همان، ص 2.
[6] - نيشابورى، الحاكم، المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 216.
[7] - ابومحمد ديلمى، همان، ج 2، صص 9- 8.
[8] - مجلسى، علامه محمدباقر، بحارالانوار، ج 43، ص 49.
[9] - عمادزاده، حسين، زينب كبرى- سلام الله عليها-، ص 8.
[10] - عبدالملك بن هشام، سيرهى نبوى، ج 1، ص 285.
[11] - همان.
[12] - اصفهانى، ابوالفرج، مقاتل الطالبين، ص 104.
[13] - همان، ص 4- دكتر بنت الشاطى، شيرزن كربلا، سيدجعفر شهيدى، ص 21.
[14] - زينب كبرى- سلام الله عليها-، ص 9.
[15] - مقاتل الطالبين، ص 5- شيرزن كربلا، ص 21- الحاكم نيشابورى، مستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 108.
[16] - آل عمران/ 164.
[17] - مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج 3، صص 185- 182- طبرسى، شيخ ابوعلى، تفسير مجمع البيان، ترجمه ى على كرمى، ج 2، صص 599- 597.
[18] - سيرهى نبوى، ج 1، ص 257.
[19] - اندلسى، ابن عبد ربه، عقدالفريد، ج 5، ص 7.
[20] - سيره ى نبوى، ج 1، ص 257- مستدرك على صحيحين، ج 3، ص 185.
[21] - مستدرك على صحيحين، ج 3، ص 184.
[22] - جزايرى، سيدنورالدين، زينب- سلام الله عليها-، ص 18.
[23] - همان، ص 18.
[24] - شيخ مفيد، الارشاد، ترجمهى سيد هاشم رسولى محلاتى، ج 1، ص 517.
[25] - مستدرك على صحيحين، ج 3، ص 167.
[26] - فيض الاسلام، علامه سيدعلينقى، احوالات حضرت زينب- سلام الله عليها-، ص 143.
[27] - زينب كبرى- سلام الله عليها-، ص 106- زينب- سلام الله عليها-، ص 83.
[28] - محلاتى، ذبيح الله، رياحين الشريعه، ج 3، ص 60- زينب كبرى- سلام الله عليها-، ص 106.
[29] - القمى، ابن بابويه، من لايحضره الفقيه، ج 3، ص 393.
[30] - مقاتل الطالبين، ص 3.
[31] - همان، ص 10.
[32] - ابن اثير، اسدالغابه، ج 3، ص 198- ابن عبدالبر، استيعاب، ج 3، ص 880.
[33] - همان، ص 199.
[34] - زينب- سلام الله عليها-، ص 82- استيعاب، ج 3، ص 881.
[35] - اعلام النساء، سلسله ى 6، ص 11.
[36] - زينب- سلام الله عليها-، ص 84.
[37] - زينب كبرى- سلام الله عليها-، ص 180.
[38] - شيرزن كربلا، ص 38.
[39] - مقاتل الطالبين، ص 60.
[40] - شيرزن كربلا.
[41] - زينب- سلام الله عليها-، ص 39.
[42] - همان، ص 28.
[43] - همان، ص 24.
[44] - زينب كبرى- سلام الله عليها-، ص 48.
[45] - قمى، شيخ عباس، سفينة البحار، ج 2، ص 668.
[46] - آملى، حسن زاده، نامه ها بر نامه، ص 151.
[47] - كهف/ 65.
[48] - زينب كبرى- سلام الله عليها-، ص 66.
[49] - مستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 126.
[50] - مقاتل الطالبين، ص 60.
[51] - زينب- سلام الله عليها-، ص 27.
[52] - زينب كبرى- سلام الله عليها-، صص 90- 88.
[53] - همان، ص 90.
[54] - زينب كبرى- سلام الله عليها-، ص 92.
[55] - زينب- سلام الله عليها-، ص 43.
[56] - زينب كبرى- سلام الله عليها-، ص 93.