( 5.0 امتیاز از 268 )

ریاحین : نام‌های بلند آوازه او
یکی از امتيازات دخت گرانمايه پيامبر، نام‌های جاودانه و زيبا و بلندآوازه‌ای است كه پس از طلوع خورشيد جهان‌افروز وجودش از آسمان برای پيامبر آمد و فرشتگان، آنها را با شكوه و احترام بدرقه كردند و هر كدام از اين نام‌ها بيانگر بُعدی از ابعاد وجود آن بانوی فرزانه است

«لفاطمة(س) تسعة اسماء عند اللّه: فاطمة والصّديقة والمباركة والطّاهرة والزّكية والرّاضية والمرضية والمحدّثة والزّهراء.»1
«برای ريحانه پيامبر، فاطمه(س)، در بارگاه خدا نُه نام مقدّس و باعظمت است؛ اين نام‌های بلند عبارتند از: فاطمه، صدّيقه، مباركه، طاهره، زكيّه، راضيّه، مرضيّه، محدّثه و زهرا».
پاره‌ای از دانشوران، افزون بر اين نام‌های باعظمت، نام‌های ديگری نيز برای آن حضرت آورده‌اند كه از جمله آنها عبارتند از: بتول، سيّده، حوريه، نوريه، حانيه، مريم، حُرّه و عذرا.
گفتنی است كه هر كدام از اين نام‌ها و نشان‌های آن حضرت كه در روايات آمده است، دارای مفهوم و محتوايی ويژه و نشانگر بُعدی از ابعاد شخصيّت پرشكوه و الهام‌بخش اوست، كه برای نمونه به پاره‌ای از آنها اشاره می‌رود.
 
1 ـ نام مقدّس «فاطمه»
واژه مقدّس و پرارج «فاطمه»، نخستين نام بلندآوازه ريحانه پيامبر است.
پنجمين امام نور در اين مورد می‌فرمايد :
«لمّا ولدت فاطمة(س) اوحی اللّه الی ملکٍ فانطق به لسان محمّد(ص) فسمّاها «فاطمة» ثم قال: انّی فطمتک بالعلم.»2
 
«هنگامی كه دخت سرفراز پيامبر، جهان را با ولادتش نورباران ساخت، خدای بی‌همتا به فرشته‌ای فرمان داد كه واژه مقدّس «فاطمه» را به عنوان نام نوزادِ خانه رسالت و نبوّت به زبان پيامبرش جاری سازد.
آن‌گاه خود آفريدگار هستی با خطاب به آن نوزاد شكوهبار و مبارك فرمود: من دانش را برای تو جايگزين غذا ساختم و علم را به تدريج همچون شير مادر بر تو خواهم چشاند.»
و بدين سان نوزاد مبارك بيت رفيع رسالت، بسان «يحيی»، آن پيامبر پرشوری كه خدا نامش را برگزيد و به «زكريا» فرستاد، نامش از جانب خدا برگزيده می‌شود3  و به خواست آفريدگارش به اين نام بلند و پرشكوه مفتخر می‌گردد.
ششمين امام نور، حضرت صادق فرمود :
«لِفاطمة تسعةُ اسماءٍ عندَ اللّهِ...»
فاطمه در پيشگاه خدا دارای نام‌های بلند و برگزيده‌ای است؛ از جمله اين نام‌های نهگانه، نام پرشكوه فاطمه است.
پرسيدند، واژه «فاطمه» چه پيامی دارد؟
فرمود : «أَی فُطِمَتْ مِنَ الشَّر».
«منظور اين است كه اين بانوی بانوان از هر بدی و شرارت و نقطه منفی جدا و گسسته است و ذرّه‌ای نقطه سياه در قاموس زندگی او راه ندارد.»
هشتمين امام نور از پيامبر آورده است كه فرمود :
«يا فاطمة أَتدرين لِمَ سَمَّيتَ فاطمة؟» قال: علی(ع): «ولم يا رسول اللّه؟» قال: «لاَِنَّها فُطِمتْ هِی وَشيعَتُها مِنَ النّارِ.»
«فاطمه جان! گرامی دخترم! می‌دانی چرا فاطمه نامگذاری شده‌ای؟»
علی(ع) كه آن‌جا بود، پرسيد: «راستی چرا ای پيامبر خدا؟»
فرمود: «برای اين‌كه او و رهپويان راستين راه افتخارآفرين‌اش از آتش بازداشته شده‌اند».
و بدين‌سان، «فاطمه» يعنی: بی‌نظير و بی‌همانند؛ يعنی: آموزش‌يافته بارگاه دوست؛ يعنی: پاك و پاكيزه از نقاط ضعف و منفی؛ يعنی: نجات‌يافته از آتش و آفت؛ و اين همه را خدا برگزيده و خدا تضمين فرموده است.
 
