توسل به حضرت معصومه(سلام الله علیها) وحل مشكلات علمى
ریاحین ـ عنايات حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) ، منحصر به جنبههاى مادى و اقتصادى و ظواهر زندگى نيست و در اين محدوده، خلاصه نمىشود، بلكه آنانى كه تشنه كام مقامات معنوى و يا زلال علماند و دنبال حل مشكلات علمى، گام بر مىدارند نيز از رهگذر توسل و روى آوردن به حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) مىتوانند مشكلات خود را رفع كرده و حجابها را از روى چهره مطالب علمى بردارند و به مقصد عالى و هدف والاى خود نايل گردند؛ بلكه از نقطه نظر اينكه سازمان وجودى آن مكرمه و كلا خاندان پيغمبر با علم و معرفت صورت گرفته و خاندان علم و فضيلتاند، طلب نيل به علم و كمال، از آنان، زمينه مساعدترى براى پذيرش و اجابت دارد.
تاريخ نشان مىدهد كه اشخاصى با استمداد از انفاس قدسيه حضرت معصومه و در پرتو توسل به ذيل عنايات آن مكرمه، حجابهاى علمى را كنار زده، حقايق و نكاتى براى آنان از اين رهگذر روشن شده است و بالاخره حوايج و در خواستهاى علمى حاجتمندان نيز در اين جايگاه با عظمت روا شده و درخواست كنندگان، به حاجت خود رسيدهاند.
مرحوم محدث قمى، اعلى الله مقامه الشريف، در شرح حال صدرالمتألهين شيرازى نوشتهاند:
از بعضى از مشايخ خود شنيدم كه مرحوم ملاصدرا به واسطه بعضى از ابتلاآت از اقامتگاه خود به دارالايمان قم، كه عش آل محمد و حرم اهل بيت (ع) است، مهاجرت كرد و به قريهاى از قراى قم كه در چهار فرسخى آن شهر ،واقع و موسوم به كهك است، پناه برد و گاهگاهى كه بعضى مطالب علميه بر او مشكل مىگرديد، از كهك به زيارت حضرت سيده جليله، فاطمه بنت موسى بن جعفر (س) تشرف مىيافت و از آن حرم فيض آثار، بر او افاضه مىشد.
سپس محدث بازگوار در تأييد اين جريان مىگويند:
فاضل اشكورى لاهيجى، در كتاب محبوب القلوب، در احوال خاتم الحكماء اليونانيين، ارسطاطاليس، فرموده است :چون ارسطو در بلده اسطاغير از دنيا رحلت كرد، اهل آنجا استخوانهاى او را پس از آنكه پوسيده شده بود، جمع كردند و در ظرفى از مس گزاردند و آن را در موضعى دفن كردند و آن مكان را مجمع خود قرار داده، از براى مشورت در كارهاى بزرگ و امور جليله در آنجا جمع مىشدند، و هر وقت مطلبى از فنون علم و حكمت برايشان مشكل مىشد، قصد آنجا را نموده، بر سر قبر او نشسته، مشغول به مناظره و مباحثه مىگرديدند، تا آنكه مشكل ايشان حل و مطلبشان واضح و روشن مىشد و چنان اعتقاد داشتند كه آمدن بر سر قبر ارسطو طاليس بر عقل و ذكاء آنان مىافزايد و اذهانشان را پاك و تلطيف مىنمايد.
محدث بزرگ در اينجا اضافه مىكند: پس هر گاه حكماى يونان، اين نحو اعتقاد به استخوانهاى پوسيده ارسطاطاليس داشته باشند، عجبى نيست كه حكيم الهى و فيلسوف امامى( صدرالمتألهين) هرگاه مسألهاى علمى بر او مشكل شود، از چهار فرسخى قم، به قصد تشرف به آستان ملك پاسبان حضرت سيدتنا فاطمه، كه مهبط فيوضات ربانيه و تجليات سبحانيه است حركت كند، براى آنكه علوم، بر او افاضه شده و مطالب عويصه برايش كشف و حل گردد. (1)
كسان ديگرى نيز در همين موضوع حل مشكلات علمى، توسل به آن بانوى زمانه پيدا كرده، خداوند قادر متعال، به بركت آن وجود پاك و آن گوهر تابناك و بى همتاى هستى، افاضه مطالب كرده و حل قضيه و مشكل علمى و جواب مسأله غامض را به ذهن توسل جويان القا و الهام فرموده است .
يكى از علماى برجسته و پرهيزكار در حاشيه كتاب مكاسبى كه از روى آن تدريس مىكردهاند، در ص 143 (بحث ترتب عقود متعدده بر مال مجيز) نوشتهاند:
بسم الله الرحمن الرحيم. ديروز هر چه روى اين قسمت، مطالعه و فكر نمودم برايم روشن نشد و موقع مباحثه شد؛ با بناء بر اينكه با تصريح به ابهام مطلب در اين قسمت، درس را بگويم، آماده حركت شدم و هنگام خروج از منزل، با توسل به حضرت معصومه، خزينه غير منقوصه الهى (س) دعا نمودم و بيرون رفتم. ديگر حتى فكر مطلب هم نبودم، اما همين كه نزديك صحن مطهر رسيدم، ناگهان خصوصيات مطلب از اول: (و للعقود اللاحقة...) تا (على المعوض ابتداً) به ذهنم، به اذن الله تعالى و بركت سيدتنا فاطمه معصومه (س) القا شد و روشن گرديد.
پى نوشت:
1- قمى، حاج شيخ عباس؛ الفوائد الرضويه، ص 380.
برگرفته ازبانوى ملكوت، كريمى جهرمى