( 4.2 35 )

[روایت شماره] (13)

[معانی الأخبار ] [علل الشّرائع ] بِإِسْنَادِ الْعَلَوِیِّ، عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم سُئِلَ مَا الْبَتُولُ؟ فَإِنَّا سَمِعْنَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ تَقُولُ: إِنَّ مَرْیَمَ بَتُولٌ وَ فَاطِمَةَ بَتُولٌ، فَقَالَ علیه السلام :
الْبَتُولُ الَّتِی لَمْ تَرَ حُمْرَةً قَطُّ أَیْ لَمْ تَحِضْ فَإِنَّ الْحَیْضَ مَکْرُوهٌ فِی بَنَاتِ الْأَنْبِیَاءِ.
مصباح الأنوار: عن علی علیه السلام مثْلُه.
بیان: البتلُ القطعُ أی إنّها منقطعةٌ عن نساء زمانِها بعدم رؤیةِ الدم، قال فی النهایة: امرأة بتول منقطعة عن الرجال لا شهوةَ لها فیهم و بها سُمِّیَت مریم أمُّ عیسی علیه السلام و سمّیت فاطمة سلام الله علیها البتول لانقطاعها عن نساء زمانها فضلاً و دیناً و حسبا و قیل لانقطاعها عن الدُّنیا إلی الله تعالی و نحو ذلک قال الفیروزآبادیُّ.
أقول: قد مَضَتْ و سیأتی الأخبارُ فی أنّه قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم لِفَاطِمَةَ: شَقَّ [اللَّهُ ] لَکِ یَا فَاطِمَةُ اسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ فَهُوَ الْفَاطِرُ وَ أَنْتِ فَاطِمَةُ و شبهُه.
شیخ صدوق در کتاب‌های معانی الاخبار (1) و علل الشّرایع (2) از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام روایت می‌کند که فرمود:
از پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پرسیدند:
معنای کلمه‌ی بتول چیست؟ زیرا ما از تو شنیدیم که می‌فرمودی: مریم و فاطمه علیهما السلام بتول هستند.
پیغمبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
بتول یعنی آن زنی که هرگز حیض نشود، زیرا حیض برای دختران انبیاء: ناپسند است.
در کتاب مصباح الانوار از امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام مثل این حدیث نقل شده‌ست.
بیان: «بَتل» در لغت به معنای قطع می‌باشد، پس وقتی می‌گوییم حضرت زهرا بتول است یعنی او از زنان زمان خودش منقطع است، زیرا او مانند زنان دیگر خون نمی‌بیند.
و در نهایه (کتاب لغت است) آمده است: زن بتول یعنی زنی که از مردان جدا شده و آن زن میل و شهوتی به مردان ندارد و به این سبب مریم سلام الله علیها مادر عیسی و حضرت فاطمه سلام الله علیها را بتول می‌نامند که آنها از نظر فضیلت و دین و حسب و نسب از همه‌ی زنان جدا شده (و آنها هرگز به درجه و مقام آنها نمی‌رسند).
و بنا بر قولی به خاطر اینکه آن بزرگوار از همه‌ی دنیا به سوی خداوند متعال منقطع شده است (دنیا را ترک کرده و فقط به سوی خداوند روی آورده) بتول می‌باشند و فیروزآبادی معانی دیگری از این قبیل در مورد بتول آورده‌ست.
پس مرحوم مجلسی رحمة الله علیه می‌فرماید:
من گویم که در روایاتی که گذشت و اخباری که به زودی ذکر می‌کنیم پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به حضرت فاطمه سلام الله علیها می‌فرماید:
ای فاطمه! خداوند اسمی از اسامی خودش را برای تو برگزید و مشتق نمود، زیرا او «فاطر» به معنی شکافنده است و تو «فاطمه» به معنی جدا کننده می‌باشی.
سپس علّامه می‌فرماید شبیه این روایت نیز در قبل ذکر شد و بعد نیز ذکر خواهد شد.

