اشعار استاد مجاهدي درباره حضرت فاطمه معصومه (س)
ریاحین ـ اشعار زیر، اشعار استاد مجاهدی درباره حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) از کتاب تجلی کوثر در حضرت فاطمه معصومه (س) می باشد که با هم می خوانیم:
هر كس كه با جلال تو عهدي جميل بست پيوسته دل به ذكر خوش يا جليل بست
هر زائري كه پاي ضريحت دخيل بست بال دعا به بال و پر جبريل بست
اينجا فرشتگان خدا بال مي زنند مهر تو را به نامه اعمال مي زنند
اي آن كه نيست از تو كسي سرفرازتر خوش خوتر و كريم تر و چارسازتر
نشنيده ايم از تو در خانه بازتر پيدا نمي شود زتو مهمان نوازتر
شرمنده ايم از تو و مهمان نوازيت اي شهره زمين و زمان چاره سازيت
***
اينجا فروغ عشق و صفا موج مي زند نور خدا به صحن و سرا موج مي زند
اينجا كه طور جلوه و سيناي ايزدي است از هر كرانه، نور خدا موج مي زند
اينجا مطاف اهل زمين است و آسمان وزشهپر فرشته فضا موج مي زند
لبيك از زبان اجابت توان شنيد در اين فضا كه نور دعا موج مي زند
اينجا كه رشك هشت بهشت است و هفت چرخ از شش جهت فروغ بلا موج مي زند
از جلوه جلال تو اي مظهر كمال نور صفا در آيينه ها موج مي زند
در كوي تو كه ساحل امن است و عافيت درياي بيكران صفا موج مي زند
اي كعبه اميد، كه در بارگاه تو نور اميد در همه جا موج مي زند
دستي به دستگيري دلها دراز كن اين عقده ها زكار دل خسته باز كن
***
اي گلشن كرامت تو با صفاترين گل بوتة عنايت تودل گشاترين
اي گوهر عنايت تو در محيط فيض رخشان ترين، نفيس ترين، پربهارترين
اي جلوه صفاي تو در آن موج زن اي در ميان آينه ها دل رباترين
اي چشمه سار اشك تودر امتداد شب جاري ترين، زلال ترين، باصفاترين
اي خط سيره آه تواز فرش تا به عرش وي كاروان اشك تو، بي انتهاترين
اي قصه غريبي تو غريت آشنا وي غصه مصيبت تو جانگزاترين
اي مادر كرامت و اي دختر شرف اي خواهر عطوفت واي باوفاترين
يك مد آخ فاصله توست با دلم سوگند مي خورم به تو اي آشناترين
من تشنه زلال فروغ محبتم خورشيد من بتاب كه در چنگ ظلمتم
***
اي آستان تو حرم كبريا شده وي خاك آستانه تو ما سوي شده
اي فرش آستانه تو شهپر ملك وي خاك راه تو به نظر كيميا شده
اي كعبه اميد خلايق كه درگهت رشك مني و مروه زلطف و صفا شده
اي زائر حريم تو در بارگاه قدس مشمول فيض و رحمت بي منتهاي شده
اي در تو مات چشم خدا بين اوليا آيينه تمام نماي خدا شده
معصومه شفيعه تويي اشفعي لنا اي شهره در شفاعت اهل بلا شده
گويم مديح تو كه زلطف تو تاكنون بر روي من هزار در بسته وا شده
گلهاي طبع من زنسيم عنايتت خرم شده، شكفته شده، دل ربا شده
تا بارگاه تو حرم اهل بيت باد ما را غمي است غم اهل بيت باد
***
چون آفتاب مهر تو تابنده مي شود حاتم زجود خويش سرافكنده مي شود
تنها نه ماه، مهر تو را بنده مي شود خورشيد هم زمهر تو شرمنده مي شود
برگرد تو چون هفت ملك مي كند طواف اينجا كه جبريل بود گرم اعتكاف
دل نيست هر دلي كه تو را پاي بند نيست نامي كه از تو جلوه ندارد بلند نيست
شعري كه از تو دم نزد دل پسند نيست طبع مرا به غير تو شيرازه بند نيست
چون دعبل و كميت خوشا محترم شدن در پرتو عنايت تو محتشم شدن
ديديد چه دل پذير بود آستانه ات هردم گرفته است دل ما بهانه ات
دل ها روانه است زهر سو به خانه ات اميد ماست بر كرم بي كرانه ات
خاتون هر دو كون قم از تو زبانزد است شهري كه آشيانه آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم است
هر ناله اي كه عطر دعاي حبيب داشت بوي خوش شكوفه "ام من يجيب" داشت
وان دل كه از شميم خوش تو نصيب داشت بوي خوش شكوفه گل هاي سيب داشت
پيچيده در فضاي حرم عطر تربتت خوش بوتر از شكوفه گل ها محبتت
منبع: تجلي كوثر در حضرت فاطمه معصومه (س)/ موسسه کوثر ولایت