2 ـ «زهرا» يا اختر فروزان
واژه نورافشان زهرا، از «زهور»، به معنای درخشندگی برگرفته شده است، و زهرا يعنی: درخشنده، نورافشان و تابان.
او به راستی زيبا و درخشنده بود؛ زيبای ظاهر و زيبای باطن؛ سراپا نور بود و كران تا كران وجودش عطرآگين و منور به نور معنويّت و دانش و عرفان و توحيد و تقوا و آزادگی و عفاف و شهامت.
ستاره زهره كه سحرگاهان در آسمان می‌درخشد، آن را «زهره» نام نهاده‌اند و فاطمه(س) نيز بدان دليل كه اندامی سپيد و سيمين‌گون داشت و بدان دليل كه چهره نورانی‌اش بسان ماه می‌درخشيد و در سيما و صورت و رفتار و سيرت، بسان پيامبر تلألؤ داشت و بدان دليل كه در آسمان غمزده و تيره و تار «زن»، به صورت اختر فروزانی به نورپاشی و فروغ‌افكنی پرداخت و تاريكی‌ها و ظلمت‌های زندگی را زدود و به نور دانش و كمال و عفاف و تقوا و فرهنگ و معنويّت روشن ساخت، آفريدگارش او را «زهراء» نام نهاد.
از ششمين امام نور پرسيدند :
«لم سمّيت فاطمة(س)، الزّهراء؟»
«چرا دخت سرفراز پيامبر، «زهراء» ناميده شد؟»
فقال(ع): «لانّ اللّه خَلقها مِن نُورِ عظمتِه».4
فرمود: «بدان دليل كه خداوند او را از نور شكوه و عظمت خويش آفريد.»
و نيز از آن گرامی آورده‌اند كه فرمود :
«كانت اذا قامت فی محرابها زهر نورها لأهل السّماء كما يزهر الكواكب لأهل الأرض».5
بانوی شايسته‌كردار «امّ سلمه» در وصف او می‌گويد :
«كانتْ فاطِمةُ أَشبهُ النّاس وَجهآ وَشَبهآ بِرَسولِ اللّهِ».6
او در سيمای پرفروغ و شكوهبارش شبيه‌ترين‌ها به پيامبر خدا بود؛ همان گونه كه منش و رفتارش.
و بانوی ديگری از بانوان مسلمان، او را بسان ماه در شب چهارده وصف می‌كند :
«كانت كأنَّها القمرُ فی ليلةِ البدرِ».7
 
3 ـ سوّمين نام بلندآوازه او
واژه ارجدار «صدّيقه»، سومين نام بلندآوازه ريحانه پيامبر و نشانگر بُعد ديگری از بوستان عطرآگين وجود و شخصيت والای اوست.
واژه‌شناسان، اين واژه را به مفهوم انسانی بسيار راستگو و درست‌انديش تفسير كرده‌اند؛ انسانی كه به راستی در قلمرو راستی و راستگويی در اوج كمال است؛ به گونه‌ای كه راستی با كران تا كران وجود او آميخته شده و اين ارزش والای الهی و بشری، شيوه و روش هماره او گرديده و او در انديشه، عقيده، گفتار، نوشتار، اظهارنظر، انتقاد، خيرخواهی و پند و اندرز، جز بر اساس راستی و درستی و صفا سخن نمی‌گويد و تنها بر اساس حق و عدالت راه می‌پويد و عملكردش راستی گفتار و درستی سخنانش را به نمايش می‌نهد.
قرآن اين وصف را تنها درخور پيامبران بزرگ و گرانقدری چون ابراهيم، ادريس، اسماعيل، موسی، عيسی، محمّد، و بانوان برجسته و پاكی چون: مريم، مام ارجمند مسيح، و توحيدگرايان و فرمانبرداران راستين خدا و اصلاحگران واقعی می‌نگرد؛ درخور كسانی كه به راستی در شمار، بسيار اندك هستند و در ميان انسان‌ها گوهری ناب اما بسيار كمياب. و دخت فرزانه پيامبر، نمونه والای آن گوهرهای كمياب و يا درّی يگانه بود.
او بر پرفرازترين مرحله راستی و درستی و ايمان و باور و گواهی و تصديق خدا و پيامبر و مقرّرات و مفاهيم آسمانی اوج گرفت و به مقام والای «صدّيقين» پركشيد و به جايی رسيد كه پيامبر به فرمان خدا نام او را «صدّيقه» برگزيد.
از پيامبر گرامی آورده‌اند كه به اميرمؤمنان فرمود :
«أُوتيتَ ثَلاثآ لَم يُؤْتَهُنَّ أَحَدٌ وَلا أَنَا: أُوتيتَ صِهْرآ مِثْلی وَلَمْ أُوتَ أَنَا مِثْلَه. وَأُوتيتَ زَوْجَةً صِدّيقَةً مِثْلَ اِبْنَتی وَلَمْ أُوتَ مِثْلَها زَوْجَةً.
وَأُوتيتَ الحَسَنَ وَالحُسَيْنَ مِنْ صُلْبِکَ وَلَمْ أُوتَ مِنْ صُلبی مِثْلَهُما.
وَلكِنَّكُمْ مِنّی وَأَنَا مِنْكُمْ».8
 
«علی جان! سه نعمت گرانبها، تنها به تو ارزانی شده است و به هيچ كس حتّی به من نيز ارزانی نشده است. اين سه نعمت عبارتند از :
1 ـ پدرزنی همانند من به تو ارزانی شده در حالی كه من پدرزنی همانند پدرزن تو ندارم.
2 ـ به تو همسر گرانقدر و پرشكوهی چون دخترم «صدّيقه» ارزانی شده است و به من چنين موهبتی داده نشده است.
3 ـ به تو فرزندانی بسان دو نور ديده‌ام حسن و حسين داده شده است در حالی كه من تاكنون پسرانی همانند آن دو نداشته‌ام؛ اما همگان بدانند كه شما همگی از من هستيد و من از شما.»
از ششمين امام نور در اين مورد آورده‌اند كه آن بانوی شكوهبار و پرمعنويّت به راستی تصديق‌كننده حق بود و عصرها و نسل‌های پيشين بر محور شناخت و معرفت او چرخيده است :
«وَهِی الصِّدّيقةُ الكُبری، وَعَلی مَعْرَفَتِها دارَتِ القُرونُ الاُولی».9
 
 4 ـ چهارمين نام پرشكوه
نام ديگر دخت فرزانه پيامبر، واژه مقدّس و ارجدار «طاهره» است و اين نام بلند و پرشكوه نيز نشانگر پاكی و قداست و معنويّت وصف‌ناپذير اوست؛ نشانگر اين حقيقت است كه آن دخت بهشت در ظاهر و باطن، انديشه و عقيده، گفتار و نوشتار، رفتار و كردار، شيوه و سبك، سكوت و خروش، اندرز و هشدار و در همه ابعاد زندگی و ميدان‌های حيات، پاك و پاكيزه بود، و اين پاكيزگی از پليدی‌ها و ناپسندی‌های ظاهری و باطنی و يا در كردار و رفتار را، هم قرآن گواهی می‌كند و هم دريافت‌دارنده قرآن و هم امامان نور.
قرآن در گواهی خويش بر قداست و پاكيزگی خاندان وحی و رسالت ـ كه فاطمه محور و مدار آن كانون نور و روشنايی است ـ می‌فرمايد :
«اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرآ»10
هان ای خاندان پيامبر! خداوند می‌خواهد هر گونه پليدی را از شما بزدايد و شما را آن گونه كه می‌بايد، پاك و پاكيزه سازد.»
در داستان فرود اين آيه شريفه آورده‌اند كه: پيامبر در خانه بانو «امّ سلمه» بود كه اين آيه شريفه بر قلب مصفّای او فرود آمد. آن حضرت بی‌درنگ دخت ارجمندش فاطمه و دو فرزندش حسن و حسين را به همراه اميرمؤمنان فرا خواند و آنان را بر گرد خويش زير كساء نشاند و فرمود :
«هؤُلاءِ أَهْلُ بَيْتی فَأَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَهُمْ تَطْهيرآ.»11
«هان! بدانيد كه اينان خاندان من هستند و خدا ناپسندی را از اينان دور ساخته و آن گونه كه شايسته و بايسته است، اينان را پاك و پاكيزه گردانيده است.»
در اين هنگام «امّ سلمه» پيش رفت و اجازه خواست تا در كنار آنان قرار گيرد امّا پيامبر فرمود: نه! تو در جای خود باش! تو انسان شايسته‌ای هستی اما در شمار اين پاكان و پاكيزگان بارگاه خدا نيستی!«أَنْتِ عَلی مَكانِکِ أَنْتِ فی خَيرٍ».12
 
5 ـ پنجمين نام مقدس او
نام ديگر ريحانه پيامبر، واژه ارجمند «مرضيّه» بود كه اين نام نيز از قرآن برگرفته شده و نشانگر اين واقعيّت است كه آن بانوی نمونه به گونه‌ای انديشيد و به سبكی راه زندگی را در پيش گرفت و به دنيا نگريست و به ارزش‌های والای انسانی، دنيای وجود خويش را آراست كه خدا از او خشنود و او نيز از خدا خشنود است.
او از نظر انديشه و عقيده،
بينش و گرايش،
عبادت و بندگی،
فرمانبرداری از خدا و اطاعت او،
پارسايی و ساده‌زيستی،
از نظر انفاق و مردم‌نوازی،
شكيبايی بر ناملايمات و پايداری در راه حق،
و از نظر اخلاق فردی، خانوادگی، اجتماعی، سياسی، هنری، فرهنگی و ديگر ابعاد زندگی مورد پسند و خشنودی خدا زيست.
پيامبر گرامی در اين مورد فرمود: فرشته وحی به هنگامه طلوع خورشيد جهان‌افروز فاطمه، بر من فرود آمد و ضمن عرض تبريك، پيام خدا را آورد كه :
ای پيامبر! خدای فرزانه به شما و فرزند گرانمايه و نورسيده‌ات درود می‌فرستد.«اللّهُ يَقرَؤُکَ السَّلام ويَقرَأُ مَولُودَکَ السَّلام».13
 
6 ـ واژه ارجمند «بتول»
واژه مقدس «بتول» از ديگر نام‌های گرامی ريحانه پيامبر است. و آن حضرت بدان جهت به اين نام مقدس نامگذاری گرديد كه :
1 ـ از نظر عفاف و پاكی و آراستگی به فضيلت‌های اخلاقی و ارزش‌های انسانی در پرفرازترين موقعيت قرار داشت.
2 ـ از نظر شخصيت خانوادگی و ريشه و تبار، از همه زنان عصرها و نسل‌ها برتر و ممتازتر است.
3 ـ بدان دليل كه از ارزش‌های مادی و زرق و برق دنيوی دل بريده و به معنويت و كمال دل بسته و شيفته و شيدای حق و عدالت بود، و به مريم، مام ارجمند مسيح نيز به همين جهت مريم می‌گفتند.
4 ـ بدان دليل كه كران تا كران سازمان وجود و اعضا و اندام‌هايش زيبا و پرشكوه و كامل و شاهكار آفرينش بود و آفريدگارش در هيچ يك از اعضا و اندام‌هايش از زيبايی فروگذاری نكرده و به راستی او را نمونه جمال و كمال و شاهكار زيبای آفرينش خواسته بود.
5 ـ بدان جهت كه دل در گرو عشق خدا داشت و اعتماد به او، و از غير او گسسته بود و علاقه او به همه آفريده‌ها و يا بنده‌ای از بندگان خدا، در جهت خشنودی خدا برای او مطرح بود.
6 ـ و سرانجام اين‌كه بدان دليل به اين نام مبارك ناميده شد كه خدا به او كرامت و فضيلت بخشيده و از پليدی‌های درونی و برونی و عوارض زنانه هماره پاك و پاكيزه بود.
در مورد واژه «بتول» كه يكی از نام‌های بلندآوازه فاطمه است فرمود :
«سُمِّيَتْ فاطمة بالبتولِ لإنقطاعها عَن نساءِ زمانِها فَضلا وَدينآ وَحَسَبآ».
او بتول ناميده شد بدان دليل كه در فضيلت و كمال و دين‌باوری و شرافت از همه زنان عصرها و نسل‌ها ممتاز بود.
و نيز فرمود :
«لإنقطاعها عَنِ الدُّنيا اِلی اللّهِ».
«بدان جهت كه دل از زرق و برق دنيا گسسته و به خدا پيوسته داشت.
و بدان جهت كه از عادت‌ها و عوارض بانوان پاك و پاكيزه بود».
 
7 ـ الهام‌گيرنده يا همسخن فرشتگان
واژه مقدّس «محدّثه»، نام ديگر ريحانه سرفراز پيامبر است.
آن حضرت بدان دليل به اين نام خوانده شد كه بسان مريم، مام ارجمند مسيح، همسخن فرشتگان بود و آنان با او به گفت و شنود می‌پرداختند و به او حديث می‌گفتند؛ درست همان گونه كه به مريم.
از ششمين امام نور آورده‌اند كه می‌فرمود: فاطمه را بدان جهت «محدّثه» ناميده‌اند كه فرشتگان از آسمان فرود آمده، با او گفتگو می‌كردند؛ همان گونه كه با «مريم»؛ و همان گونه كه او را ندا می‌دادند، به فاطمه(س) نيز ندا دادند كه :
«هان ای فاطمه! خدا تو را برگزيد و پاك و پاكيزه ساخت و تو را بر همه زنان گيتی برتری‌بخشيد. هان ای فاطمه! در پيشگاه پروردگارت خضوع كن و سجده بجا آور و با ركوع‌كنندگان ركوع نما.»
«اِنِّما سُمِّيَت فاطمَة «مُحَدَّثَة» لانَّ المَلائكةَ كانَتْ تَهبِطُ منَ السَّماءِ فَتُناديها كَما تُنادی مَريمُ بِنتَ عِمرانِ فَتقولُ المَلائكةُ: يا فاطمةُ! انَّ اللّهَ اصطَفاکِ وَطهَّرکِ وَاصطَفاکِ عَلی نِساءِ العالمينَ، فَتُحدِّثُهُم وَيُحدِّثونَها...».14
سخن گفتن فرشتگان با ريحانه پيامبر برای كسانی كه با شخصيّت والای او آشنا هستند، چيز عجيبی نيست؛ چرا كه به صراحت قرآن شريف، فرشتگان افزون بر پيام‌آوران بارگاه خدا، با ديگر شايستگان بارگاه او نيز ممكن است همسخن شوند و برای آنان پيام آورند.
مگر به صراحت قرآن شريف، فرشتگان با مريم سخن نگفتند؟15
مگر نويد برگزيدگی، پاكی و برتری او را بر زنان روزگار خويش به او ندادند؟
مگر آنان با ساره، همسر ابراهيم، پدر توحيدگرايان گفتگو نكرده و نويد ولادت اسحاق و پس از آن، يعقوب را به او ندادند؟16
و مگر پيام خدا را به مام ارجمند موسی، پس از ولادت و به خطر افتادن جان گرامی‌اش از سوی دستگاه پليد استبداد را برای او نياوردند كه چه تدبيری بينديشد؟17
آيا اينان پيامبران خدا بودند؟
روشن است كه هرگز!
اينان، نه پيامبر بودنـد و نه صاحب رسالت و دعـوت، بلكه اين افتخـار را يافتند كه «محدّثه» و همسخن فرشتگان شوند؛ همان كسانی كه به بيان قرآن، نه در شمار پيامبـران قرار دارنـد و نه رسولان؛18  بلكـه بزرگان و شايستگان و برجستگانی هستند كه به آنان حديث می‌شود و به گونه‌ای الهام می‌گيرند و حقايق را دريافت می‌دارند.
و ريحانه ارجمند پيامبر سالار و سرور اين چهره‌های پرشكوه و برجسته امت‌ها بود، فرشتگان با او همسخن می‌شدند و رازهای معنوی و آسمانی به او می‌گفتند و سخنان جان‌بخش او را می‌شنيدند.
علّامه امينی در اين مـورد می‌نويسد: دانشـوران و دانشمندان امّت از شيعه و سنّی، بر اين باورند كه در امّت پيامبر نيز بسان امّتها و جامعه‌های پيشين، چهره‌های درخشانی بوده‌اند كه به آنان الهام می‌گشت و حديث گفته می‌شد و آنان «محدّث» بودند و پيامبر نيز از اين حقيقت خبر داد. تنها چيزی كه هست، سخن در مصداق چنين كسانی است كه از ديدگاه رهروان راه خاندان وحی و رسالت، اميرمؤمنان ويازده فرزند آن حضرت كه امامان خاندان پيامبر هستند، دانشوران و دانشمندان و«محدّث» می‌باشند و ريحانـه پيامبر، فاطمه نيز «محدّثه» است، اما پيامبر نيست.19
 
