فاطمه علیهاالسلام و عبادت خالصانه فاطمه علیهاالسلام و عبادت خالصانه
ریاحین ـ فاطمه علیهاالسلام و عبادت خالصانه
عبادت که در زبان فارسی به مفهوم پرستش آمده، بر دو بخش است: عبادت به مفهوم گسترده و عام، و عبادت به مفهوم خاصّ.
1- عبادت به مفهوم عامّ عبارت است از هر اندیشه و نیّت شایسته، سخن نیکو، کار پسندیده، اخلاق ستوده و هر چیزی که در قلمرو اندیشه و سخن و عمل، انسان را به آفریدگار هستی نزدیک سازد.
همه اینها عبادت خداست... و انسان را به خدا نزدیک میسازد.
2- عبادت به مفهوم خاصّ آن، عبارت است از نماز، روزه، حجّ، زکات و ... و دیگر اموری که برای مردم روشن است.
تبلور عبادت و بندگی
واقعیّت این است که عبادت خالصانه خدا به مفهوم کامل و ابعاد گوناگون آن، در زندگی سراسر افتخار فاطمه علیهاالسلام جلوهگر شد و آن حضرت به راستی در عبادت خدا نمونه عصرها شد.
سراسر زندگی پر افتخار ایشان، از آغاز تا واپسین لحظات، عبادت خدا بود.
از غذا دادن به محرومان گرفته تا آب بردن به خانه بینوایان،
از ایثارش در راه خدا تا آموزش قوانین الهی به مردم،
از بدوش کشیدن بار مسئولیّت اداره جامعه کوچک خانه و خانواده تا پارسایی و سادهزیستی و تحمّل محرومیّتها برای آسایش مردم و پیشرفت اسلام،
از شوهرداری نمونهاش تا دفاع قهرمانانه از امامت و ولایت راستین در برابر بیداد و دجّالگری، و دیگر تحمّل رنجها و مشکلات و مصائبی که پس از رحلت پیامبر به خاطر دفاع از حق و عدالت بر آن حضرت وارد آمد .
آری همه اینها را فاطمه به خاطر پرستش خالصانه خدا و تقرّب به او و انجام وظیفه در برابر آفریدگار هستی به عنوان عبادت خالصانه خدا به جان خرید ...
و تازه اینها غیر از نمازهای خاشعانه و نیایشهای جانبخش شبانه او با خداست. از «ابن عبّاس» در مورد این آیه شریفه - که میفرماید:
«کانوا قلیلاً من اللّیل ما یهجعون و بالاسحار هم یستغفرون.»(1)
آنان اندکی از شب را میخوابیدند و به هنگامه سحر از خدا آمرزش میخواستند آوردهاند که اینان عبارتند از: امیرمومنان، فاطمه دخت گرامی پیامبر و دو فرزند ارجمندش، حسن و حسین.(2)
عبادات حضرت در روایات
اینک به روایاتی در این مورد نظر میافکنیم:
1- از دوّمین امام نور آوردهاند که فرمود:
مادر گرانقدرم فاطمه علیهاالسلام شب جمعهای در محراب عبادت خویش ایستاده و به پرستش خدا پرداخته بود. شب را تا سپیدهدم به نماز و نیایش گذرانید و خود ناظر بودم که مردم با ایمان و درستاندیش را دعا میکرد و برای بسیاری با نام و نشان از خدا مهر و بخشایش میطلبید امّا شگفتزده شدم هنگامی که دیدم جز خویشتن، همه را دعا کرد.
به او گفتم: مادر جان! چرا همانگونه که همه را دعا میکنید برای خویشتن دعا نمیکنید؟ یا امّاه لِمَ لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک؟
فرمود: پسرم! حسن جانم! نخست همسایه و آنگاه اعضای خانواده خویش.
فقالت: یا بنیّ! الجار ثمّ الدّار.(3)
و اینگونه درس بشردوستی به عصرها و نسلها آموخت.
2- و نیز از پیامبر گرامی آوردهاند که: دخترم فاطمه سالار بانوان عصرها و نسلهاست. او پاره وجود، نور دیدگان، میوه دل، و روح من است. او حوریهای است در چهره انسان. هر گاه در پرستشگاه خویش در برابر پروردگارش میایستد نور وجودش به فرشتگان آسمان پرتوافکن میگردد همانگونه که نور ستارگان به زمینیان پرتوافکن میگردد، و خدای بیهمتا به فرشتگان میفرماید: هان ای فرشتگان من! به بنده شایستهام «فاطمه»، سالار بانوان، بنگرید که در بارگاهم ایستاده و از خوف و خشیت بر خود میلرزد و با همه وجود به پرستش من روی آورده است. اینک شما را گواه میگیرم که پیروان او را از آتش دوزخ امنیّت میبخشم.(4)
3- و نیز در کتاب «عدّة الدّاعی» آمده است که:
بانوی بانوان در نماز خویش از ترس خدا پیاپی نفس نفس میزد.
4- و نیز از «حسن بصری» آوردهاند که: در میان این امّت هیچ کسی عبادت پیشهتر از دخت گرانمایه پیامبر نبود. او به اندازهای به عبادت و راز و نیاز با خدا میایستاد که آثار آن در پاهایش موجود بود.(5)
5- از ششمین امام نور آوردهاند که فرمود:
هر کس چهار رکعت نماز گزارد و در هر رکعت پنجاه مرتبه «قل هو الله احد» را بخواند، گویی نماز فاطمه را خوانده، و این نماز، نماز بازگشتکنندگان به سوی خداست.(6)
6- و نیز فرمود:
مادرم فاطمه دو رکعت نماز مخصوص داشت که جبرئیل به او آموخته بود و آنگاه که سلام آن را میگفت، با تسبیحات مخصوص خویش خدای را ستایش میکرد، سپس میفرمود:
سبحان ذی العزّ الشامخ المنیف؛ منزّه و پاک است خدای شکستناپذیر و بلندمرتبه.
سبحان ذی الجلال الباذخ العظیم؛ منزّه و پاک است خدای صاحب شکوه و والایی و عظمت.
سبحان ذی الملک الفاخر القدیم؛ منزّه است خدای دارنده فرمانروایی ارزشمند و دیرین.
سبحان من لبس البهجة و الجمال؛ منزّه است آن خدایی که به لباس جمال و زیبایی معنوی آراسته است.
سبحان من تردّی بالنور و الوقار؛ منزّه است آن خدایی که پوشش نور و وقار در بردارد.
سبحان من یری اثر النمل علی الصّفا؛ منزّه است آن خدایی که اثر پای مورچه را در صخرههای سخت و سیاه میبیند.
سبحان من یری وقع الطیر فی الهواء؛ منزّه است آن خدایی که اثر فرود و پرواز پرنده را در هوا مینگرد.
سبحان من هو هکذا؟ لا هکذا غیره(7)؛ منزّه است آن خدایی که تنها او صاحب این کمال و جمال و ویژگیهاست و نه جز او.
7- سیّد بن طاووس از «صفوان» آورده است که:
«محمّد بن علی حلبی» روز جمعهای به حضور ششمین امام نور شرفیاب شد و گفت:
سرورم! برترین کاری را که در چنین روزی میتوانم، انجام دهم، به من بیاموز.
آن حضرت فرمود: محمّد! من نه انسانی را پرشکوهتر از فاطمه در پیشگاه پیامبر میشناسم و نه چیزی را از آن که آن حضرت به دخت گرانمایهاش آموخت تا در چنین روزی انجام دهد. آنگاه افزود:
پیامبر به فاطمه – که درود خدا بر هر دوی آنها باد - فرمود: کسی که بامداد جمعه برای تقرّب به خدا غسل کند و در برابر خدا بایستد و چهار رکعت نماز به صورت دو رکعتی بخواند که در رکعت اوّل، نخست سوره «حمد» را بخواند و آنگاه سوره «اخلاص» را پنجاه مرتبه تلاوت کند و در رکعت دوّم سوره «حمد» را، و سپس سوره «عادیات» را پنجاه مرتبه بخواند، و در رکعت سوّم سوره «حمد» را، و آنگاه پنجاه مرتبه سوره «زلزال» را تلاوت کند، و در رکعت چهارم نخست سوره «حمد»، و آنگاه سوره «نصر» را که آخرین سورهای است که بر قلب مصفّای پیامبر فرود آمد، پنجاه مرتبه بخواند، و پس از پایان نماز دستها را به سوی آسمان بگیرد و با شور و اخلاص این دعا را بخواند، بهترین کار را انجام داده است.
دعای مورد نظر این است:
الهی و سیّدی، من تهیّأ أو تعبّأ أو أعدّ أو استعدّ لوفادة الی مخلوقٍ رجاءَ رفدهِ و فوائدهِ و نائلهِ و فواضلهِ و جوائزهِ، فالیک یا الهی کانت تهیئتی و تعبیتی و اعدادی و استعدادی رجاءَ رفدک و معروفِکَ و نائِلکَ و جوائزکَ، فلا تحرِمنی ذلک، یا من لا یخیبُ علیه مسالةُ السّائل، ولا تنقُصُهُ عطیّةُ نائلٍ فانّی لم آتِکَ بعملٍ صالحٍ قدّمتهُ، ولا شفاعةِ مخلوقٍ رجوتهُ، اتقرّبُ الیکَ بشفاعةِ محمّدٍ و اهل بیتهِ صلواتُکَ علیهم أجمعین، أرجوا عظیمَ عفوکَ الّذی عَفوتَ بهِ علی الخاطئینَ عندَ عُکوفِهِم علی المَحارمِ فَلم یَمنعکَ طولُ عُکوفِهم علی المَحارمِ أن عُدتَ علیهم بالمغفرةِ، و أنت سیّدی العَوّادُ بالنّعماءِ، و أنا العوادُ بالخَطاءِ، أسالکَ بِمحمّدٍ و آله الطّاهرین أن تغفرَ لیَ الذّنبَ العظیمَ، فانّهُ لا یغفِرُ ذنبیَ العظیم الاّ العظیمُ، یا عظیمُ یا عظیمُ یا عظیمُ یا عظیمُ یا عظیمُ یا عظیمُ یا عظیم.(8)
"ای خدای من و ای سالار من! هر کس بر در خانه مخلوقی به امید لطف و بخشش و سود رسانی و جایزه او، خویشتن را آماده و مهیّا میگرداند، امّا ای خدای پر مهر! من برای بیان نیازها و خواستههایم به امید عطاء و بخشش و جایزه و سود رسانی تو میباشم و تنها به سوی تو آمدهام. پس مرا از این همه امید محروم نساز ای آن که هیچ خواهندهای را در خواستهاش ناامید و محروم نمیسازی، و ای که گنج عطای تو از بخشایش بسیار کاهش نخواهد یافت.
من بر در احسان و بخشایشت نه با تکیه به عملکرد خویش که از پیش فرستاده باشم، آمدهام و نه به امید شفاعت هیچ مخلوقی جز محمّد و خاندانش. اینک به امید بخشایش بزرگ تو که آن را برای گنهکارانی آماده ساختهای که عمری بر گناه اصرار ورزیدهاند و طول مدّت اصرار آنان بر گناهان، تو را از بخشش و آمرزش آنان باز نمیدارد.
ولادت حضرت زهرا
و تو سالار من هستی که بخشش و احسان، شیوه توست و من بنده لغزشکاری که، گناه، شیوه من است. اینک از تو میخواهم که به شکوه و حرمت محمّد و خاندان پاکش، گناه سهمگین مرا مورد آمرزش قرار دهی، چرا که گناه بزرگ را کسی جز تو، ای خدای بزرگ و پرشکوه نمیبخشد، ای خدای بزرگ!"
آری روایات در مورد عبادت خالصانه و عارفانه فاطمه علیهاالسلام به ویژه نیایشها و دعاهایی که آن بانوی برگزیده با آنها با پروردگارش راز و نیاز مینمود، بسیار است. نگارنده نیازی نمیبیند که بیش از این در مورد عبادت و شبزندهداری و نماز و نیایش آن حضرت سخن را طولانی سازد. چرا که او دخت فرزانه نخستین و برترین عبادت کنندگان است. دخت همان بزرگ یکتاپرستی است که ساعتها بر روی پاهای خویش به نیایش خدا میایستاد تا آنجایی که فرشته وحی پیام آورد که:
«طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی.»
بانوی بانوان همو بود که مفهوم پرستش و عبادت و ارزش واقعی آن را به همان اندازه که آفریدگارش را شناخته بود، درک مینمود.
از این رو جای هیچ شگفتی ندارد که از راز و نیاز و عبادت، لذّت معنوی و روحی ببرد. شگفتانگیز نیست که از ایستادن به عبادت در برابر خدا به آرامش دل و اطمینان جان اوج گیرد. شگفتانگیز نیست که در برابر پروردگارش آنگونه فروتنی و خضوع نماید و از سجده و قیام احساس خستگی ننماید.
پانوشتها:
1- سوره51، آیه 19- 20 .
2- شواهد التنّزیل «حسکانی حنفی»، ج 2، ص 194.
3- بحارالانوار، ج 43.
4- بحارالانوار، ج 42.
5- ربیع البرار، ص 195.
6- من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 564.
7- بحارالانوار، ج 98.
8- جمال الاسبوع، ص 132.
منبع: کتاب فاطمة الزهرا؛ از ولادت تا شهادت، آیة الله فقید سید محمدکاظم قزوینی، ترجمه علی کرمی.