( 4.7 941 )

ریاحین : 

ـ برترين بانوی بهشت

پيامبر گرامی كه به گواهی وحی جز حقيقت نمی‌گويد در شكوه و عظمت او فرمود :

«أفضلُ نساء أهل الجنّة خَديجة بنت خويلد، وفاطمة بنت محمّد، وآسية بنت مزاحم ومريم بنت عمران».1

«برترين زنان بهشت پرطراوت و زيبای خدا، چهار نفر هستند: خديجه، آسيه، مريم و فاطمه.»

و فرمود:

«اِنَّ اللّهَ أختارَ مِن النّساءِ أربعَ: مريمَ وَآسيةَ وَخديجةَ وَفاطمةَ».2

«خداوند از بانوان گيتی چهار تن را برگزيد: مريم، آسيه، خديجه و فاطمه.»

و در واپسين ساعت‌های زندگی در اين جهان، هنگامی كه اندوه و بی‌تابی فاطمه را نگريست فرمود:

«يا فاطمةُ ألا تَرضينَ أن تَكونی سيدةُ نساءِ أهلِ الجنّةِ وَسيدةُ نساءِ المؤمنينَ؟!»3

«آيا خشنود نخواهی شد كه سالار بانوان بهشت و سرور زنان با ايمان باشی؟!»

 

 ـ بانوی بانوان گيتی

و او را بانوی بانوان گيتی خواند و فرمود :

«اِنّکِ سيدةُ نساءِ العالمينَ! قالَت: يا أبه فأينَ مَريم؟ قال: تلکَ سيدةُ نساءِ عالَمِها وَأنتِ سيدةُ نساءِ عالمکِ، أما وَاللّهِ لَقد زَوّجتُکِ سيّدآ فِی الدُّنيا وَالأخرة.»4

 

«فاطمه جان! آيا دوست نداری سرور زنان گيتی باشی؟

پرسيد: پدر جان! مگر «مريم» سرور زنان جهان نيست؟

فرمود: او سرور زنان عصر خويش و تو سرور زنان عصرها و نسلها هستی.

گرامی دخترم! به خدای سوگند تو را به همسری بزرگ‌مردی درآوردم كه سالار اين جهان و آن جهان است.»

و نيز در گراميداشت ريحانه‌اش به اميرمؤمنان فرمود :

«يا علی، هذهِ سيدةُ نساءِ أهلِ الجنَّة مِن الأوَّلينَ وَالأخرينَ، هذهِ وَاللّهِ مريمُ الكُبری.»5

«علی جان! به خدای سوگند كه اين بانوی تمامی بانوان بهشت است و به خدای سوگند او از مريم، بزرگتر و پرشكوه‌تر است.»

 

 ـ بهترينِ زنان

از پيامبر گرامی آورده‌اند كه فرمود :

«خيرُ رجالِكم علی بنُ أبی طالبٍ وَخيرُ نسائكم فاطمةُ بنتُ محمّد.»6

«بهترين مردان شما «علی» فرزند رشيد ابوطالب است و برترين زنانتان فاطمه دخت گرانمايه پيامبر است.»

 

 ـ سالار زنان با ايمان

در اين مورد آورده‌اند كه پيامبر گرامی در مناسبت‌های مختلف فرمود :

«يا بُنيَّة أما تَرضينَ أن تَكونی سيدةَ نساءِ المؤمنينَ؟»7

«گرامی دخترم! فاطمه جان! آيا دوست نداری سالار زنان با ايمان باشی؟»

 

 ـ برگزيده خدا

و نيز پيشوای بزرگ توحيد او را يكی از برگزيدگان خدا خواند و فرمود :

«اِنَّ اللّهَ أختارَ مِن أهلِ الأرضِ رَجلينَ: أحدهما أبوکِ وَالأخرُ زَوجُکِ.»8

 

«فاطمه جان! خدا از زمين و زمان دو مرد برگزيد: يكی پدرت و ديگر همسرت.»

و نيز در بزرگداشت او افزود :

«اِنَّ اللّهَ اطَّلعَ عَلی أهلِ الأرضِ فَاختارَ مِنهُ أباکِ فَبَعثَهُ نَبِيّآ، ثُمَّ اطّلعَ الثّانيةَ فَاختارَ بَعلکِ فَأوحی اِلی فَانكحتُهُ وَاتَّخذتُهُ وَصيّآ.»[1]

«خدای فرزانه به همه زمين و زمان نگريست و از همه عصرها و نسل‌ها پدرت را برگزيد؛ از اين رو او را به رسالت برانگيخت؛ و آن‌گاه بار ديگر نگريست و همسرت را برگزيد؛ سپس به من وحی كرد كه تو را به ازدواج او درآورم و او را جانشين خود سازم.»

 

 ـ بانوی بی‌نظير

پيامبر گرامی در شكوه وصف‌ناپذير او فرمود :

«لَو لَم يَخلق اللّهُ عَليّآ لَما كانَ لِفاطمةَ كُفوٌ اِلی يومِ القِيامة.»10

«اگر خدای توانا علی را نيافريده بود، برای فاطمه هموزن و همتايی تا روز رستاخيز نبود.»

و نيز امام صادق آورده است كه فرمود :

«لَو لا أنَّ اللّهَ خَلقَ أميرَ المؤمنينَ لِفاطمةَ ما كانَ لَها كُفوٌ عَلی الأرضِ.»11

«اگر خدا علی را برای فاطمه نيافريده بود، هرگز در گستره زمين همتا و همپروازی برای او پيدا نمی‌شد.»

و نيز فرمود :

«اِنّی زَوَّجُتکِ أقدمَ امَّتی سِلمآ وَأكثرَهم عِلمآ وَأعظمَهم حِلمآ.»12

«فاطمه جان! من تو را به همسری شهسواری درآوردم كه پيشتازترينِ امّت به اسلام و پردانش‌ترينِ همه در زندگی و بردبارترينِ همگان در دنياست.»

و نيز فرمود :

«زَوَّجتکِ أقدمَهم سِلمآ وَأحسنَهم خُلقآ.»13

«گرامی دخترم! تو را به ازدواج پيشگام‌ترينِ انسانها در اسلام و خوش‌رفتارترين آنان در خلق و خو و سبك و سيره درآوردم.»

 

 ـ معيار سنجش حق و باطل

دسته ديگر از روايات، رواياتی است كه آن گرانمايه عصرها و نسل‌ها را معيار حق و باطل و ميزان سنجش درست و نادرست عنوان می‌دهد. او را ميزان خشنودی و ناخشنودی خدا می‌خواند و بدين وسيله او را از كسانی قرار می‌دهد كه در هاله‌ای از قداست و عصمت و مصونيّت است و در ساحت مقدّسش خطا و اشتباه نيز راه ندارد؛ چرا كه خشنودی و ناخشنودی خدا همواره بر اساس حق و واقعيت به دست می‌آيد. خدا هرگز از كارهای ناروا و باطل خشنود نمی‌گردد، گرچه ديگری خشنود گردد و از كار خوب و شايسته نيز ناخشنود نمی‌شود، گرچه ديگری از آن ناخشنود شود. لازمه اين دو نكته، مصونيّت فاطمه (س) از خطا و اشتباه است و معيار بودن آن بانوی بانوان.

اين روايات شگفت‌انگيز را انبوهی از دانشمندان اهل سنّت طی چهارده قرن در كتابهای خويش آورده‌اند.

پيامبر گرامی فرمود :

«يا فاطمةُ اِنَّ اللّهَ يَغضبُ لِغضبکِ وَيَرضی لِرضاکِ.»

«فاطمه جان! خداوند از ناخشنودی تو از فرد و جامعه و نظام و عملی ناخشنود می‌گردد و از خشنودی و رضايت تو خشنود.»

و نيز فرمود :

«فاطمةُ بَضعةٌ مِنّی مَن أغضبَها فَقد أغضبَنی.»14

«فاطمه پاره تن من است. هر كس او را به خشم آورد، مرا خشمگين ساخته است.»

و فرمود :

«فاطمةُ بضعةٌ مِنّی يُؤذينی ما أذاها.»15

«فاطمه پاره تن من است. هر آنچه او را اذيّت و آزار رساند، مرا اذيّت و آزار رسانده است.»

و فرمود :

«فاطمةُ بضعةٌ مِنّی يَقبضنی ما يَقبضها وَيَبسطنی ما يَبسطها.»16

«فاطمه پاره تن من است. هر چه او را دلگير سازد، مرا دلگير ساخته و آنچه او را شادمان سازد، مرا شادمان ساخته است.»

روشن است كه اين مقام والا با انسانی كه هر لحظه تحت تأثير عواطف، احساسات، تمايلات، كشش‌ها، جاذبه‌ها، دافعه‌ها و ديگر آفت‌هاست، نشايد و اين تنها با مقام عصمت و ولايت راستين و آسمانی سازگار است؛ درست بسان ولايت پيامبر و امامان نور و نه ديگران.

ذكر اين نكته لازم است كه اين روايات را علّامه امينی از ده‌ها نفر از دانشمندان اهل سنّت كه همگی در كتابهای خويش آورده‌اند، نقل می‌كند.

 

 ـ قداست و پاكی او

دسته‌ای از روايات و سخنان پيامبر در مورد بانوی بانوان بيانگر طهارت و پاكی و پاكيزگی اوست.

در آيينه محمّد، ريحانه پيامبر، هم دارای طهارت جسم است و هم طهارت روح و جان و روان؛ و از هر عيب و نقص و اشتباه و خطا و افراط و تفريط و خشنودی و خشم نابجا به دور و پاك و پاكيزه است.

درست بسان خود پيامبر كه در آيينه وحی چنين است. به همين جهت پيامبر به دستور خدا عذر همه را از مسجد خواست و دستور داد كه همگان طبق شرايط خاصّی وارد مسجد گردند، جز خاندان پاك و پاكيزه علی (ع)؛ و درب همه خانه‌ها را از جانب مسجد مسدود ساخت، مگر خانه فاطمه را.

او در اين مورد فرمود :

«انَّ مُوسی سألَ ربَّه أن يُطهّرَ مَسجدهُ لِهارون وَذُريّته وَانّی سَئلتُ اللّهَ أنْ يطهّرَ لکِ وَلِذرّيّتکِ مِن بعدکِ.»

«موسی از پروردگارش خواست تا عبادتگاه او را برای برادرش «هارون» و نسل پاك او، پاك و پاكيزه سازد؛ و من نيز اين خواسته را برای برادرم، علی، و دخت ارجمندم فاطمه، و نسل پاك و سرافراز او كه جانشينان من هستند، خواستم و پذيرفته شد.»

 

 ـ پايه و ركن استوار

پيامبر در برخی از سخنان خويش، دخت گرانمايه‌اش را ركنی از اركان ايمان و هدايت خواند؛ درست بسان خودش و هموزن وجود گرانمايه اميرمؤمنان.

«جابر بن عبدالله» از آن گرامی آورده است كه پيامبر سه روز پيش از رحلت خويش خطاب به اميرمؤمنان فرمود:

«سلامٌ عليکَ يا أبَا الرِيحانَتين! اوصيکَ بِريحانَتی مِن الدُّنيا فَعن قليلٍ يَنهَد رُكناکَ وَاللّهُ خَليفَتی عليکَ.»17

«سلام بر تو باد ای پدر دو گل بوستانم! سفارشِ دو ريحانه خويش، حسن و حسين را به تو می‌نمايم. به زودی دو ركن و دو پايه استوار زندگی‌شان فرومی‌ريزد. اما پس از من، خدا جانشين من در مورد شماست.»

 

 ـ قلب سرشار از ايمان

دسته هيجدهم از روايات بيانگر ايمان و اخلاص و يقين وصف‌ناپذير آن بانوی عصرها و نسلهاست.

پيامبر گرامی در اين مورد از جمله فرمود :

«انَّ اِبنتی فاطمة مَلأ اللّهُ قلبَها ايمانآ وَيَقينآ.»18

«دخت ارجدارم فاطمه، كسی است كه خداوند قلب او را از گوهر گرانبهای ايمان و يقين، آن گونه كه می‌بايد، لبريز ساخته است.»

 

پی نوشت:

  1. ذخائر العقبی، ص 46؛ كنزالعمّال، ج 7، ص 111؛ مسند احمد، ص 26.
  2. بحارالانوار، ج 43، ص 19؛ جلاء العيون، ج 1، ص 131.
  3. مستدرك الصحيحين، ج 2، ص 497.
  4. ذخائر العقبی، ص 43؛ حلية الاولياء، ج 2، ص 42.
  5. بحارالانوار، ج 43، ص 26.
  6. تاريخ خطيب بغدادی، ج 4، ص 392.
  7. مستدرك الصحيحين، ج 2، ص 497؛ بحار، ج 37، ص 67؛ بحار، ج 43،51 و 181.
  8. مواقف، ايجی، ص 8.
  9. كنز العمّال، ج 6، ص 153؛ مجمع الزّوائد، ج 9، ص 165.
  10. بحارالانوار، ج 43، ص 97؛ عوالم، ج 1، ص 281.
  11. جلاء العيون، ج 1، ص 156.
  12. [1] .  مسند احمد، ج 5، ص 26؛ الرّياض النّضرة، ج 2، ص 194.
  13. الرّياض النّضرة، محبّ الدّين طبری، ج 2، ص 182.
  14. خصائص نسايی، ص 35.
  15. مسند احمد، ج 4، ص 328.
  16. مسند احمد، ج 4، ص 323.
  17. بحارالانوار، ج 43، ص 173.
  18. بحارالانوار، ج 43، ص 29.

 

منبع: کتاب سيماو سيره ريحـانه پيامبر(ص)

 تالیف: حجت الاسلام و المسلمین استاد  علی كرمی فريدنی

 

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code