( 4.1 امتیاز از 1372 )

 

ریاحین ـ شخصيت حضرت زهرا(س) را با بحث كوتاه نمي‌توان معرفي كرد و آنچه مي‌خوانيد قطره‌اي از درياي فضيلت آن صديقة شهيده در کلام آيت‌الله مظاهري است که به نقل از مركز خبر حوزه تقديم مي‌شود.

آن حضرت مادري چون خديجه دارد كه بايد گفت؛ اسلام، مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادري كه سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابي طالب را اداره كرد و همة اموال خود را در اين راه خرج كرد. مادري كه چندين سال در مكه با آن مصيبتهاي كمرشكن ساخت، و دوش بدوش رسول اكرم، اسلام را ياري فرمود و در اين راه سنگها به بدن مباركش فرود آمد، بي‌حرمتي‌ها به او وارد شد، شماتتها در اين راه ديد و هر چه اين اتفاقات بيشتر مي‌شد، صبر و استقامت او زيادتر مي‌گشت.

زهرا(س) علاوه بر آنكه در دامن مادري فداكار، با گذشت و با استقامت، و در دامن پدري چون پيامبرگرامي(ص) پرورش يافت، محيط زندگي او محيط پر تلاطمي بود. مكه با آن مصيبتها و حوادث ناگوار، محيط پرورش او بود. در شعب ابي طالب با آن حوادثي زندگي كرد كه اميرالمؤمنين(ع) در نهج‌البلاغه آنجا را براي معاويه چنين توصيف مي‌كند: «شما ما را سه سال در ميان آفتاب زنداني كرديد، به طوري كه بچه‌هاي ما از گرسنگي و تشنگي مردند، بزرگان ما پوست گذاردند، صداي آه و نالة زنها و بچه‌ها بلند بود...» روشن است بچه‌اي كه در اين چنين محيطي پرورش يابد؛ مخصوصاً اگر مربي چون پيامبر گرامي داشته باشد، استقامت او، صبر او و سعة او زياد خواهد بود:

زهرا سلام‌الله‌عليها از نظر همسر و مصاحب، و از نظر اولاد صالح ، فوق‌العاده است. شوهري چون اميرالمؤمنين دارد كه بيش از سيصد آيه از قرآن شريف دربارة او نازل شده.[1] شوهري كه از نظر تاريخ، قطعي است كه اسلام مرهون او است. شوهري كه به اقرار خود اهل تسنن، عمر بيش از هفتاد مرتبه در مواقع مختلفه گفته: لَوْلاَ عَلِيُّ‌ لَهَلَكَ عُمَرُ.[2] فرزنداني چون حسن، حسين، زينب و كلثوم دارد كه اگر نبودند، قطعاً اسلام نبود و به گفتة امام حسين وَعَلَي الْإِسْلامِ‌ السَّلاَمُ.[3]

زهرا از نظر فرزند، ام‌الائمه‌عليهم‌السّلام است، سرّ مستودع است، مادر عصارة عالم خلقت، حضرت بَقِيّةُ اللّهِ‌ عَجَّلَ اللّهُ تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف است.

و اما از نظر فضايل انسانيت، چه مي‌توان گفت در حق كسي كه پيامبرگرامي صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم كراراً درباره‌اش فرموده است: اِنَّ اللَّهَ اصْطَفَيكِ وطَهَّرَكِ وَاصْطَفَيكِ عَلَي نِسَاءِ الْعَالَميِنَ.[4]

همانا خداوند تو را برگزيده و پاكيزه و معصوم گردانيده و تو را بر همة زنها رجحان داده است.

اگر براي فضيلت زهرا چيزي جز سورة كوثر نبود، زهرا را بس بود كه بگويد نزد خداوند افضل و برتر از عالميانم.

اِنّا اعْطَيْناكَ الْكَوثَرُ فَصَلِّ‌ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ اِنَّ‌ شَانِئََكَ هُوَالْاَبْتَرُ.[5]

همانا كوثر را بر تو ارزاني داشتيم، پس براي پروردگارت نمازگزار و قرباني كن، به درستي كه بدخواه تو دنباله بريده است.

ـ زهرا از نظر ايمان، راضيه و مرضيه است:

يَا ايَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطمَئِنِّةُ ارْجِعِي اِلي رَبِكِ‌ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي.[6]

«اي نفس مطمئنه! ـ كه به مقام شهود رسيده‌اي ـ بيا به سوي پروردگارت خشنود شده، و داخل در زمرة بندگان من شو و داخل شو در بهشت من.»

ما بايد بدانيم كه القاب چهارده معصوم، كنيه‌هاي آنان و اسماء آنان بي‌سبب نيست. همة آنها سر دارد. معني ندارد زهرا، صديقه، زكيه؛ طاهره؛ محدثه و... نباشد و به اين‌گونه لقبها متصف شود. اگر جبرئيل نيايد و با او محادثه نكند و به او محدثه بگويند، دروغ است: تَعَالي اللّهُ عَمَّا يَقُولُ غَيْرَالْعَارفِينَ فِي حَقّهِمْ، و معني ندارد كسي محدثه باشد و ايمانش به مرتبة شهود نرسيده باشد.

ـ زهرا از نظر علم‌داري مصحف است

از نظريات روايات، كتابهاي نزد ائمة طاهرين است كه از جملة آن كتابها مصحف فاطمه‌سلام‌الله‌عليها است.

اين كتاب را ائمه به آن افتخار مي‌كرده‌اند و مي‌گفتند: عِلْمِ مَاكَانَ و يَكُونُ وَ مَا هُوَ كَائِنُ در آن است؛ و به خط اميرالمؤمنين و املاي حضرت زهرا سَلامُ اللّهِ عَلَيْهِما مي‌باشد.[7]

ـ زهرا از نظر زهد

شبي كه زهرا به خانة اميرالمؤمنين مي‌رفت، اميرالمؤمنين فرش خانه‌اش را از شن تهيه كرد و رسول‌ اكرم جهازيه‌اي براي زهرا سلام‌الله‌عليها تهيه فرمود كه همة آن جهازيه شصت وسه درهم مي‌شد.

جهازيه عبارت بود از: 1ـ عبا 2ـ مقنعه 3ـ پيراهن 4ـ حصير 5ـ پرده 6ـ لحاف 7ـ دستك 8ـ بالش 9ـ آفتابه 10ـ آب‌خوري 11ـ كوزه 12ـ كاسه 13ـ آسياي دستي 14ـ مشك آب 15ـ حوله 16ـ پوست‌ گوسفند.

پيامبر گرامي چون جهازيه را ديد، از چشمان مباركش اشك جاري شد و فرمود: «خدايا اين جهازيه را كه غالب آن از گل است مبارك كن!»[8]

زهرا به خانة شوهر مي‌رود و در وسط راه پيراهني را كه از جملة جهازية او است، به فقير مي‌دهد و با همان پيراهن كهنه‌اي كه داشت به خانة اميرالمؤمنين رهسپار مي‌شود.[9]

شب عروسي پايان گرفت و صبح، پيامبرگرامي به ديدن زهرا آمد و هديه آورد. هدية پيامبر گرامي اين بود: عَلي فاطِمَةَ خِدْمَةُ مَادُونِ‌ الْبابِ وَعَلي عَلِيِّ‌خِدْمَةُ مَا خَلَفَهُ.

كارهاي داخل خانه براي فاطمه است و كارهاي خارج از خانه براي علي.

زهرا از اين هديه، از اين تقسيم كار به قدري خوشنود شد كه فرمود: مَايَعْلَمُ اِلاّ اللَّهُ مَادَاخَلَنِي مِنَ السُّرُورِ.[15]

جز خداوند كسي نمي‌داند كه از اين تقسيم كار چقدر خوشنودم.

ـ عبادت زهرا

در روايات آمده است كه زهرا به قدري روي پا ايستاد و عبادت كرد كه پاهاي او متورم شد.[11] حضرت حسن عَلَيْهِ السَّلامُ مي‌گويد، مادرم از اول شب تا صبح عبادت مي‌كرد و هرگاه از نماز فارغ مي‌شد،‌ به ديگران دعا مي‌كرد. از او پرسيدم كه چرا به ما دعا نكرديد؟ فرمود: عزيز من اول ديگران، سپس ماـ اَلْجَارُثُمَّ الدَّارُ.[12]

تسبيح حضرت زهرا بسيار با فضيلت است

امام صادق فرمود: «تسبيح جده‌ام زهرا نزد من از هزار ركعت نماز بهتر است.»[13] مي‌گويند: زهرا براي كمك، خادمه‌اي لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رايج و بلكه لازم بود. چون زهرا سلام‌الله‌عليها بر رسول الله وارد شد قبل از آنكه در اين مورد چيزي بگويد، پيامبر فرمود: زهرا جان مي‌خواهي چيزي به تو ياد دهم كه بهتر از دنيا و آنچه در آن است باشد؟ و تسبيح مشهور را به او ياد داد.

زهراسَلامُ اللّهِ عَلَيْها با خوشحالي تمام به خانه بازگشت و به اميرالمؤمنين عرض كرد با دعايي كه از پدرم صَلَوتُ الّلهِ عَلَيْهِ گرفته‌ام،‌ خير دنيا نصيب من شده است.

ـ سخاوت و ايثار زهرا

مفسرين شيعه و سني اتفاق دارند كه روزي زهرا سلام‌الله‌عليها با اطرافيانش روزه بودند. در هنگام افطار فقيري رسيد و از آنها چيزي خواست. زهرا پدرش و شوهرش و بچه‌هايش و خادمه‌اش افطار خود را به آن گدا دادند. زهرا براي افطار روز بعد ناني تهيه كرد. يتيمي آمد،‌ زهرا نان را به يتيم داد. در مرتبه سوم ناني تهيه نمود، اسيري آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح كرد و آية شريفه نازل شد: وَيَعْلِمُونَ الطَّعامَ عَلَي حُبّهِِ مِسْكِيْناً وَيَتيماً وَاَسِيراً. اِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَنُرِيدُ‌ مِنْكُمْ‌ جَزَاءً وَلاَشُكُوراً![14]

«و اطعام كردند طعامي را كه دوست داشتند به مسكين و يتيم و اسير، جز اين نيست كه اين كار را فقط براي خدا مي‌كنيم و از شما جز او سپاس نمي‌خواهيم.»[15]

تفسير كنيه و اسم آن حضرت

براي القاب حضرت زهرا، تفسيرها، تأويلها و گفتگوها چندان است كه در اين نوشته مجال بازگو كردن همة آن نيست. فقط به طور فشرده به تفسير كنيه و اسم ايشان مي‌پردازيم:

به زهرا(س) ام‌ابيها گفته‌اند و اين كنيه را كه افتخاري براي آن حضرت است، پيامبرگرامي به ايشان داده است.[16] ام‌ابيها به معناي «مادرپدرش»؛ يعني زهرا مادر پدر خويش است. اين كنيه معاني مختلفي دارد، اما بهترين معني همان است كه پيامبرصلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم به اين كنيه داد، يعني: «زهرا علت غايي جهان هستي است.» رواياتي نيز نقل شده است كه زهرا علت غايي جهان هستي است و اگر كسي ادعا كند كه واسطة فيض عالم هستي نيز هست، ادعاي او بدون دليل و به گزاف نيست.

و اما «فاطمه»، «فاطمه را فاطمه» گفته‌اند و اين تسميه اسراري دارد و همة آن اسرار از روايات بهره‌مند است:

1ـ سُمِيَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَهَ لاِنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشّرِ.[17]

فاطمه، فاطمه ناميده شده است؛ چرا كه از شر بريده و جدا است.

اين جمله اشاره به عصمت زهرا سَلامُ اللّهِ عَلَيْها است؛ زيرا مسلماً و معصومه است، و آية «اِنَّمَا يُريدُ اللّهُ لِيَذْهِبَ عَنَكُمُ الرِّجسَ اَهْلَ الْبَيْتِ‌ وَ يُطَهِرَّكُمْ تَطْهِيراً».[18] دربارة او است.[19]

2ـ سُمِيَّتْ فَاطِمَةَ لأنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الطّمْثِ.[20]

فاطمه را فاطمه گفتند؛ زيرا بريده است از خوني كه زنها مي‌بينند. اين تفسير اشاره به طهارت ظاهري زهرا سلام‌الله‌عليها است؛ زيرا از نظر روايات، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معني،‌ طاهره بود از خون حيض، نفاس و استحاضه.

3ـ سُمِيَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لأِنَّهَا فُطِمَتْ‌ عَنِ‌ الْخَلْقِ.

فاطمه را فاطمه گفتند، براي اينكه بريده شده بود از خلق.

اين تفسير اشاره به مقام فنا و لقاي زهراي مرضيه است. كسي كه در دل او هيچ‌ كس جز خدا نبود، دل او فقط مشغول به خدا است.

4ـ سُمِيَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ‌ لاِنَّ‌ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ كُنَهِ‌ مَعْرفَتِهَا

فاطمه، فاطمه نام گرفت؛ زيرا مردم از معرفت او بريده شده‌اند و قدرت برشناخت حقيقت او ندارند، و اين تفسير اشاره به همان مقامي دارد كه به واسطة آن مقام، ‌ام‌ابيها ناميده شده است.

5ـ سُمِيَّتْ‌ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لاَنَّهَا فُطِمَتْ هِيَ وَ شِيعَتُها عَنِ‌ النّارِ.[21]

فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون شيعيان خود را از آتش مي‌رهاند و نجات مي‌دهد. اين تفسير اشاره به شفاعت است.

6ـ سُمِيَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَعْدائَهَا فُطِمُوا عَنْ حُبِهّا.

فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون دشمنان او بريده مي‌ شوند از محبت او، و روشن است كسي كه محبت اهل بيت را ندارد به رو در آتش انداخته مي‌شود.

در حق‌ فاطمه چه مي‌توان گفت كه پيامبرگرامي چون بر زهرا وارد مي‌شد يا زهرا بر او وارد مي‌شد، چهرة زهرا، سينة زهرا و دست زهرا را مي‌بوسيد. او را استقبال مي‌كرد و به جاي خود مي‌نشانيد[22] و مي‌فرمود: من بوي بهشت را از سينة زهرا استشمام مي‌كنم، ولي همين زهرا به قدري براي ديگران متواضع است كه وقتي اميرالمؤمنين از او اجازه مي‌خواهد كه كساني بر خانه زهرا وارد شوند، زهرا با آنكه از اين ملاقات سخت بيزار است؛[23] اما چون علي مي‌خواهد، آن بانوي متواضع در مقابل شوهر مي‌گويد: خانه، خانة تو و من هم كنيز تو هستم.[24]

زني مي‌آيد و از زهرا مسأله‌اي سؤال مي‌كند؛ اما چون بيماري فراموشي دارد، ده بار برمي‌گردد و مسأله را سؤال مي‌كند. در بار دهم اززهرا عذرخواهي مي‌كند و زهرا در جواب مي‌فرمايد: «در هر بار، پروردگار عالم به من پاداشهاي زيادي عنايت مي‌كند، پس تكرار سؤال تو عذر ندارد.»[25]

زهرا ‌سلام‌الله‌عليها وقتي پدر بزرگوارش فضه خادمه را به او داد، به دستور پدر كارهاي خانه را قسمت كرد: يك روز زهرا كارها را انجام مي‌داد و روز ديگر نوبت فضه بود.[26]

نبايد فراموش شود و بانوان بايد بدانند كه زهرا و همة اهل بيت، سرمشق زندگي ما هستند،‌ همه بايد از پيامبر گرامي و خاندان او سرمشق بگيرند قرآن چنين دستور مي‌دهد:

لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ‌ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَزجُوااللّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ... [27]

به تحقيق كه رسول خدا سرمشق است براي كساني كه اميد به خدا و روز جزا دارند.

ما اگر سعادت دو جهان را بخواهيم، بايد پيرو رسول اكرم و اهل‌بيت گرامي او باشيم. بانوان اسلامي وقتي به سعادت مي‌رسند كه در عفت،‌ ايثار، فداكاري، مردم‌داري، شوهر‌داري، خانه‌داري و تربيت اولاد، پيرو زهرا سَلامُ اللّهِ‌عَلَيْها باشند.

صاحب وسايل الشيعه در جلد دوم وسايل،‌ قضيه‌اي از زهرا نقل مي‌كند كه همه مخصوصاً بانوان اسلامي بايد به آن توجه داشته باشند.

مضمون همة روايات چنين است: «فضة خادمه در روزهاي آخر عمر زهرا، او را مهموم و مغموم يافت. علت را پرسيد. زهرا گفت: «چون جنازة مرا بلند مي‌كنند، حجم بدن من نمايان است و نامحرم حجم بدن مرا مي‌بيند.» فضه مي‌گويد شكل عماري را براي زهرا رسم كردم و گفتم: در عجم رسم است افراد با شخصيت را در عماري مي‌گذارند. زهرا شاد شد،‌ تبسم نمود و وصيت كرد كه جنازة او را در عماري بگذارند.

همه مي‌دانيم كه وصيت مؤكد كرد كه اميرالمؤمنين او را شب غسل دهد و كفن و دفن كند و كسي را هم خبر نكند.[28]

پي‌نوشت‌ها:
1- خطيب بغدادي در تاريخ خود ج 6 ص 221 و ابن حجر د رصواعق ص 76،‌ شبلنجي در نورالابصارص 73 از ابن عسكر از ابن عباس: در كتاب خدايتعالي براي هيچ فردي، آنقدر كه در فضيلت علي عليه‌السّلام نازل شده، آيه نازل نشده است.
2- سنن بيهقي ج 7 ص 442، رياض النضره ج 2 ص 196
3- مقتل خوارزمي ج 1 ص 148ـ لهوف ص 20
4- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ـ امالي صدوق سورة كوثر
5- سورة كوثر
6- فجر آيات 27 تا 30
7- ا صول كافي ج 1 ـ بصائر الدرجات
8- امالي شيخ طوسي / 5 ج 1، ص 39
9- صفوري شافعي در نزهة المجالش ج 2 ص 226
10- قرب الاسناد ـ منتهي الامال ج 1
11- بحار ج 43 ص 84 ـ منتهي الامال ص 161
12- كشف الغمه ج 2 ص 25 و 26 ـ بحار ج 43 ص 81 و 82
13- وسائل الشيعه ج 4 باب 9 ص 1024
14- سورة دهر / (انسان) آيه 7 و 8
15- امالي صدوق ص 212 ـ 216 ـ تفسير كشاف تأليف جار الله زمخشري
16- مقاتل الطالبين، كشف الغمه
17- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 230
18- احزاب / 43
19- سيوطي در المنشور ج 5 ص 198، زمخشري در كشاف ج 1 ص 193 و ...
20- مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 330
21- بحار الانوار ج 10
22- الامامه و السياسه ج 1 ص 14، علل اشرايع صدوق /5
23- ترمذي و ابن عبد ربه در عقد الفريد ج 2 ص 3 مناقب ابن شهر آشوب ج 3
24- علل الشرايع
25- بحار الانوار كتاب العلم
26- بحار ج 43 ص 28 ـ بيت الاحزان ص 20
27- احزاب، آية 21
28-‌ روضة الواعظين

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر