/ / زمین و آسمان در هنگام عبادت حضرت زهرا (س) نورانی می شدند
حجت الاسلام والمسلمین میرباقری
جملاتي که پیامبر اسلام(ص) راجع به حضرت زهرا(س) گفتند، جملات عجيبي است. اقداماتي که داشتند نیز همینطور، حضرت محمد(ص) وقتي مسافرت ميرفتند، آخرين خانهاي که خداحافظي ميکردند، خانهي ايشان بود. اولين خانهاي که براي احوالپرسي ميآمدند، خانهي ايشان بود. در باب ايشان مکرر فرمودند، «فداها ابوها» پيغمبر خداست. «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى».
در احوالات حضرت نوشتند وقتي فاطمهي زهرا(س) وارد ميشدند، به استقبال فاطمه ميآمدند. ايشان را سر جاي خودشان مينشاندند. گاهي نقل است خم ميشدند و دست ايشان را ميبوسيدند. من که نميفهمم اين يعني چه؟ مگر پدرهاي عادي در اوج عاطفه اين کار را نسبت به دخترشان ميکنند که خم شوند و دستش را ببوسند؟ که پيغمبر خاتم که همهي عالم ردپايي در دلش ندارند، حبيب خداست نه خليل خداست. «فوق خلة» همهي انبيايي که مثل حضرت ابراهيم خليل در مقام «خلة» بودند، فاني در محبت خدا بودند، يک شعاعي از محبت خدا در دل نبي اکرم بود در وجود آنها افتاده بود. کسي که در مقام محبت است، «لَا حَبِيبَ إِلَّا هُوَ وَ أَهْلُه» (بحارالانوار/ج53/ص171) کسي که در مقام «خلة» مطلق است و خليل الله به معني تمام کلمه است، اين آدم خم شود دست يک بزرگواري را ببوسد، يعني چه؟ اينکه حضرت زهرا را ببويد و بفرمايند: من بوي بهشت ميشنوم. بهشت نبي اکرم که بهشت ما نيست.
حاج آقاي سازگار يک تعبيري دارند، اين روايت را معنا کردند. اي بهشت قرب احمد، نه بهشت ما! بهشت ما که پيغمبر مشتاق بوي بهشت ما نيست. بهشت ما يک نسيمي، نمي از يم بهشت نبي اکرم است. اصلاً چه ربطي دارد؟ يک شعاعي از بهشت نبي اکرم همهي بهشتها است. حضرت ميگويند: من بوي بهشت ميشنوم. مشتاق بوي حضرت زهرا هستم.
حضرت زهرا(س) وقتي در محراب عبادت ميايستاد خوب حضرت طوري متصل به حضرت حق ميشد، فرمود: اينقدر عبادت کرده بود که «تَوَرَّمَتْ قَدَمَاه» (بحارالانوار/ج10/ص40) سر پا ايستاده بود، «تَوَرَّمَتْ» خداي متعال وقتي حضرت زهرا در محراب ميايستاد، مباهات به ملائکه ميکرد. «انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ» (بحارالانوار/ج43/ص172) «تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي» ببينيد چطور از خوف من همهي قوائم وجودش ميلرزد؟ کسي که در آن مقام محبت و قرب است، اين مقام خوف اينطور، فرمود: وقتي در محراب عبادت ميايستاد، طوري متصل به حضرت حق ميشد، طوري نوراني ميشد، انوار الهي بر ايشان ظاهر ميشد که اولاً همهي زمين روشن ميشد، سه وعده. البته هر چشمي نميتواند ببيند. خيال نکنيد وقتي روشن ميشود هر چشمي ميتواند ببيند. کل مدينه نوراني ميشد.
در تولد حضرت زهرا هست که وقتي متولد شدند، کل عالم نوراني شد، سماوات نوراني شد. در امالي مرحوم صدوق است. وقتي در محراب عبادت ميايستاد، طوري ميدرخشيد، که نه فقط زمين روشن ميشد، ملکوتيها نوراني ميشدند، انوار عبادت حضرت عالم را روشن ميکرد، البته براي اهلش! ميدانيد در روايات هست در خانهاي که قرآن خوانده ميشود، نور قرآن در آن ديده ميشود ولي ملائکه ميبينند. همه که نميبينند. نوراني ميشود. وقتي اينطور است. حضرت زهرا وقتي در محراب عبادت ميايستند نوراني ميشوند، همه نميتوانند ببينند. منتهي فرمود: اينقدر اين نور نجيب بود، حضرت امير(ع) که نور الله في سماوات و الارض است، مشغول به اين نور ميشدند.
منبع:برنامه سمت خدا (24/12/92)