( 4.3 امتیاز از 661 )

 

ریاحین ـ حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی

براساس آيات قرآن کريم و روايات پيامبر اکرم، اهل بيت بعنوان ثقل اصغر و صراط مستقيم الهي معرفي شده اند که هرکس به آنان متمسک شود، هرگز دچار گمراهي نخواهد شد. و هرکس بر آنان پيشي گيرد و يا پس بماند رستگار نخواهد شد. هرکس با آنان مخالفت کند از مسير هدايت خارج است و در گمراهي آشکار قدم گذارده و عذاب سخت الهي در انتظار اوست.

اهل بيت مرجع و منبع فيض الهي هستند که معارف عميق دين خدا و آيات قرآن کريم را براي مردم تبيين مي کنند و در يک کلام حجت خداوند بر مردم هستند. چارچوب اعتقادات، اخلاق، رفتار و احکام بر مبناي حقيقت آنان شکل گرفته است. آنچه ايشان انجام دهند حسنه است و آنچه را که دوري کنند سيئه بحساب مي آيد. هرکس مدعي اقتداي به ايشان است ملزم است که خود را بر محور ولايت و امامت ايشان تطبيق دهد چرا که قول و فعل اهل بيت پيامبر حجت است.

اما در اين ميان، در حديثي گرانقدر از حضرت امام حسن عسکري عليه السلام نقل است که فرمودند: « نحن حجج الله علي خلقه، و جَدّتُنا فاطمة حجة الله علينا، ما- امامان شيعه- حجت خداوند بر خلائق هستيم و مادر ما حضرت زهرا (س) حجت خداوند بر ماست »

عظمت فاطمه زهرا تا چه حد است که خداوند ايشان را حجت خود بر امامان معصوم قرار داده است. همين معنا در حديث گرانهايي از امام زمان (عج) آمده که فرمودند: « و في ابنة رسول الله لي اسوة حسنة، دختر بزرگوار رسول خدا براي من نيکوترين الگو است. »

فهم اين معنا و درک جايگاه فاطمه زهرا چه بسا غير ممکن است. همانگونه که حضرت امام صادق در حديثي که در ذيل آيه ي شريفه ي انا انزلناه في ليلة القدر آمده، فرمودند: « من عرف فاطمه حق معرفتها، فقد ادرک ليلة القدر » کسيکه حقيقت شخصيت فاطمه زهرا را بشناسد، حقيقت شب قدر را درک کرده است.

با اين اوصاف، قطره اي از درياي بيکران فضائل حضرت زهرا سلام الله عليها را براي رفع عطش معرفت به ايشان خواهيم چشيد.

1- حضرت رسول اکرم (ص) در باب ايشان فرمودند: « ان ابنتي فاطمة ملأ الله قلبها و جوارحها ايماناً و يقيناً، خداوند قلب و اعضاء و جوارح دخترم فاطمه را سرشار از نور ايمان و يقين کرده است. »

طبق اين نقل، مقام يقين در فاطمه زهرا به غايت خود رسيده اما اين درجه از يقين براي انبياء عظام الهي در قرآن ذکر نشده است. شاهد اين مدعا داستان حضرت ابراهيم در آيه 260 سوره بقره آمده است. اين پيامبر بزرگوار الهي از خداوند متعال در خصوص زنده شدن مرده سؤال پرسيد. خداوند در پاسخ به او فرمود: « او لم تؤمن؟، آيا به اين حقيقت ايمان نداري؟» ابراهيم عرض کرد: « بلي، ولکن ليطمئن قلبي، ايمان دارم، اما مي خواهم يقينم بيشتر شود »

آنچه در آيه ي فوق براي حضرت ابراهيم که از پيامبران اولو العزم الهي است ذکر شد، نشان از درجات عاليه يقين است که ابراهيم قصد رسيدن به آن را دارد در حاليکه حضرا زهرا به مقصود رسيده است. ذکر اين نکته ضروري است که اين مقايسه در مراتب عالي يقين است و به معناي ضعف در پيامبران نيست بلکه به معناي عظمت حضرت صديقه کبري است.

2- خداوند در سوره مريم داستان اعطاء فرزند به حضرت زکريا را بيان کرده و مي فرمايد: « يا ذکريا انا نبشرک بغلام اسمه يحيي لن نجعل له من قبل سميا، اي ذکريا! ما به تو بشارت پسري را مي دهيم که نامش يحيي است و اين نام قبل از او براي کسي نبوده است. »

دو موضوع را در اين آيه حائز اهميت است: اولا نام يحيي را خداوند انتخاب مي کند. ثانيا نام يحيي منحصر بفرد بوده است.

خداوند در حديث قدسي فرموده است: « من فاطمه را خلق کردم، نه تنها نام او را انتخاب کردم، بلکه از اسم خود نام او را مشتق گردانيدم و بر او نهادم. او فاطمه است و من فاطر السماوات و الارض هستم. »

اگر خداوند بر يحيي نام گذاشت اما نام حضرت زهرا را از اسم خود مشتق کرده و فاطمه نهاد. اين نامگذاري همان معناي مظهريت اسماء و صفات الهي در نظام خلقت است. رسول اکرم درباره نام دختر بزرگوترش فرمودند: « دخترم فاطمه ناميده شد زيرا خداوند او و هر کسيکه او را دوست دارد از آتش جهنم دور مي کند. »

همانگونه که فاطر جدا کننده آسمان و زمين است، فاطمه جدا کننده محبين از دوزخ است. ابن عباس مي گويد که نزد پيامبر نشسته بوديم. ايشان فرمودند: در روز حشر اختيار با من است، من در اين دنيا به شيعيان فاطمه ام امان نامه از عذاب دوزخ مي دهم.

3- روزي رسول خدا دست در دست فاطمه زهرا از کوچه عبور مي کردند در حاليکه فاطمه طفل خردسالي بود. فرمودند: کسانيکه او را مي شناسند که مي دانند، اما کسانيکه او را نمي شناسند بدانند که اين فاطمه دختر من و پاره تن من است. او جان من و همه وجود من است. هر کس او را آزار و اذيت کند، مرا آزار و اذيت کرده است.

4- يکي از زنان پيامبر مي گويد: فاطمه 9 ساله بود. هرگاه نزد پدر مي آمد، حضرت از جاي بر مي خواست و به او خوش آمد مي گفت. به استقبال او مي رفت، دست او را مي بوسيد و در جاي خود مي نشاند. گاهي سينه او و گاهي زير گلوي حضرت زهرا را مي بوسيد. نکته مهمي که در اين جريان وجود دارد اينست که برخي مخالفان براي اينکه اين رفتار پيامبر را عادي جلوه دهند و نمونه اي از علاقه پدر به دختر نشان دهند، مي گويند که پيامبر دست کارگر را نيز بوسيده استدر حاليکه کذب محض است. اسلام براي کار و کارگري اهميت بسيار زيادي قائل است تا آنجا که پيامبر فرمودند: « الکاد لعياله، کالمجاهد في سبيل الله، کسي که براي خانواده خود تلاش کند تا روزي ببرد، مانند مجاهد در راه خداست » ولي با اين اوصاف پيامبر هيچگاه دست کارگر را نبوسيده است. اين حرمت و احترام در برابر حضرت زهرا نشان از جايگاه رفيع ايشان داشت و دستوري الهي بود که پيامبر وظيفه انجام آن را داشت.

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر