فاطمه در آیینه نام ها و القاب
ریاحین : مطلبی که در ادامه و با اندکی تلخیص می آید سخنرانی آیت الله استادی در ایام فاطمیه در مؤسسه آموزش عالی طلوع مهر قم می باشد که در دو بخش ایراد شده است .اول :بیان مرحوم شرف الدین درباره آیات مرتبط با حضرت زهرا سلام الله علیها و دوم: بیان و توضیح برخی از نامها و القاب حضرت زهرا سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ اللَّعنُ عَلَی أعدائِهِم إلی قیامِ یَومِ الدّین»
مرحوم سیّد شرف الدّین ـ از علمای بزرگ ما ـ کتابی دارد بهنام الکلمة الغرّاء فی تفضیل الزهرا؛ موضوع کتاب فضایل فاطمۀ زهرا سلام الله علیها و شناساندن حضرت است. مؤلف در این کتاب به چهار آیه از آیات قرآن مجید تمسّک کرده، میگوید: این آیات در ارتباط با فاطمۀ زهرا است و برای معرفی آن حضرت همین آیات کافی است.
آیۀ تطهیر
یکی آیۀ تطهیر است که با آن آشنا هستید؛ آیهای که دربارۀ رسول خدا، امیرمؤمنان، فاطمۀ زهرا، امام حسن و امام حسین نازل شده آن طوری که در کتابهای تفسیر توضیح دادهاند، این آیه دلالت میکند بر عصمت امیرمؤمنان، فاطمۀ زهرا، امام حسن و امام حسین؛ یعنی از آیۀ شریفه استفاده میشود که خدای متعال خواسته شما پاک باشید؛ «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً».1 مفاد و آنچه از آیه استفاده میشود، این است که امیرمؤمنان، فاطمۀ زهرا، امام حسن و امام حسین معصوم هستند.
آیت اللّٰه جوادی میفرمایند که فاطمۀ زهرا امام و پیغمبر نیست، ولی سخن و عمل او، مثل امیرمؤمنان، مثل امام حسن، مثل امام حسین برای ما حجت است؛ چون ملاک حجیت قول و فعل این بزرگوارها برای ما همان عصمت آنها است. چون امیرمؤمنان معصوم است، چون امام حسن و امام حسین معصوم هستند، هر چه میگویند، مطابق با واقع است، و هر چه را تأیید کنند، در آن اشتباه نیست. هر عملی که انجام بدهند، میتواند برای دیگران سرمشق و حجت باشد. فاطمۀ زهرا هم از این حیث مثل پیغمبر است، مثل امیرمؤمنان و مثل امام حسن و امام حسین مقام عصمت دارد.
آیۀ مباهله
آیۀ دیگری که در این کتاب به آن تمسّک شده، آیۀ مباهله است. با آیۀ مباهله هم شاید آشنا باشید؛ بنا شد رسول خدا صلی الله علیه و آله با نصارای نجران مباهله کنند. مفاد آیۀ شریفه این است که ما دعوت میکنیم از مردان خودمان، از زنان خودمان و از فرزندان خودمان، شما هم بیایید، تا با هم مباهله کنید. منظور از این که رسول خدا فرموده ما انفس خود را دعوت میکنیم؛ یعنی امیرمؤمنان علیه السلام را، نساء را دعوت میکنیم؛ یعنی فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را، ابناء را دعوت میکنیم؛ یعنی حسن و حسین علیه السلام را. این چهار نفر در ردیف هم قرار گرفتند؛ یعنی همان طور که آیۀ مباهله دقیقاً نشان میدهد که رسول خدا چقدر به حرف خودش ایمان دارد، نشان میدهد که امیرمؤمنان و امام حسن و امام حسین علیه السلام و فاطمۀ زهرا حقدر ایمان دارد. اگر میگوییم آیۀ مباهله علامت ایمان کامل رسول خدا است چون به حرفهایی که میزند و به آوردههای خودش ایمان دارد؛ در این آیۀ شریفه فاطمۀ زهرا کنار امیرمؤمنان علیه السلام است؛ ایمان امیرمؤمنان مثل ایمان پیغمبر است، و ایمان فاطمۀ زهرا هم مثل ایمان رسول خداست.
آیه مودت اهل بیت
قرآن به رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده: به اینها بگویید که من از شما پاداشی نمیخواهم، مگر دوستی و مودّت اهل بیتم، دوستی و مودّت امیرمؤمنان، فاطمۀ زهرا، امام حسن و امام حسین علیه السلام. یکی از علما فرموده: پاداش هر چیزی اگر عادلانه باشد، باید مطابق آن چیز باشد؛ یعنی اگر شما کاری انجام میدهید که واقعاً ده هزار تومان قیمت آن است، پاداش آن همان ده هزار تومان است؛ اگر کمتر باشد، پاداش آن کار نیست، اگر کاری انجام میدهید که ده میلیون ارزش آن است، پاداش آن برابر آن است. قرآن مجید فرموده: پاداش رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله مودّت اهل بیت است. این بزرگوار فرموده: از این آیه استفاده میشود که مودّت اهل بیت در ردیف رسالت رسول خدا ست؛ رسالت رسول خدا چقدر کارآیی دارد؟ چقدر مؤثر است؟ چقدر میتواند در هدایت بشر مؤثر باشد؟ مودّت اهل بیت هم مساوی با آن است؛ چون اجر هر چیزی باید با آن مساوی باشد. اگر قرآن مجید میفرماید: به مردم بگویید من از شما اجری نمیخواهم، مگر مودّت و دوستی اهل بیت، باید این دوستی اهل بیت برابر با رسالت باشد، تا بتواند اجر رسالت باشد.
همچنین از سورۀ هل اتی که مربوط به فاطمۀ زهرا و اهل بیت علیهم السلام است، مقامات فاطمۀ زهرا استفاده میشود.
روایات هم فراوان است، بعضیها چهل روایت در فضیلت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها از عایشه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کردهاند.
از روایات معروف که، مثل آیۀ تطهیر میتواند عصمت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را اثبات کند، روایاتی است که مضمون آن این است که هر چه را فاطمه راضی باشد، خدا راضی است و هر چه را فاطمه راضی نباشد، خدا راضی نیست؛ رضای خدا در رضای فاطمه است و غضب خدا در غضب فاطمه. اگر فاطمۀ زهرا سلام الله علیها معصوم نباشد، این جمله دربارۀ او نباید گفته شود؛ چون آن که معصوم نیست، ممکن است کاری انجام بدهد که مورد رضای خدا نباشد. از این که رسول خدا صلی الله علیه و آله بهطور کلی بفرماید هر چه را فاطمه راضی است، خدا راضی است و هر چه را فاطمه راضی نیست خدا راضی نیست؛ (و این روایت به عبارات مختلف در کتابهای حدیثی ما و در کتابهای حدیثی اهل تسنن آمده)، عصمت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها استفاده میشود.
اسامی بامسمای معصومین
علاوه بر آیات و روایات بعضیها برای معرفی فاطمۀ زهرا سلام الله علیها به اسامی و القاب فاطمۀ زهرا سلام الله علیها تمسّک کردند؛ چون میدانید اسمهای رسول خدا صلی الله علیه و آله، امیرمؤمنان علیه السلام، فاطمۀ زهرا و ائمۀ ما بیجهت نیست، اسمهایی نیست که بیمعنی باشند. در جاهای دیگر گاهی این طور است که مثلاً اسم کسی را چیزی میگذارند که مصداق آن نیست؛ اسم او را میگذارند حسن، ولی از حُسن و نیکویی چیزی ندارد، اسم او را میگذارند رضا، ولی راضی به رضای خدا نیست، در عامّۀ مردم گاهی این طور است؛ یعنی اسم که میگذارند، گاهی بهخاطر تبعیت از بزرگان وبه خاطر این که همنام با بزرگان باشد، گاهی هم برای این که میگویند این نام را بگذاریم، به امید این که این طور بشود، ولی برای پیغمبر و امیرمؤمنان و ائمۀ ما این طور نیست.
اگر گفتهاند که «الأسماءُ تَنزِلُ مِنَ السَّماء»، دربارۀ این بزرگوارها حتمی است چون نامهایی که برای اینها انتخاب میشود، نامهایی است که خدای متعال و رسول خدا صلی الله علیه و آله گذاشته و همه واقعیت دارد. این که در روایات ائمۀ ما نامهای فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را معنا کردند، اگر نامهای فاطمۀ زهرا مثل نام من بود، معنا کردن نمیخواست؛ اسمی روی کسی گذاشتند، ممکن است با واقعیت باشد، ممکن است نباشد. این که خود ائمه نام را معنی میکنند؛ یعنی این اسمها بیجهت نیست.
اسامی فراوانی برای فاطمۀ زهرا هست؛ از جمله همین فاطمه؛ فاطمه در روایات ما و در کلمات بزرگان ما به چند صورت معنا شده که همۀ آنها درست و قابل جمع است. این خانم را فاطمه نامیدند، به خاطر این که «فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ»،2 همان عصمت که گفتیم؛ یعنی کسی که در وجود او اصلاً شر و گناه پیدا نمیشود. فاطمه را فاطمه نامیدند؛ چون «فُطِمَتْ مِنَ الشَّر»؛ یعنی از شر بریده شده است.
در اینجا لغت فَطَمَ، فُطِمَ، فَطَمَهُ همان بریدن باید تعبیر بشود؛ یعنی فاطمه را فاطمه نامیدند؛ چون از شر بریده شده، شر در وجود او نیست؛ یعنی معصوم است، یعنی در طول عمر خود هر کاری بکند، هر سخنی بگوید، هر کسی را تأیید کند و با هر کسی مخالفت کند، تمام اینها حجّت است.
گاهی گفتند فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را فاطمه نامیدند؛ چون شیعیان و محبان فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ـ که امیدوارم همۀ شما عزیزان از شیعیان و محبّان آن بزرگوار باشیدـ از عذاب، از جهنم، از گرفتاریهای بعد از مرگ بریده شدند. فاطمه را فاطمه نامیدند؛ بهخاطر این که شیعیان او اهل عذاب نیستد، اهل جهنم نیستند، از جهنم و از عذاب بریده شدند.
گاهی در بعضی از روایات معنا شده که فاطمه را فاطمه نامیدند، «لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»3 چون هیچ کسی نمیتواند فاطمه را آنطوری که هست بشناسد. حتماً این عبارت را شنیدهاید که خدا را نشناخت، جز رسول خدا صلی الله علیه و آله، امیرمؤمنان علیه السلام و فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ، و همینطور فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را نشناخت، جز رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه السلام؛ یعنی آن مقامی که فاطمۀ زهرا دارد، برای من و شما و بزرگتر از من و شما، قابل درک نیست، مقامی نیست که به آن برسیم. گفتند فاطمه را فاطمه نامیدند، «لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»؛چون مردم از شناخت حقیقی آن بانو بریده شدند. هیچ کسی نمیتواند ادعا کند که من فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را آنطوری که هست، شناختم. هر کسی شناختی دارد، شناختی نسبی است.
در هر صورت، بعضیها وقتی میخواهند فاطمۀ زهرا را معرفی کنند، سراغ نامهای حضرت میروند، میگویند: هر کدام از این نامها بُعدی از ابعاد وجودی فاطمۀ زهرا را بیان میکند؛ یک نام عصمت او را بیان میکند، یک نام عظمت او را بیان میکند، یک نام علم او را؛ مثلاً از اسماء فاطمۀ زهرا سلام الله علیها محدَّثه است. محدَّثه؛ یعنی کسی که فرشته با او تماس میگیرد و مطالبی را در اختیار او میگذارد.
علامۀ مجلسی ـ رضوان اللّٰه تعالی علیه ـ در بحار، بابی مطرح کرده با عنوان «الائمة علیهم السلام کُلُّهُم مُحَدَّثُون»؛ یعنی امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین تا امام زمان محدَّث هستند؛ و توضیح این نکته لازم است که وقتی پیغمبر از دنیا میرود، وحی قطع میشود. هر عالم شیعی و هر شیعهای میداند که وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت، پیامبری به پایان رسید چون پیامبر ما خاتم پیامبران است. حتی در بعضی از عبارات از بزرگان ما نقل شده که با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله «اِنقَطَعَ الوَحیُ»؛ وحی منقطع شد، دیگر وحی در کار نیست؛ اما معنای آن این نیست که فرشتهها خدمت امیرمؤمنان علیه السلام نیایند. آمدن فرشته ها خدمت امیرمؤمنان علیه السلام وحی نیست، اسم آن تحدیث است، وحی منقطع شده، ولی محدَّث بودن و تحدیث برقرار است، ائمۀ ما با فرشتگان در ارتباط بودند، امام زمان با فرشتهها در ارتباط است.
...مفاد سورۀ «إنا انزلنا» این است که در چنین شبی فرشتهها نازل میشوند، به چه کسی نازل میشوند؟ به امام زمان. گاهی گفته میشود برای اثبات وجود امام زمان به سورۀ «إِنَّا أَنزَلْنَا» تمسّک کنید؛ چون، هر سال شب قدری هست و هر سال در شب قدر فرشتگانی نازل میشوند. به چه کسی نازل میشوند؟ باید امامی باشد، باید کسی باشد که بر او نازل بشوند.
این که گفته میشود وحی قطع شد، و این هم که ما میگوییم ائمۀ ما با فرشتهها در تماس هستند، فاطمۀ زهرا سلام الله علیها محدَّثه است؛ فرشتهها و جبرئیل خدمت او میرسیدند، این دو مطلب دو مقولۀ جدایند و هر دو درست هستند. بعضی علمای اهل تسنن از روی ناآگاهی، بهخصوص وقتی امام راحل این حدیث را خواند و فرمود که جبرئیل خدمت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها میرسید، اینجا و آنجا نشستند، گفتند: اینها میگویند به امیرمؤمنان علیه السلام و فاطمۀ زهرا وحی میشود. پس خاتم پیامبران بودن یعنی چه؟
اینها روی ناآگاهی این حرف را زدند، تمام شیعه و علمای شیعه همه و همه قبول دارند که با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله وحی منقطع شده، ولی اگر فرشته خدمت امیرمؤمنان میآید که میآید، اگر فرشته با فاطمۀ زهرا سلام الله علیها تماس میگیرد که میگیرد، این که فرشته بر امام زمان نازل میشود، این اسمش وحی نیست، این همان است که در روایات ما آمده، فاطمۀ زهرا سلام الله علیها محدَّثه است، ائمۀ ما محدَّثون هستند.
عرض کردم علامۀ مجلسی بابی مطرح کرده با عنوان «الائمة علیهم السلام کُلُّهُم مُحَدَّثُون»، یعنی، فرشتهها با اینها ارتباط دارند، اینها با فرشتهها ارتباط دارند. یکی از نامهای فاطمۀ زهرا محدَّثه است، و این نام هم بُعدی از ابعاد وجودی و عظمت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها را بیان کند.
فاطمه، کوثر است
یکی از سورههایی که مربوط به فاطمۀ زهرا سلام الله علیها میتواند باشد، سورۀ کوثر است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اَلأَبْتَرُ».
در تفسیر نیشابوری که از علمای قرن هشتم است این طور آمده: «قالَ عامّةُ أهلِ التَّفسیرِ إنَّ العاصَ بَن وائِل وَ جَمعاً مِن قُرَیش یَقولون إنَّ مُحَمَّداً لَا اِبنَ لَه یَقُومُ مَقامَهُ فَاِذا مَاتَ اِنقَطَعَ ذِکرُهُ وَ استَرَحْنَا مِنْهُ».
میگوید: تمام مفسرین گفتند که تعدادی از آن گردنکلفتهای قریش، اینها دور هم جمع بودند؛ اشارهای کردند به رسول خدا و گفتند ایشان عقبی ندارد، پسری ندارد که جانشین او بشود؛ وقتی از دنیا برود، دیگر نام او به فراموشی میافتد و دین او تمام میشود، ما هم از دست او راحت میشویم. این را که گفتند، سورۀ کوثر نازل شد. «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اَلأَبْتَرُ»،
یعنی رسول ما! پیامبر ما! اینها میگویند که شما فرزند ندارید و با رحلت شما نام شما فراموش میشود، اینها میگویند که با رحلت شما دین شما از بین میرود. نه این طور نیست، ما به شما کوثر دادیم که این کوثر جواب حرف آنها را میدهد. اگر بگویند شما فرزند ندارید، کوثری که ما به شما دادیم، باعث بقای نسل شما است، اگر بگویند دین شما از بین میرود، کوثری که ما به شما دادیم، باعث بقای دین شما است.
گر چه روایتی نداریم که گفته باشد کوثر یعنی فاطمۀ زهرا، و مفسرین در بعضی از تفاسیر حدود بیست و شش مصداق برای کوثر ذکر کردهاند، ولی بعضی از بزرگان علمای ما مثل مرحوم مظفر و آیت اللّٰه حاج شیخ مرتضی حائری ـ رضوان اللّٰه تعالی علیه ـ و علامه طباطبایی، آنطوری که از ایشان در غیر تفسیر نقل شده، گفتهاند: قراین نشان میدهد که این کوثر جز فاطمۀ زهرا سلام الله علیها نیست.
خدای متعال به پیامبر دلداری میدهد که اینها میگویند شما فرزند ندارید، اینها میگویند نامتان از بین میرود، اینها میگویند دینتان از بین میرود. ما به شما فاطمه را میدهیم که با فاطمه هم فرزندان شما میمانند، «إلی یوم القیامه»، هم نام شما برای همیشه میماند و هم دین شما با فاطمه برای همیشه میماند. بقاءِ اسلام با فاطمه هست و فرزندان فاطمه، با فاطمه هست و امام صادق، با فاطمه هست و امام زمان، اینها هستند که باعث بقای دین پیغمبر شدند و میشوند.
و نیز کوثر طبق بیان تعدادی از علمای ما میتواند به معنی ذّرّیۀ فاطمۀ زهرا سلام الله علیها باشد، «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ»؛ یعنی، ما به شما ذّرّیۀ کثیر دادیم. کوثر، یعنی خیر کثیر و آنطوری که از تبیان شیخ طوسی استفاده میشود، یعنی خیر کثیر فزاینده، هم باید خیر باشد، هم باید زیاد باشد، هم باید روز به روز فزاینده باشد. و این جز فاطمۀ زهرا سلام الله علیها مصداق دیگری ندارد.
اگر کسی بگوید کوثر یعنی قرآن، میگوییم گر چه قرآن خیلی عظیم است، اما نمیتواند جواب این سه مطلب را بدهد، مشرکان میگویند پیامبر فرزند ندارد، ما بگوییم قرآن را به شما دادیم، خوب قرآن را دادیم، اما فرزند چه شد؟
بعضی گفتند منظور از کوثر، اسلام است، آنها میگویند فرزند ندارد، دین او از بین میرود، ما بگوییم اسلام؟ پس با قراینی که هست؛ بهخصوص «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اَلأَبْتَر» فاطمۀ زهرا تنها مصداق کوثر است.
بعضی از بزرگان ما گفتند این سوره با این وجازت خود از جهات مختلف خبر غیبی است؛ خبر میدهد که نسل پیامبر برای همیشه میماند، خبر میدهد نام پیغمبر برای همیشه میماند، خبر میدهد دین پیغمبر برای همیشه میماند، و شاید از همه مهمتر خبر میدهد که دشمنان ریشهکن میشوند، چیزی از آنها نمیماند و نمانده است.
نامی از آنها نیست، امام حسین ما مانده، یزید کجا ست؟ امیرمؤمنان علیه السلام ما مانده، معاویه کجاست؟ دین رسول خدا صلی الله علیه و آله مانده، سایر ادیان کجا هستند؟.
میدانید تفوّق یک دین به منطق آن است. ممکن است امروز کسی بگوید غیر از اسلام دینهای دیگر هم هست. ولی اگر کسی اهل مطالعه و بررسی باشد، دینی که منطق آن بر همۀ منطقها تفوّق دارد، دینی که اگر دقت کنند، باید به سراغ آن بیایند، اسلام است. دینی که دین یهودی و مسیحی و ادیان دیگر را باقی نمیگذارد، اسلام است.
در هر صورت، یکی از آیات یا سورههایی که مربوط به فاطمۀ زهرا سلام الله علیها است، همین سورۀ کوثر است که خدای متعال به پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: ما به شما خیر کثیر دادیم، خیر کثیر فزاینده دادیم که مصداق آن فاطمۀ زهرا سلام الله علیها است، به وسیلۀ این فاطمه سلام الله علیها هم نسل شما میماند، هم نام شما میماند، هم دین شما میماند «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اَلأَبْتَر»، دشمنان شما از بین میروند، آنها آتیه ندارند، عقبه ندارند، نامشان و مرامشان از بین میرود. برای همیشه مورد نفرین و لعن قرار میگیرند.
علامت سؤالی که حضرت زهرا سلام الله علیها در تاریخ گذاشت
... فاطمۀ زهرا وصیّت کرد که یا علی! من را شبانه غسل دهید، حنوط کنید، کفن کنید، نماز بر من بخوانید و من را دفن کنید که خود این وصیّت و موضعگیریهای فاطمۀ زهرا سلام الله علیها بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله با هدف کمک به اسلام و روشن شدن حق بود. همه از هم سؤال میکنند که فاطمۀ زهرا سلام الله علیها چرا گفته من را شب غسل بدهید، شب کفن کنید، شب بر من نماز بخوانید، شب دفن کنید، چرا حاضر نشده که تشییع جنازه داشته باشد؟
فاطمۀ زهرا سلام الله علیها این سؤال را برای همیشه در تاریخ گذاشته که هر کس سؤال کند، چرا؟ جواب آن هم این است که فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ناراحت بود، از اوضاع پیش آمده ناراحت بود، از شرایطی که بعد از رسول خداصلی الله علیه و آله پیش آمده بود، ناراحت بود و میخواست به من و شما بعد از چهارده قرن بفهماند که بعد از رسول خدا راه درستی را پیش نگرفتند، بعد از رسول خدا از آن راهی که پیغمبر ترسیم کرده بود، نرفتند، منحرف شدند، و الّا اگر فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ناراحتی نداشت، نارضایتی نداشت، چرا باید وصیّت کند که من را شبانه دفن کنید؟
این موضعگیریها، علامت سؤالهایی است که فاطمۀ زهرا در تاریخ گذاشته است. حضرت بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله بیمار شد، و آنهایی که به عنوان خلیفۀ مسلمانان بودند، خواستند از فاطمۀ زهرا سلام الله علیها عیادت کنند. در تاریخ و در کتابهای اهل تسنن هست که فاطمه راضی نمیشد که اینها عیادت او بیایند، چرا؟ چرا فاطمۀ زهرا سلام الله علیها راضی نمیشود عیادت او بیایند؟ چرا فاطمۀ زهرا سفارش میکند که نمیخواهم تشییع جنازه داشته باشم؟ اینها همه علامت سؤالهایی است که حضرت در تاریخ گذاشته، برای من، برای شما، برای تاریخ که همه متوجه باشیم بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله حوادث و شرایطی پیش آمده که فاطمۀ زهرا سلام الله علیها ـ که گفتیم معصوم است ـ ، راضی نبوده، امیرمؤمنان علیه السلام راضی نبوده.
خود این برای همیشه گویا است؛ یعنی برای این که مردم بفهمند چه راهی درست است، چه راهی نادرست، همین موضعگیری فاطمۀ زهرا کافی است، همین که به ما بفهماند من ناراضی بودم. میخواستند در خانۀ فاطمۀ زهرا را آتش بزنند که آتش زدند، چرا؟ این چراها همیشه در تاریخ هست.
اگر فاطمۀ زهرا سلام الله علیها با آنها مخالف نبود، اگر فاطمۀ زهرا به خلافت آنها راضی بود، اگر از شرایطی که پیش آمد راضی بود، چرا در خانۀ او را آتش بزنند؟ چرا هیزم بیاورند؟ چرا تهدید کنند؟ تمام اینها که در تاریخ هست، خوب نشان میدهد که فاطمۀ زهرا سلام الله علیها و امیرمؤمنان علیه السلام که هر دو معصوم بودند و همه وظیفه داشتند از این دو معصوم پیروی کنند، اینها از حوادثی که بعد از رسول اللّٰه پیش آمد، راضی نبودند و برای همیشه این موضعگیری را در تاریخ ثبت کردند که من، شما، حتی بسیاری از غیر شیعیان هم به همین قطعات تاریخ مراجعه کنند، قدری دقت و قدری تأمل کنند و راه صحیح را از ناصحیح تشخیص دهند.
پی نوشت:
1. سورۀ احزاب، آیۀ 33.
2. أمالی صدوق، ص592.
3. بحار الأنوار، ج43، ص65.
منبع:
کتاب گفتارهای فاطمی
(مجموعه سخنرانی های آیت الله رضا استادی در ایام فاطمیه سالهای ۱۳۸۴-۱۳۹۴)
تدوین: محمد ربانی