حرف رفتن که میزنی ناگاه، دل قم کوچه کوچه میگیرد
ریاحین ـ یوسف رحیمی از شعرای آیینی شعر جدیدی به مناسبت فرا رسیدن سالروز حضرت معصومه(س) سروده و در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.
آمدی و بهشت را با خود
به دل این کویر آوردی
کوثرانه قدم زدی در شهر
خیرهای کثیر آوردی
آمدی و مشام هر کوچه
پر شده از شمیم احساست
یادگاری مادرت زهراست
عطر نام تو، نفحه یاست
به لب مردمان غمدیده
با حضورت تبسم آوردی
آمدی با فرشتگان از راه
آسمان را سوی قم آوردی
با تو بوی بهشت پیچیده
دم به دم در فضای بیت النور
آسمان آمده به پابوسی
آمده تا حرای بیت النور
حرف رفتن که میزنی ناگاه
دل قم کوچه کوچه میگیرد
یا کریمی که دل به تو بسته
از فراق تو آه میمیرد
خاطر آسمانیات انگار
گاه گاهی غبار غم دارد
بغضهای شکسته ناگاه
چشمهایی که دم به دم دارد ...
شعله آه و ... قلب بیتابت
در تب اشتیاق میسوزد
باز هم قصه جداییها
جگرت از فراق میسوزد
چشمهایت دو چشمه کوثر شد
یاد داری وداع آخر را
دل خواهر چگونه تاب آورد
حسرت دیدن برادر را
زینب حضرت رضایی و
چشمهایی پر از شفق داری
دیدن غربت «ولی» سخت است
بانوی بیقرار حق داری
آمدی از مدینه تا ایران
برسانی چنین پیامت را
که تحمل نمیتوانی کرد
لحظهای غربت امامت را
سیره ناب فاطمی این است
راه را بر همه نشان دادی
تو شهید ولایتی بانو
در هوای امام جان دادی
سیره ناب فاطمی این است
مادرت پا به پای مولایش...
محسنش جای خود، خود مادر
پشت در شد فدای مولایش
بین کوچه کبود شد بازو
ولی اسباب رو سپیدی شد
آه دست شکسته مادر
بانی نهضت رشیدی شد
سیره ناب فاطمی یعنی
در شریعه رشادت عباس
تشنه لب از فرات برگشتن
دست و مشک و ... قیامت عباس ذخیره
دستهایش قلم شدند آن روز
تا حدیث حماسه بنویسد
همه شعر را اگر شاعر
در دو مصرع خلاصه بنویسد:
هر کسی شد فدای مولایش
نام او در جهان علم گردد
مرقدش در تمامی عالم
قبله و کعبه و حرم گردد