فاطمه سلام الله عليها از ديدگاه قرآن
ریاحین ـ حضرت صدّيقة زهرا (سلام الله عليها) وليّة انبيا بوده است، چنانکه پيامبر اعظم و علي و يازده امام ديگر وليّ آنان بودهاند. يعني همة انبيا به خضوع و فروتني در مقابل اين چهارده وجود مقدّس ايمان و اعتقاد داشتهاند.
آيه اول (آیه تطهير):
«إنّما يريد الله ليذهب عنکم الرّجس أهل البيت و يطهّرکم تطهيرا»
خدا چنين ميخواهد که رِجس (هر آلايش) را از شما خاندان نبوّت ببرد و شما را پاک و منزّه گرداند.
در شأن نزول اين آيه، روايات متواتري در دست است که حاکي است آیه تطهير در خانة امّ سلمه نازل شده است و در آن هنگام رسول اکرم(ص)، حضرت صدّيقه(س)، اميرالمؤمنين و حسنين(ع) حضور داشته اند. جناب امّ سلمه از رسول اکرم(ص) تقاضا ميکند که من نيز به جمع شما داخل شوم و تحت کِساء نزد شما خاندان رسالت قرار گيرم؟ حضرت او را نهي کرد و فرمود: «نه، تو داخل نشو! هر چند تو برخيري. چون اين آيه مخصوص است به ما پنج تن».
نام جماعتي از صحابه که شأن نزول اين آيه را در خصوص پنج تن نقل کرده اند و روايات آنها متواتر است به اين شرح ميباشد: سعد بن ابي وقّاص، انس بن مالک، ابن عبّاس، ابو سعيد خدري، عمر بن ابي سلمه، وائله ابن اسقع، عبدالله بن جعفر، ابو حمراء هلال، امّ سلمه، عايشه، ابو هريره، معقل بن يسار، ابوالطفيل، جابر بن عبدالله، ابو برزة اسلمي و مقداد بن اسود. (2)
پس با توجه به مطلب فوق، جاي هيچگونه ترديدي نيست که حضرت صدّيقة زهرا(س) نيز مشمول آیه تطهير است و در کلمة «اهلالبيت»، او نيز مراد ميباشد. گذشته از اينها، پيامبر اکرم(ص) براي اثبات و روشن شدن حقيقت امر، کار بسيار جالبي کردند که 9 نفر از صحابه آن را نقل کردهاند. به اين شرح که بعد از نزول اين آيه، حضرت رسول(ص) هر روز هنگام خروج از منزل که براي اقامة نماز صبح به مسجد تشريف ميبرد، به در خانة حضرت صدّيقه ميآمد و ميفرمود: السّلام عليکم يا اهل البيت، إنّما يريد الله ليذهب عنکُم الرّجسَ أهل البيت يطهرّکم تطهيرا. سلام بر شما اي اهل بيت؛ خداوند تنها ميخواهد آلودگيها را از شما بزدايد و پاک کند، پاک شدني. راوي ميگويد:
من شش ماه در مدينه بودم و اين جريان را هر روز مشاهده کردم. (3) همين يک آيه، برهاني است کافي و نشانگر اينکه حضرت صدّيقه(س) معصومه است، و عصمت از جمله شئون و مناصب ولايت است؛ و ما غير «ولي» که معصوم باشد، سراغ نداريم.
آيه دوم (آیه مباهله)
«فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم وأنفسکم ثمّ نبتهل فنجعل لعنة الله علي الکاذبين»(4)
پس بگو (اي پيامبر) بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخيزيم (يعني در حقّ يکديگر نفرين کنيم) تادروغگويان را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم. اين آيه به طور صريح و آشکار اشاره ميکند به اينکه پيامبر اکرم(ص) هنگاميکه با نصاراي نَجران مباهله نمود، حضرت صدّيقه(س) نيز در اين مباهله شرکت داشت. ايشان وجود مقدّسي است که ميان چهار معصوم ديگر در آیه مباهله قرار گرفته است. (5)
با توجه به اين مطلب که مباهله (ابتهال و نفرين کردن) با نصاراي نجران يک کار عادي نيست و زن و مرد عادي نميتوانند اقدام به مباهله نمايند و طرف مقابل را مغلوب و رسوا کنند، لذا صلاحيت اقدام به چنين امر خطيري را افراد مقدس و شايسته اي دارا هستند که مورد نظر مرحمت حضرت حق تبارک و تعالي بوده باشند، و حضرت صدّيقه(س) نيز يکي از آن شخصيتهايي است که مشمول اين آیه شريفه است و اين از مسلّمات است.