از ششمين امام نور آورده‌اند كه در اشاره به اين حقيقت فرمود :
«منّا من ينكت فی قلبه، ومنّا من يقذف ومنّا من يُخاطب».20
 
برخی از ما كسانی هستند كه به لطف خدا حقايقی كه بر ديگران پوشيده است، در قلب آنان روشن می‌شود و درمی‌يابند و به برخی الهام می‌گردد و حقايق بر گستره جانشان تجلّی می‌كند و پاره‌ای ديگر مورد خطاب قرار می‌گيرند و با آنان سخن گفته می‌شود.
*     *     *
ريحانه ارجمند پيامبر نام‌های بلندآوازه ديگری نيز دارد كه هر كدام نمايشگر بُعدی از ابعاد پرشكوه شخصيت اوست. نام‌هايی چون: «عذراء»، «راضيه»، «زكيّه»، «طيّبه»، «مباركه»، «صفيّه»، «عابده»، «ساجده»، «مريم‌كبری»، «هانيه» و... كه همگی آسمانی هستند و پيامبر با الهام از بارگاه خدا ، آن دخت بهشت را به اين نام‌ها خوانده است.در روايات رسيده، شمار اين نام‌ها از بيست نام نيز می‌گذرد كه هر كدام بيانگر گوشه‌ای از عظمت وصف‌ناپذير و بی‌همانند آن درّ يگانه و آن كوثر نورافشان است و ما به دليل پرهيز از گستردگی بحث به همين اندازه بسنده می‌كنيم.
 
پی نوشت:
  1. بحارالانوار، ج 43، 10؛ كافی، ج 1، ص 461.
  2. بحارالانوار، ج 43، ص 2؛ دلائل الامامه، ص 8.
  3. سوره آل عمران، آيه 39.
  4. عوالم العلوم، ص 31.
  5. عوالم العلوم، ص 33؛ بحار، ج 10، ص 15.
  6. عوالم العلوم، ص 21.
  7. عوالم العلوم، ص 22.
  8. الرّياض النّضرة، ج 2، ص 202.
  9. بحارالانوار، ج 43، ص 105.
  10. سوره احزاب، آيه 33.
  11. اسد الغابة، ج 2، ص 12،تذكرة الأئمّة، ص 233،تفسير كبير، ج 2، ص 700،تفسير كشّاف، ج 1، ص 193.
  12. اسد الغابة، ج 2، ص 12؛ تفسير كبير، ج 2، ص 700؛ تفسير كشّاف، ج 1، ص 193.
  13. ميزان الاعتدال، ج 2، ص 29.
  14. كافی، ج 1، ص 182؛ بحار، ج 43، ص 78.
  15. سوره آل عمران، آيه 43 ـ 42.
  16. سوره هود، آيه 73 ـ 71.
  17. سوره قصص، آيه 7؛ سوره طه، آيه 38.
  18. بحار، ج 43، ص 79؛ عوالم، ج 11، ص 155.
  19. الغدير، ج 5، ص 49 ـ 42.
  20. بحارالانوار، ج 43، ص 80.
 
 
 
منبع: کتاب سيماو سيره ريحـانه پيامبر(ص)
 
تالیف: حجت الاسلام و المسلمین استاد  علی كرمی فريدنی
 
 
 
   
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر