پیوند مقدّس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه سلاماللهعلیها پس از معراج
ریاحین : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، در ضمن بیان ماجراهای معراج فرمود:
«هنگامی که جبرئیل مرا به بهشت جاوید برد، ناگاه درختی از نور در آنجا مشاهده کردم، در کنار پایه آن درخت، دو فرشته را دیدم که زیورهایی را میآراستند و جمع میکردند، به جبرئیل گفتم: این درخت از آنِ کیست؟»
گفت: «از آنِ برادرت، حضرت علی علیهالسلام و این دو فرشته تا روز قیامت، آن زیورها را برای حضرت علی علیهالسلام جمع کرده و میپیچند!»
از آنجا گذشتم، ناگاه به درختی رسیدم! و در آن درخت، خوشۀ خرمای لطیفی دیدم، که نرمتر از روغن، خوشبوتر از مُشک و شیرینتر از عسل بود؛ یک عدد خرما از آن چیدم و خوردم؛ همان خرما، به صورت آبی در صُلب من درآمد، پس از آنکه از معراج بازگشتم، با همسرم حضرت خدیجه سلاماللهعلیها همبستر شدم، نور حضرت فاطمه سلاماللهعلیها از آن خرما، در رحِم حضرت خدیجه سلاماللهعلیها قرار گرفت!
«فَفَاطِمَةُ حَوراءُ اِنسِیَّةٌ، فَاِذَا اِشتَقتُ اِلَی الجَنَّةِ شَمَمتُ رائِحَةَ فاطِمَةَ سلاماللهعلیها»؛
«پس حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، بانوی بهشتیایست که به صورت انسان روی زمین درآمده؛ هرگاه مشتاق بهشت میگردم، بوی خوش وجود حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را میبویم!»1
نظیر این روایت، روایات دیگری نیز هست، که نظر شما را به ذکر چند روایت در این زمینه جلب مینماییم:
1. در تفسیر «فرات» از حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام نقل شده، هنگامی که این آیه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد:
«طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ»؛2
«آنان که دارای ایمان و کارهای شایسته میباشند، پاکیزهترین زندگی و بهترین سرانجام را دارند.»
یکی از اصحاب به نام «مقداد»، به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد:
«ای رسول خدا منظور از طوبی چیست؟»
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «طُوبی، درختی در بهشت است که اگر سوارهای با اسب راهوار، صد سال در سایۀ آن سیر کند، به آخر آن نمیرسد...»
سلمان رحمه الله میگوید:
«پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها علاقۀ بسیار نشان میداد! یکی از زنهای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد: ای رسول خدا! چرا حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را آنقدر دوست داری که هیچ یک از افراد خاندانت را آنگونه دوست نداری؟!
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ فرمود: هنگامی که در شب معراج، به آسمانها سیر داده شدم، جبرئیل مرا کنار درخت طوبی برد و میوهای از میوههای آن درخت را چید و به من داد؛ آن را خوردم، سپس دستش را به میان دو شانهام کشید، آنگاه گفت: ای محمد! خداوند متعال، ولادت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها از حضرت خدیجه سلاماللهعلیها را به تو مژده میدهد!
وقتی از معراج به زمین بازگشتم و با حضرت خدیجه سلاماللهعلیها همبستر شدم، نور حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در رِحم حضرت خدیجه سلاماللهعلیها قرار گرفت، از این رو هرگاه مشتاق بهشت میشوم، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را نزدیک خود میآورم و بوی بهشت را از او استشمام میکنم، او حَوراءِ انسیّه؛ زن بهشتی به صورت انسان دنیا است.»3
2. در روایت دیگر آمده که امام صادق علیهالسلام فرمود:
«رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را بسیار میبوسید و میبویید! عایشه از علاقۀ شدید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها، ابراز ناراحتی میکرد و آن را برای خود، ناگوار میدانست! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، راز علاقۀ خود به حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را برای عایشه چنین ترسیم فرمود:
ای عایشه! هنگامی که شب معراج، مرا به آسمانها بردند؛ در آنجا وارد بهشت شدم! جبرئیل، مرا کنار درخت طوبی برد و از میوههای آن درخت به من داد؛ از آنها خوردم! خداوند، عصارۀ همان میوهها را در صُلب من به آبی تبدیل کرد. پس از بازگشت به زمین، با همسرم، حضرت خدیجه سلاماللهعلیها همبستر شدم؛ همان هنگام، حضرت خدیجه سلاماللهعلیها به وجود حضرت فاطمه سلاماللهعلیها باردار شد! از این رو، هرگز حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را نبوسیدهام، مگر این که بوی خوش درخت طوبیِ بهشت را از وجود او استشمام میکنم!»4
3. امام باقر علیهالسلام، از جابربن عبدالله انصاری رحمه الله نقل میکند که یکی از اصحاب از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسید:
«چرا آن همه به حضرت زهرا سلاماللهعلیها علاقه نشان میدهید و شیوۀ شما با او به گونهایست که با دختران دیگرت چنین نیست؟!
آن حضرت در پاسخ فرمود: «جبرئیل، نزد من آمد و سیبی از سیبهای بهشت را به من داد؛ آن را خوردم و آب آن، در صُلب من قرار گرفت، آن وقت، با همسرم خدیجه سلاماللهعلیها همبستر شدم، نور حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در رِحم حضرت خدیجه سلاماللهعلیها انعقاد یافت و من اکنون، بوی بهشت را از وجود حضرت فاطمه سلاماللهعلیها استشمام میکنم!»5
4ـ عمّار یاسر رحمه الله در ضمن گفتاری میگوید:
«روزی حضرت زهرا سلاماللهعلیها، به حضرت علی علیهالسلام گفت: ای ابوالحسن! خداوند متعال نور مرا آفرید. نور من، خدا را تسبیح میکرد، سپس خداوند، آن نور را در یکی از درختان بهشت به ودیعه نهاد و آن درخت، درخشان شد. هنگامی که پدرم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم (در شب معراج) وارد بهشت گردید، خداوند به او الهام کرد که از میوه آن درخت، بچین و بخور! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، فرمان خدا را انجام داد. خداوند، نور مرا در صلب پدرم قرار داد، سپس خداوند، آن را در رحِم مادرم حضرت خدیجه سلاماللهعلیها به ودیعه نهاد و حضرت خدیجه سلاماللهعلیها مرا به دنیا آورد و من از همان نور هستم و به آنچه از حوادث که قبلاً بوده و بعداً رخ خواهد داد، آگاهی دارم! ای ابوالحسن! مؤمن، با نور خداوند متعال مینگرد!»6
5. فضل بن شاذان رحمه الله به نقل از سلمان رحمه الله گفت:
«حضور حضرت فاطمه سلاماللهعلیها رفتم، حسن و حسین علیهماالسلام پیش روی آن حضرت بازی میکردند، با دیدار آنان بسیار خوشحال شدم! اندکی بعد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد حضرت فاطمه سلاماللهعلیها آمد، عرض کردم: ای رسول خدا! از فضیلت خاندانت مطلبی بفرما، تا بر دوستیِ ما نسبت به آنان بیفزاید!
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
ای سلمان! در شب معراج که خداوند مرا سوی آسمان سیر داد، ناگاه جبرئیل را در آسمانها و بهشت یافتم، هنگامی که مشغول دیدار از قصرها و باغهای بهشت بودم، ناگهان بوی بسیار خوشی را استشمام کردم، که شگفتزده شدم! به جبرئیل گفتم: ای حبیب من! این بوی خوشی که بر همه بوهای معطّر بهشت چیره شده، چیست؟! جبرئیل گفت: ای محمد! این بوی خوش، از سیبی بوده که خداوند، سیصدهزار سال است، با دست قدرتش آفریده و نمیدانم که هدف خداوند از آفرینش این سیب چیست؟!
در این هنگام، فرشتگانی را دیدم که همان سیب را نزد من آوردند و گفتند: ای محمد! پروردگار ما سلام است و به تو سلام میرساند و این سیب را به تو هدیه میدهد! من آن سیب را گرفتم و زیر پَرِ جبرئیل گذاشتم، وقتی جبرئیل به زمین فرمود آمد، آن سیب را برداشتم و خوردم! آب آن، در صُلب من جمع شد و با حضرت خدیجه سلاماللهعلیها همبستر شدم؛ او از همان آب سیب، به وجود حضرت فاطمه سلاماللهعلیها باردار شد و خداوند به من وحی کرد که حوریّه بهشتیای به صورت انسان، به تو عنایت میشود... این حوریّه، همان حضرت فاطمه سلاماللهعلیها بود!»7
پی نوشت:
1ـ علل الشّرایع، شیخ صدوق، ص 72؛ تفسیر نور الثقلین، عبدعلی بن جمعه حویزی، ج 3، ص 119.
2ـ رعد، 29.
3ـ تفسیر فرات، ابوالقاسم فرات کوفی، ص 73 و 74؛ بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج 8، ص 151.
4ـ تفسیر القمّی، علی بن ابراهیم قمی، ص 341؛ تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبایی، ج 13، ص 23؛ عیون أخبار الرّضا علیهالسلام، شیخ صدوق، ج 1، ص 116.
5ـ بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج 43، ص 2 تا 4.
6ـ همان، ج 43، ص 8.
7ـ بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج 36، ص 361.
منبع: خصائص ام المومنین خدیجة الکبری
تالیف: حجت الاسلام والمسلمین حسین تهرانی
ناشر: طوبای محبت