آيه سوم
«فتلقّى آدم من رّبّه کلماتٍ فتاب عليه إنّه هو التّوّاب الرّحيم» (6)
پس حضرت آدم از حضرت حق تبارک و تعالي کلماتي را فرا گرفت (و آن کلمات را وسيلة قبولِ توبة خويش قرار داد) و خداوند توبة او را پذيرفت. درباره اين آيه احاديثي نقل شده است که بسيار فوقالعاده است و با توجه به آیه مذکور و اين روايات، انسان به خوبي ميتواند درک نمايد که حضرتصدّيقه(س) يکي از علل خلقت است و يکي از اسباب آفرينش جهان ميباشد، يعني همانطور که رسول اکرم(ص)، اميرالمؤمنين(ع) و حسنين(ع)، سبب خلقتند؛ حضرت صدّيقه نيز يکي از علل آفرينش است، و معقول نيست کسي علّت خلقت باشد و ولايت نداشته باشد.
ابن عبّاس از پيامبر اکرم(ص) روايتي نقل ميکند که خلاصه اي از آن را در اينجا ميآوريم: بعد از آنکه خداي تعالي آدم را آفريد و فرشتگان بر حضرت آدم سجده کردند، عُجب و خودپسندي به او راه يافت و در حاليکه به خود ميباليد، عرض کرد: پروردگارا! آيا مخلوقي که نزد تو محبوبتر از من باشد، آفريدهاي؟ از جانب پروردگار خطاب آمد: بلي، و به امر پروردگار حجابها برداشته شد و پنج شبه ظاهر شدند که در پيشگاه عرش ايستاده بودند. آدم عرض کرد: اينان کيانند؟ خطاب آمد: اين پيامبر من، اين علي اميرالمؤمنين پسرعمّ او، اين فاطمه دخترش، و اين دو حسن و حسين، پسران علي و فرزندان پيامبر من هستند. اينان مقام اوّل را دارا هستند و درجاتشان بسيار عالي و مرتبة تو تاليِ مقام والاي اينان است.
بعدها وقتي که حضرت آدم مرتکب و مبتلاي آن ترک اولي شد، عرض کرد: پروردگارا از تو مسئلت دارم که به حق محمّد و علي و فاطمه و حسن و حسين از خطاي من درگذري. پس دعايش مستجاب شد. و مشمول عفو و آمرزش خداي تعالي قرار گرفت و اين است معناي آیه شريفه که خدا ميفرمايد: پس آدم کلماتي از پروردگارش فرا گرفت که به وسيلة آن کلمات توبة او مورد قبول واقع گرديد. (7)
به بيان علّامه، منظور از «کلمات» در آیه 124 سورة بقره نيز همين ذوات مقدّسه هستند که شرح و روايات مربوط به آنها در اصل کتاب قابل مراجعه است.
آيه چهارم (آیه مودّت)
«قل لا أسألکم عليه أجراً إلاّ المودّة في القربي» (8)
بگو ( اي پيامبر) من براي انجام رسالتم پاداشي از شما نميخواهم، مگر مودّت با خويشان نزديکم. پيامبر اکرم(ص) اجر رسالت خودش را از طرف حضرت حق تبارک و تعالي، مودّت نزديکان خويش اعلام ميدارد. يعني فقط مودّت خويشان حضرترسول(ص) را ميتوان اجر و مزد رسالتِ عظماي احمدي دانست. اين مودّت ارزنده، هم وزن اجر رسالت پيامبر است و به اجماع فريقين (شيعه و سنّي) اين آيه در شأن اهل بيت عصمت و قداست نازل شده است، يعني علي، فاطمه، حسن و حسين(ع). احمد بن حنبل در مناقب، حافظ ابن منذر، حافظ بن ابي حاتم، حافظ طبراني، حافظ ابن مردويه، واحدي مفسّر، ثعلبي مفسّر، حافظ ابو نعيم، بغوي مفسر و فقيه ابن مغازلي(9) از ابن عباس روايت ميکنند که: بعد از نزول اين آيه از پيامبر اکرم(ص) سؤال شد: خويشاوندان نزديک به تو که مودّت آنان بر ما واجب است، چه کساني هستند؟ حضرت در جواب فرمود: علي، فاطمه، و دو فرزند آنان (حسن و حسين). محبّ الدّين طبري در ذخائر، زَمَخشَري در کشّاف، حَمَويني در فرائد، نيشابوري در تفسيرش، ابن طلحه شافعي در مطالب السّؤول، رازي در تفسيرش، ابو السُّعود در تفسيرش، ابو حيّان در تفسيرش، نَسَفي در تفسيرش، حافظ هَيثَميدر مجمع، ابن صَبّاغ مالکي و ديگران روايت مذکور را نقل کرده اند. (10)
قسطلّاني در المواهب اللّدنّيّه ميگويد: خداي تعالي مودّت خويشان نزديک پيامبر را بر همگان واجب کرده است و دربارة وجوب محبّت اهل بيت معظّم حضرت رسول و ذرّيّة اوست که خدا ميفرمايد: بگو اي پيامبر، در مقابل انجام رسالتم از شما مزدي نميخواهم به جز مودّت خويشان نزديکم. (11)
در متن کتاب روايات زيادي در اين باره آمده که ما به اين دو اکتفا ميکنيم و خلاصة کلام اينکه مسلّماً علي، فاطمه و حسنين، آل پيامبر ميباشند و قطعاً حبّ فاطمه(س) ضميمة اجر نبوّت و نشان دهندة ولايت اوست.
آيه پنجم:
«إنّا عرضنا الأمانة علي السّموات و الأرض و الجبال فأبين أن يحملنها و أشفقن منها و حملها الإنسان إنّه کان ظلوماً جهولاً» (12)
ما امانت الهي و بار تکليف را بر آسمانها و زمين و کوهها عرضه کرديم پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند، ولي انسان آن را برداشت؛ راستي او ستمگري نادان بود. آیه مذکور نيز از آياتي است که در اثبات ولايت حضرت صدّيقه(س) ميتوان از آن استفاده کرد. امانتي که خداي تعالي به آسمانها و زمين و کوهها عرضه کرده است و از آنها خواسته تا آن را بپذيرند و اين امانت، همان ولايت پيامبر اکرم(ص) و امير المؤمنين و فاطمه و حسنين و ائمّة بعد از آنان ميباشد. مفَضَّل بن عمر از حضرت امام صادق (ع) نقل ميکند: خداي تعالي ارواح را دو هزار سال قبل از خلقت بدنها آفريد، و شريفترين و برترين روحها را، ارواح محمّد، علي، فاطمه و حسنين و ائمّة نه گانه از نسل حسين بن علي ـ عليه السّلام ـ قرار داد و آنان را برآسمانها و زمين و کوهها عرضه کرد، نور چهارده معصوم همه جا را فرا گرفت و جهانگير شد. آنگاه از جانب حق تبارک و تعالي به آسمانها و زمين خطاب آمد که: اينانند دوستان و اولياي من، و اينان هستند حجّتهاي من بر همة مخلوقاتم. (لذا حضرت صدّيقه(س) حجّت و وليّةالله است به نصّ خود حضرت احديّت جلّت عظمته). هيچيک از آفريدگانم نزد من محبوبتر از آنها نيست؛ بهشتم را براي دوستان آنان، و آتش دوزخم را براي مخالفين و دشمنان آنان آفريدهام؛ پس ولايتشان امانت من است در نزد مخلوقاتم. به جز اين برگزيدگان من، کيست که بتواند اين بار امانت را با تمام سنگينياش بر دوش کشد و يا مدّعي اين مقام باشد؟(13)
سمتي ديگر از حديث حضرت صادق(ع) ميفرمايد: بعد از اين جريان، فرستادگان الهي (درساية ولايت چهارده معصوم) نگهدارندة اين امانت و معرِّف آن بوده اند، و به اوصياي خود و مخلصين امّت خويش نيز اين موضوع را بيان ميکردند... در نتيجه، حضرت صدّيقة زهرا(س) نيز وليّة انبيا بوده است، چنانکه پيامبر اعظم و علي و يازده امام ديگر وليّ آنان بودهاند. يعني همة انبيا به خضوع و فروتني در مقابل اين چهارده وجود مقدّس ايمان و اعتقاد داشتهاند، چنانکه در بعضي از احاديث آمده است که از جمله اعمال حضرت موسي و حضرت عيسي در زمان نبوّت آن دو پيامبر، ذکر صلوات بر محمّد و آلمحمّد بوده است، و اين خود نشان دهندة اعتراف به ولايت چهارده معصوم ميباشد... و سپس اضافه مينمايد که اين ولايت همان است که خدا ميفرمايد: إنّا عرضنا الأمانة...
پي نوشت
1. سوره احزاب، آيه 33.
2. اسناد شأن نزول آیه تطهير، در مجلدات دوازدهم به بعد الغدير آمده و متأسفانه تاکنون طبع نگرديده است.
3. مسند احمد، ج 2، ص 259 ـ 285، شواهد التنزيل، ج 2، ح 637 ـ 639 و 644 و 773.
4. سوره آل عمران، آيه 61.
5. بعضي از مصادر شأن نزول اين آيه: صحيح مسلم، مسند احمد بن حنبل، سنن تِرمِذي، تفسير طبري، السنن الکبري (بيهقي)، الاغاني.
6. سوره بقره، آيه 37.
7. الخصائص العلويه، ابو الفتح محمد بن علي نطنزي، الغدير، ج 7، ص 301.
8. سوره شوري (42)، آيه 23.
9. براي ديدن توصيف و توثيق اين افراد در نزد دانشمندان اهل سنت، به پاورقيهاي کتاب فاطمه زهرا مراجعه فرماييد.
10. شماره 9.
11. شرح المواهب اللَّدُنّيّه، ج 3، ص 21.
12. سوره احزاب آيه 72.
13. معاني الاخبار ص 108 تا 110. خوانندگاني که مايل به کسب آگاهي بيشتر از وجوه تفسيري اين آيه در روايات اهل بيت هستند ميتوانند به بحار ج 57 ص 278 مراجعه بفرمايند.
منبع» اعتدال« حبیب چایچیان