 

[روایت شماره] (14)

[المناقب لابن شهر آشوب ] ابْنُ بَابَوَیْهِ فِی کِتَابِ مَوْلِدِ فَاطِمَةَ وَ الْخَرْکُوشِیُّ فِی شَرَفِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وَ ابْنُ بَطَّةَ فِی الْإِبَانَةِ، عَنِ الْکَلْبِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه السلام قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم لِعَلِیٍّ: هَلْ تَدْرِی لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ؟
قَالَ عَلِیٌّ: لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟
قَالَ:
لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ.
أَبُوعَلِیٍّ السَّلامِیُّ فِی تَارِیخِهِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْأَوْزَاعِیِّ، عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی کَثِیر عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ: قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام :
إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا عَنِ النَّارِ.
شِیرَوَیْهِ فِی الْفِرْدَوْسِ، عَنْ جَابِرٍ الْأَنْصَارِیِّ قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
إِنَّمَا سُمِّیَتِ ابْنَتِی فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مُحِبِّیهَا عَنِ النَّارِ.
الصَّادِقُ علیه السلام :
تَدْرِی أَیُّ شَیْ‌ءٍ تَفْسِیرُ فَاطِمَةَ قَالَ:
فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ وَ یُقَالُ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الطَّمْثِ.
أَبُوصَالِحٍ الْمُؤَذِّنُ فِی الْأَرْبَعِینَ، سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مَا الْبَتُولُ؟
قَالَ:
الَّتِی لَمْ تَرَ حُمْرَةً قَطُّ وَ لَمْ تَحِضْ فَإِنَّ الْحَیْضَ مَکْرُوهٌ فِی بَنَاتِ الْأَنْبِیَاءِ وَ قَالَ علیه السلام :
لِعَائِشَةَ یَا حُمَیْرَاءُ إِنَّ فَاطِمَةَ لَیْسَتْ کَنِسَاءِ الْآدَمِیِّینَ لا تَعْتَلُّ کَمَا تعتلنَّ.
أَبُوعَبْدِاللَّهِ قَالَ:
حَرَّمَ اللَّهُ النِّسَاءَ عَلَی عَلِیٍّ مَا دَامَتْ فَاطِمَةُ حَیَّةً لِأَنَّهَا طَاهِرَةٌ لا تَحِیضُ وَ قَالَ عُبَیْدٌ الْهَرَوِیُّ فِی الْغَرِیبَیْنِ سُمِّیَتْ مَرْیَمُ بَتُولاً لِأَنَّهَا بُتِلَتْ عَنِ الرِّجَالِ وَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ بَتُولاً لِأَنَّهَا بُتِلَتْ عَنِ النَّظِیرِ.
أَبُوهَاشِمٍ الْعَسْکَرِیُّ سَأَلْتُ صَاحِبَ الْعَسْکَرِ علیه السلام لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ الزهراء سلام الله علیها؟
فَقَالَ:
کَانَ وَجْهُهَا یَزْهَرُ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ کَالشَّمْسِ الضَّاحِیَةِ وَ عِنْدَ الزَّوَالَ کَالْقَمَرِ الْمُنِیرِ وَ عِنْدَ غُرُوبِ الشَّمْسِ کَالْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ.
الْحَسَنُ بْنُ یَزِیدَ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ؟
قَالَ:
لِأَنَّ لَهَا فِی الْجَنَّةِ قُبَّةً مِنْ یَاقُوتٍ حَمْرَاءَ ارْتِفَاعُهَا فِی الْهَوَاءِ مَسِیرَةُ سَنَةٍ مُعَلَّقَةً بِقُدْرَةِ الْجَبَّارِ لا عِلاقَةَ لَهَا مِنْ فَوْقِهَا فَتُمْسِکَهَا وَ لا دِعَامَةَ لَهَا مِنْ تَحْتِهَا فَتَلْزَمَهَا لَهَا مِائَةُ أَلْفِ بَابٍ عَلَی کُلِّ بَابٍ أَلْفٌ مِنَ الْمَلائِکَةِ، یَرَاهَا أَهْلُ الْجَنَّةِ کَمَا یَرَی أَحَدُکُمُ الْکَوْکَبَ الدُّرِّیَّ الزَّاهِرَ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ، فَیَقُولُونَ: هَذِهِ الزَّهْرَاءُ لَفَاطِمَةُ سلام الله علیها.
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب (3) از ابن بابویه قمی و او از گروهی از اهل تسنن، از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ، از پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روایت می‌کند که به حضرت علی علیه السلام فرمود:
آیا می‌دانی که چرا فاطمه سلام الله علیها، فاطمه نامیده شد؟ امیرالمؤمنین علیه السلام گفت:
برای چه یا رسول الله!
فرمود:
برای اینکه فاطمه سلام الله علیها و شیعیانش از آتش جهنّم در امان خواهند بود.
ابوعلی سلامی در کتاب تاریخ خود از اوزاعی و او از یحیی بن ابی کثیر و او از ابی هریره نقل می‌کند که ابوهریره گفت:
حضرت علی علیه السلام فرمود:
همانا زهرا سلام الله علیها فاطمه نامیده شد به خاطر اینکه خداوند جدا می‌کند دوستان او را از آتش جهنّم.
و شیروَیْه در کتاب «الفردوس» از جابر بن عبدالله الانصاری روایت می‌کند که پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
همانا دخترم فاطمه نامیده شد به خاطر اینکه خداوند جدا می‌کند او و دوستانش را از آتش جهنّم.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود:
آیا می‌دانی تفسیر نام «فاطمه» چیست؟
(پس خود آن حضرت فرمود:)
او بُریده شده از شَرّ و همچنین فرمود:
همانا (آن بانو) فاطمه نامیده شد به خاطر اینکه از ناپاکی و خون (زنانه) بریده شده.
ابوصالح مؤذّن در کتاب «الاربعین» آورده است: از رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم سؤال شد معنی «بتول» چیست؟
فرمود:
زنی را گویند که هرگز خون نبیند و حیض نشود، زیرا حیض شدن مکروه است برای دختران انبیاء و به عایشه فرمود:
ای حمیرا! همانا فاطمه مانند زنان آدمیان نیست (زیرا او) دچار عارضه‌ای که آنها می‌شوند، نمی‌شود.
ابوعبدالله می‌گوید:
مادامی که فاطمه‌ی اطهر سلام الله علیها زنده بود خدا، زنان دیگر را به حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام حرام کرده بود، زیرا که وی پاک و پاکیزه بود و مبتلا به خون حیض نمی‌شد.
عبید هروی در کتاب غریبین می‌گوید:
حضرت مریم سلام الله علیها را بدین لحاظ بتول گفتند که به مردان تمایلی نداشت، فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها را بدین جهت بتول گفتند که نظیر نداشت.
ابوهاشم عسکری می‌گوید:
از امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدم:
برای چه فاطمه‌ی اطهر سلام الله علیها زهراء نامیده شد؟
فرمود:
برای اینکه صورت وی، از اوّل روز برای حضرت علی علیه السلام نظیر آفتاب می‌درخشید، در موقع ظهر نظیر ماه منیر و در هنگام غروب آفتاب، نظیر ستاره‌ای درخشان بود.
حسن بن یزید می‌گوید:
به حضرت امام صادق علیه السلام گفتم:
برای چه فاطمه‌ی اطهر سلام الله علیها زهراء نامیده شد؟
فرمود:
برای اینکه او قصری از یاقوت سرخ در بهشت دارد که ارتفاع آن به قدر یک سال راه و به قدرت خدا در هوا معلّق است چیزی آن را از طرف بالا نگهداری نمی‌کند و از سمت پایین هم به چیزی متّکی نیست دارای صد هزار درب است که بر هر دری هزار ملک ایستاده‌ست.
آن قصر را اهل بهشت آن طور می‌بینند که شما ستاره‌ی درخشان را در افق آسمان مشاهده می‌نمائید، اهل بهشت می‌گویند:
این قصر درخشنده از فاطمه سلام الله علیها است.

 

[روایت شماره] (15)

[المناقب لابن شهر آشوب ] کُنَاهَا أُمُّ الْحَسَنِ وَ أُمُّ الْحُسَیْنِ وَ أُمُّ الْمُحَسِّنِ وَ أُمُّ الْأَئِمَّةِ وَ أُمُّ أَبِیهَا وَ أَسْمَاؤُهَا عَلَی مَا ذَکَرَهُ أَبُوجَعْفَرٍ الْقُمِّیُّ: فَاطِمَةُ، الْبَتُولُ، الْحَصَانُ، الْحُرَّةُ، السَّیِّدَةُ، الْعَذْرَاءُ، الزَّهْرَاءُ، الْحَوْرَاءُ، الْمُبَارَکَةُ، الطَّاهِرَةُ، الزَّکِیَّةُ، الرَّاضِیَةُ، الْمَرْضِیَّةُ، الْمُحَدَّثَةُ، مَرْیَمُ الْکُبْرَی، الصِّدِّیقَةُ الْکُبْرَی وَ یُقَالُ لَهَا فِی السَّمَاءِ النُّورِیَّةُ، السَّمَاوِیَّةُ، الْحَانِیَةُ.
بیان: الحانیةُ أی المُشْفِقَةُ علی زَوْجِها و أولادها، قال الجزری: الحانیة الّتی تُقیمُ علی ولدِها لا تتزوَّج شفقةً و عطفاً و منه الحدیث فی نساء قریش: أحناه علی ولد و أرعاه علی زوج.
کنیه‌های حضرت زهراء سلام الله علیها
در کتاب مناقب (4) کنیه‌های حضرت زهراء سلام الله علیها عبارت است از: امّ الحسن، امّ الحسین، امّ المحسن، امّ الائمه و امّ ابیها و نام‌های مبارک حضرتش بنا بر روایت ابوجعفر قمی عبارتند از: فاطمه، بتول، حصان، حُرَّه، سیّده، عَذرا، زهراء، حوراء، مبارکه، طاهره، زکیّه، راضیّه، مرضیّه، مُحَدِّثه مریم کبری و صدّیقه‌ی کبری. در آسمان به آن بانو گفته می‌شود:
نوریّه‌ی سماویّه و حانیه.
بیان: حانیه زنی را گویند که بسیار دلسوز و مهربان و با شفقّت باشد نسبت به همسر و فرزندانش و جزری (که یکی از علماء اهل لغت است) گوید:
«حانیه» زنی را گویند که به خاطر شفقّت و دلسوزی که نسبت به فرزندانش دارد (پس از فوت شوهرش) ازدواج نمی‌کند و کنار فرزندانش می‌ماند.

 

[روایت شماره] (16)

إِرْشَادُ الْقُلُوبِ: مَرْفُوعاً إِلَی سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ رحمة الله علیه قَالَ:
کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فِی الْمَسْجِدِ إِذْ دَخَلَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِالْمُطَّلِبِ فَسَلَّمَ فَرَدَّ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وَ رَحَّبَ بِهِ فَقَالَ:
یَا رَسُولَ اللَّهِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ الْمَعَادِنُ وَاحِدَةٌ، فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم إِذاً أُخْبِرَکَ یَا عَمِّ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَنِی وَ خَلَقَ عَلِیّاً وَ لا سَمَاءَ وَ لا أَرْضَ وَ لا جَنَّةَ وَ لا نَارَ وَ لا لَوْحَ وَ لا قَلَمَ.
فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بَدْوَ خَلْقِنَا تَکَلَّمَ بِکَلِمَةٍ فَکَانَتْ نُوراً ثُمَّ تَکَلَّمَ کَلِمَةً ثَانِیَةً فَکَانَتْ رُوحاً فَمَزَجَ فِیمَا بَیْنَهُمَا وَ اعْتَدَلا فَخَلَقَنِی وَ عَلِیّاً مِنْهُمَا ثُمَّ فَتَقَ مِنْ نُورِی نُورَ الْعَرْشِ فَأَنَا أَجَلُّ مِنَ الْعَرْشِ ثُمَّ فَتَقَ مِنْ نُورِ عَلِیٍّ نُورَ السَّمَاوَاتِ فَعَلِیٌّ أَجَلُّ مِنَ السَّمَاوَاتِ ثُمَّ فَتَقَ مِنْ نُورِ الْحَسَنِ نُورَ الشَّمْسِ وَ مِنْ نُورِ الْحُسَیْنِ نُورَ الْقَمَرِ فَهُمَا أَجَلُّ مِنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ کَانَتِ الْمَلائِکَةُ تُسَبِّحُ اللَّهَ تَعَالَی وَ تَقُولُ فِی تَسْبِیحِهَا: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ مِنْ أَنْوَارٍ مَا أَکْرَمَهَا عَلَی اللَّهِ تَعَالَی فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَی أَنْ یَبْلُوَ الْمَلائِکَةَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ سَحَاباً مِنْ ظُلْمَةٍ وَ کَانَتِ الْمَلائِکَةُ لا تَنْظُرُ أَوَّلَهَا مِنْ آخِرِهَا وَ لا آخِرَهَا مِنْ أَوَّلِهَا فَقَالَتِ الْمَلائِکَةُ: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنَا مَا رَأَیْنَا مِثْلَ مَا نَحْنُ فِیهِ، فَنَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَنْوَارِ إِلا مَا کَشَفْتَ عَنَّا فَقَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ: وَ عِزَّتِی وَ جَلالِی لافْعَلَنَّ فَخَلَقَ نُورَ فَاطِمَةَ الزهراء سلام الله علیها یَوْمَئِذٍ کَالْقِنْدِیلِ وَ عَلَّقَهُ فِی قُرْطِ الْعَرْشِ فَزَهَرَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءَ.
وَ کَانَتِ الْمَلائِکَةُ تُسَبِّحُ الله وَ تُقَدِّسُهُ فَقَالَ اللَّهُ: وَ عِزَّتِی وَ جَلالِی لاجْعَلَنَّ ثَوَابَ تَسْبِیحِکُمْ وَ تَقْدِیسِکُمْ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ لِمُحِبِّی هَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا قَالَ سَلْمَانُ: فَخَرَجَ الْعَبَّاسُ فَلَقِیَهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ قَالَ:
بِأَبِی عِتْرَةَ الْمُصْطَفَی مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ مَا أَکْرَمَکُمْ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی.
بیان: القُرْط بالضمِّ الّذی یُعَلَّقُ فی شُحْمَةِ الأُذن.
دیلمی در کتاب ارشاد القلوب (5) از سلمان فارسی روایت می‌کند که گفت:
من در مسجد در حضور پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نشسته بودم که دیدم عبّاس بن عبدالمطلب به حضور رسول خدا صَلَّی الله عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم مشرّف شد و سلام کرد، پیغمبر خدا جواب سلام وی را فرمود و به او مرحبا گفت. عبّاس گفت:
یا رسول الله! برای چیست که خدا علی بن ابیطالب علیه السلام را بر ما اهل بیت فضیلت و برتری داده، در صورتی که ما همه از یک خاندانیم.
حضرتش فرمودند:
اکنون جواب تو را می‌دهم، هنگامی که خدای توانا من و علی را خلق کرد آسمان و زمین، بهشت و دوزخ، لوح و قلمی در کار نبود.
موقعی که خدا تصمیم گرفت ما را بیافریند سخنی گفت که از آن نوری به وجود آمد، سخن دیگری گفت که از آن نوری به وجود آمد، آنگاه آنها را با یکدیگر ممزوج نمود. سپس من و علی را از آنها آفرید.
نور عرش را از نور من آفرید، پس من از عرش جلیل ترم، نور آسمان‌ها را از نور علی خلق کرد، پس نور علی از آسمان‌ها جلیل‌تر است.
نور آفتاب از نور حسن و نور ماه را از نور حسین آفرید پس ایشان از آفتاب و ماهتاب جلیل ترند. ملائکه خدای سبحان را تسبیح می‌کنند و می‌گویند:
«سُبّوحٌ قُدّوسٌ» یعنی پاک و منزّه‌ست. چقدر این نورها نزد خدا گرامی هستند! ! موقعی که خدا در نظر گرفت ملائکه را امتحان نماید ابر تاریکی بر ایشان فرستاد که یکدیگر را نمی‌دیدند ملائکه گفتند:
پروردگارا! از آن روزی که ما را آفریده بودی یک چنین منظره‌ای را ندیده بودیم؟ تو را به حق این انوار قسم می‌دهیم که این ظلمت و تاریکی را از ما دور نمایی؟ پس خداوند عزّوجلّ فرمود به عزّت و جلال خودم قسم حتماً این کار را انجام خواهم داد سپس خدای توانا نور فاطمه را آفرید و آن را مانند قندیل بر کنار عرش آویخت و از آن نور آسمان‌ها و زمین‌های هفت گانه را خلق نمود، بدین جهت است که فاطمه‌ی اطهر، زهراء سلام الله علیها نامیده شد.
ملائکه، خدا را تسبیح و تقدیس می‌کردند، خداوند سبحان فرمود:
به عزّت و جلال خودم قسم، که من ثواب تسبیح و تقدیس شما را تا روز قیامت، برای دوستان فاطمه و پدر و شوهر و فرزندان وی قرار خواهم داد.
سلمان می‌گوید:
عباس از حضور پیامبر خارج و با حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام مواجه شد، آن حضرت را به سینه‌ی خود گرفت و میان دو چشم ایشان را بوسید و به ایشان عرض کرد:
پدرم فدای اهل بیت مصطفی: باد، چقدر شما نزد خدا گرامی می‌باشید؟
بیان: «قُرْط» به چیزی گویند که به نرمی گوش (لاله‌ی گوش) آویزان شود. در اصطلاح فارسی همان گوشواره‌ست.

 

[روایت شماره] (17)

[تفسیر فرات بن إبراهیم ] مُوسَی بْنُ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ عَبْدِالرَّحْمَنِ الْمُحَارِبِیُّ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدْرُونَ لِمَا خُلِقَتْ فَاطِمَةُ؟ قَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ:
خُلِقَتْ فَاطِمَةُ حَوْرَاءَ إِنْسِیَّةً لا إِنْسِیَّةٌ [وَ ] قَالَ خُلِقَتْ مِنْ عَرَقِ جَبْرَئِیلَ وَ مِنْ زَغَبِهِ، قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ اسْتَشْکَلَ ذَلِکَ عَلَیْنَا تَقُولُ: حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ لا إِنْسِیَّةٌ ثُمَّ تَقُولُ: مِنْ عَرَقِ جَبْرَئِیلَ وَ مِنْ زَغَبِهِ قَالَ:
إِذاً أُنَبِّئُکُمْ أَهْدَی إِلَیَّ رَبِّی تُفَّاحَةً مِنَ الْجَنَّةِ أَتَانِی بِهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَضَمَّهَا إِلَی صَدْرِهِ فَعَرِقَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ عَرِقَتِ التُّفَّاحَةُ فَصَارَ عَرَقُهُمَا شَیْئاً وَاحِداً ثُمَّ قَالَ:
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ قُلْتُ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ:
إِنَّ اللَّهَ أَهْدَی إِلَیْکَ تُفَّاحَةً مِنَ الْجَنَّةِ فَأَخَذْتُهَا وَ قَبَّلْتُهَا وَ وَضَعْتُهَا عَلَی عَیْنِی وَ ضَمَمْتُهَا إِلَی صَدْرِی.
ثُمَّ قَالَ:
یَا مُحَمَّدُ کُلْهَا، قُلْتُ: یَا حَبِیبِی یَا جَبْرَئِیلُ هَدِیَّةُ رَبِّی تُؤْکَلُ؟
قَالَ:
نَعَمْ، قَدْ أُمِرْتَ بِأَکْلِهَا فَأَفْلَقْتُهَا فَرَأَیْتُ مِنْهَا نُوراً سَاطِعاً فَفَزِعْتُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ،
قَالَ:
کُلْ فَإِنَّ ذَلِکَ نُورُ الْمَنْصُورَةِ فَاطِمَةَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَنِ الْمَنْصُورَةُ؟
قَالَ:
جَارِیَةٌ تَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ وَ اسْمُهَا فِی السَّمَاءِ مَنْصُورَةُ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةُ، فَقُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ مَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ؟
قَالَ:
سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ فِی الْأَرْضِ [لِأَنَّهُ ] فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمُوا أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ «وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ» (6) بِنَصْرِ فَاطِمَةَ سلام الله علیها.
بیان: الزَغَبُ الشعیراتُ الصُغری علی ریشِ الفرخ و کونُها من زغب جبرئیل إمّا لکون التّفاحة فیها و عرقت من بینها، أو لأنّه التصق بها بعض ذلک الزغب فأکله النبی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم.
در تفسیر فرات بن ابراهیم (7) از پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نقل می‌کند که فرمود:
ای گروه مردم! آیا می‌دانید که فاطمه از چه آفریده شده؟
گفتند:
خدا و رسول داناترند. رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
خلق شد فاطمه (در حالی که خلقت او) خلقت حوریّه‌ای به شکل انسان بود، نه آنکه فقط خلقت انسانی داشته باشد و همچنین فرمود:
فاطمه سلام الله علیها خلق شد از عرق جبرئیل و از بال او، مردم گفتند:
ای رسول خدا! از این فرمایش شما اشکالی برای ما پیش آمد، زیرا (اوّل) فرمودید فاطمه حوریّه‌ای انسانی‌ست و نه انسان تنها، سپس فرمودید:
او از عرق و بال جبرئیل خلق شده؛ فرمود:
خدا سیبی از بهشت به وسیله‌ی جبرئیل برای من فرستاد، پس آن را به سینه چسبانید جبرئیل و سیب هر دو عرق کردند و عرق آنها یکی شد سپس جبرئیل گفت:
السّلام علیک یا رسول الله!
گفتم:
علیک السّلام یا جبرئیل. جبرئیل گفت:
این سیبیست که خدا از بهشت برای تو فرستاده، من آن را گرفتم و بوسیدم و روی چشم خود نهادم و به سینه‌ی خویشتن چسباندم.
سپس جبرئیل به من گفت:
این سیب را بخور!
گفتم:
ای حبیب من! آیا هدیه‌ی پروردگار را باید خورد؟
گفت:
آری، تو مأموری که آن را بخوری، وقتی آن سیب را پاره نمودم نوری از آن ساطع شد که وحشت نمودم! جبرئیل گفت:
آن را بخور، این نور منصوره [یعنی ] فاطمه است، گفتم:
منصوره کیست؟
گفت:
دختریست که از صلب تو به وجود خواهد آمد، نام وی در آسمان منصوره و در زمین فاطمه نامیده شده. من گفتم:
ای جبرئیل! چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه نامیده شده‌ست؟
گفت:
در زمین [بدین جهت ] فاطمه نامیده شده که شیعیان ایشان از آتش جهنّم نجات خواهند یافت و دشمنانش از دوستی او محروم خواهند شد و معنی قول خدای سبحان که در قرآن می‌فرماید:
«در آن روز مؤمنین به وسیله‌ی نصرت خدا خوشحال می‌شوند» (8) همین نصرت و یاری نمودن فاطمه خواهد بود.
بیان: «زَغَب» موهای ریز و کوچکی را گویند که بر بال و پر پرندگان است و اینکه رسول اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
فاطمه از بال و پر جبرئیل است، یا به این علّت است که سیبی که از بهشت برای پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و حضرت خدیجه سلام الله علیها هدیه آورده شد در روایت آمده که جبرئیل آن را زیر بال و پر خود گذاشت و همراه پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به زمین نازل شد که می‌توان گفت در این فاصله عرق و موی بال و پر جبرئیل به آن چسبید.
و یا اینکه بگوییم بعضی از آن بال و پر بر آن چسبیده بود و پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم همراه با سیب تناول فرمود.

 

[روایت شماره] (18)

[الأمالی للشّیخ الطوسی ] جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زیدَ، عن الرّضا علیه السلام ، عَنْ آبَائِهِ: ، عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ:
سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
[یَقُولُ:] سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ فَطَمَهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا مِنَ النَّارِ، مَنْ لَقِیَ اللَّهَ مِنْهُمْ بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِمَا جِئْتُ بِهِ.
شیخ طوسی در کتاب امالی (9) از جماعتی روایت می‌کند که آنها با چند واسطه از حضرت رضا علیه السلام و حضرت از پدران بزرگوارش: و ایشان از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت کردند که حضرتش فرمودند:
شنیدم رسول خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم می‌فرمود:
(دخترم) فاطمه نامیده شد به خاطر اینکه خداوند قطع و جدا نمود او و ذریّه‌اش را از آتش جهنّم، البته در صورتی که آن ذریّه در روز قیامت خداوند را ملاقات کنند به یگانگی خداوند و ایمان داشته باشند به آنچه من آورده‌ام.

 

[روایت شماره] (19)

أَقُولُ: رُوِیَ فِی مَقَاتِلِ الطَّالِبِیِّینَ بِإِسْنَادِهِ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیه علیهما السلام أَنَّ فَاطِمَةَ سلام الله علیها کَانَتْ تُکَنَّی أُمَّ أَبِیهَا.
مرحوم علّامه‌ی مجلسی رحمة الله علیه می‌گوید:
در کتاب مقاتل الطّالبیّین سلسله سند خود را به حضرت جعفر بن محمّد علیهما السلام می‌رساند که آن حضرت از قول پدر بزرگوارش علیه السلام ، فرمود:
همانا فاطمه را با کنیه‌ی «اُمّ ابیها» می‌خواندند. (یعنی مادر پدرش)

 

[روایت شماره] (20)

مِصْبَاحُ الْأَنْوَارِ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام ، عَنْ آبَائِهِ: قَالَ:
إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرَةَ، لِطَهَارَتِهَا مِنْ کُلِّ دَنَسٍ وَ طَهَارَتِهَا مِنْ کُلِّ رَفَثٍ وَ مَا رَأَتْ قَطُّ یَوْماً حُمْرَةً وَ لا نِفَاساً.
در کتاب مصباح الانوار از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام و آن حضرت از پدران بزرگوارش: نقل نموده که فرمودند:
همانا فاطمه سلام الله علیها دختر محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم، «طاهره» نامیده شد به خاطر اینکه از هر عیب و نقصی پاک بود و همچنین پاک و بَری بود از هر پلیدی و فحشایی و همچنین هرگز حیض و نفاس را ندید.

پی نوشت:‌

(1) - معانی الاخبار ص 64 ح 17.
(2) - علل الشّرایع 1 / 181 ح 1.
(3) - المناقب 3 / 329.
(4) - مناقب ابن شهر آشوب 3 / 356.
(5) - ارشاد القلوب 2 / 403.
(6) - روم / 4 و 5.
(7) - تفسیر فرات کوفی ص 321 ح 435.
(8) - روم / 4.
(9) - امالی شیخ طوسی ص 570 باب 22، مجلس روز جمعه 17 صفر.