/ / حضرت زهرا (س) مدار حق و باطل در عالم هستند
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری
در بخشی از زیارت نامه حضرت زهرا (س) هفت نکته نسبت به حضرت بيان ميشود، «أُشْهِدُ اللَّهَ وَ رُسُلَهُ وَ مَلَائِكَتَه» (تهذيب/ج6/ص10) «أَنِّي رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْه» من از هرکس شما راضي هستيد، راضي هستم. «سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ» نسبت به هرکسي شما سخط داريد، من هم سخط دارم. پس انسان بايد در رضا و سخطش مدارش حضرت زهرا باشد. جدا نشود، يا از هرکس، نسبت به هرکس شما راضي هستي حق همين است. اين معناي تصديق ما است.
يکي از مقامات تصديق اين است که انسان واقعاً اگر ايشان صف بندي کرده است «رَاضٍ عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ سَاخِطٌ عَلَى مَنْ سَخِطْتِ عَلَيْهِ مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْه» شما از کساني تبرّي جستيد، من هم تبرّي ميجويم. «مُوَالٍ لِمَنْ وَالَيْت» نسبت به هرکس شما موالات داريد، من هم موالات دارم. «مُعَادٍ لِمَنْ عَادَيْت» با هرکس شما معادات و دشمني داشتيد، من هم دشمني دارم. «مُبْغِضٌ لِمَنْ أَبْغَضْتِ» نسبت به هرکس شما بغض داشتيد، من هم بغض دارم. «مُحِبٌّ لِمَنْ أَحْبَبْت» يعني حضرت را تراز و شاقول حق قرار بدهد. هرکجا حبّ و بغض ايشان رفته است بدانيد اين حبّ و بغض معصوم است. کسي که مصداق آيهي تطهير است، «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (احزاب/33) اينکه ايشان فرد اين آيه هستند، اجماعي است و محل خلاف نيست. کسي که خداي متعال او را تطهير محض کرده است، در مقام اخلاص محض است، نميشود رضا و سخطش ناروا باشد. رضا و سخطش، رضا و سخط الهي است.
صفبنديها و مرز بنديها، صف بنديهاي الهي است. حبّ و بغضش، حبّ و بغض الهي است. اينکه پيامبر اينقدر تأکيد ميکردند، «إن الله ليغضب لغضب فاطمة و يرضى برضاها»، «اول من يدخل الجنة» است، اينها همين را ميخواستند بگويند. ميخواستند بگويند اين تراز است. به اين تراز عمل کنيد. کار وقتي مشکل شد، تشخيص حق و باطل مشکل شد، شما اگر بخواهيد فقط بر ترازوي خودتان تکيه کنيد، قطعاً نميتوانيد وزن کنيد. هر ترازويي يک حدي براي وزن کردن دارد. شما که نميتواند با يک ترازوي کوچک کرهي زمين را وزن کنيد. وقتي حق و باطل در اين مقياس عظيمش ميخواهد ترازو شود، آدم بفهمد کجا حرکت ميکند، ترازوي متناسب با خودش را ميخواهد. اينکه حضرت ميفرمايد: «إن الله ليغضب لغضب فاطمة و يرضى برضاها» يعني يک جايي شما بايد برويد ببينيد رضاي خدا کجاست؟ خودتان را به رضاي خدا برسانيد. خيلي کار سخت است. اصلاً ديگران آنجا نبايد حضور داشته باشند. اگر روي ديگران ميخواهيد حساب باز کنيد، به اشتباه ميافتيد.
خوب حالا وقتي مدار حضرت زهرا شد، مدار رضا و غضب رب بنابراين ما بايد دنبال حضرت حرکت کنيم. حضرت صف بندي داشتند، هرکجا حضرت ايستادند، ما هم بايستيم. نسبت به هرکس راضي بودند، راضي شويم. نسبت به هرکس سخط داشتند، سخط داشته باشيم. تبرّي داشته باشند، تبرّي بجوييم. موالات و معادات ما، حبّ و بغض ما دنبال حضرت حرکت بدهيم. در همهي امور حضرت را تصديق کنيم. يعني نگوييم حضرت خيلي مقامات داشتند، اما اينجا اين درگيريشان ناروا بود. اين نارضاييشان ناروا بود. تصديق خيلي کار سختي است. اينکه انسان بتواند اولياي خدا را تصديق کند اين بعد از مقام تسليم است. آدم اگر تسليم محض نشد، در درونش يک غوغايي بود، اين يکجايي صفش را جدا ميکنيم که اينجا پيغمبر بد قضاوت کردند. يعني آيهي قرآن در شأن نزولش نوشتند که کسي با زبير يک مناظرهاي داشت، در محضر رسول الله(ص) آمد و حضرت قضاوت کردند. قضاوت حق هم کردند. «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» (نجم/3) حرفهايش وحي است. بعد آن طرف گفت، نه! حضرت طرف قوم و خويششان را گرفتند. اين آيه نازل شد که «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً» (نساء/65) بايد تو را که حکم ميکنند، تسليم محض تو باشند. به طوري که در دلشان هم حرجي پيدا نشود. تسليم محض يعني همهي قواي انسان، قلب انسان، تسليم باشد به طوري که وقتي حضرت چيزي گفتند، کاملاً آدم بپذيرد.
آن ترازويي که ميتواند مقياس حرکتهاي تاريخي باشد و اين ترازو را وقتي ميگذاري، يقين داري اين شاقول خوب تراز ميکند. درست حق و باطل را نشان ميدهد یعنی فرقان حقيقي حضرت زهرا هستند. مشکات نور هستند. کسي که مشکات نور ميشود، فرقان است. فرقان حقيقت نور الهي است که حائز بين حق و باطل است.
منبع:برنامه سمت خدا (24/12/92)