گوشه ای از كرامات ريحانه پيامبر، بخش اول
ریاحین : انسان شگفت موجودی است. هنگامی كه مورد عنايت آفريدگارش باشد و در پرتو خودسازی و آراستگی به ارزشهای والای انسانی، راه رشد و كمال را پيش گيرد و بر آن باشد كه رنگ خدا پذيرد و به اخلاق او تخلّق يابد، میتواند روح را چنان توانمند سازد و به مرحلهای از مقام قرب اوج گيرد و به گونهای پرتوی از صفات حق را در زجاجه جان پرتوافكن سازد، كه ارادهاش به خواست خدا و فرمان او در هستی اثر گذارد و آنچه او میخواهد به اذن خدا تحقّق يابد.
اين مرحله از شكوه و عظمت روح، همان چيزی است كه از آن به ولايت تكوينی تعبير میگردد كه تنها بندگان خاصّ خدا و برگزيدگان بارگاه او از آن بهرهورند و اين همان سرچشمه كرامات و كارهای شگفتانگيز و معجزههای پيامبران و امامان نور است. و حضرت زهرا سلام الله علیها ريحانه پرمعنويّت پيامبر از اين موقعيّت پرفراز بهرهای بسيار داشت؛ كه جلوههايی از اين معجزهها و كرامات را از هنگام آفرينش تا هنگامه شهادت و پرواز روح ملكوتیاش، گاه و بیگاه پرتوافكن میساخت.1 كه اين نمونههای رسيده در روايات، گواه اين مدّعاست:
1 ـ همسخن مادر
بسياری از محدّثان اهل سنّت و شيعه آوردهاند كه: ريحانه پيامبر پس از آفرينش و حضور نورش در سازمان وجود مادر، همراز و همسخن و مونس و غمخوار مادر خردمند و فداكار خويش شد و در تنهايی و غربت او ـبه قدرت خداـ گاه و بیگاه با او سخن میگفت.2
«خديجه» نخست اين موضوع شگرف را كتمان میكرد، اما يكبار اتّفاق افتاد كه پيامبر به طور ناگهانی وارد خانه شد و ديد «خديجه» بی آنكه كسی در خانه باشد سخن میگويد. از او پرسيد با كه گفتگو میكند؟
پاسخ داد: با كودكی كه نور حضورش را در تالار وجودم احساس میكنم.
پيامبر به او اين مژده را داد كه: «خديجه»! تو را نويد باد كه اين كودك، دختر است و مام پرفضيلت يازده پيشوای نور كه پس از من و پدرشان يكی پس از ديگری جهان را به نور وجودشان نورباران خواهند ساخت. و هماره بزرگپرچمداران راستين شناخت و آگاهی،
توحيد و تقوا،
عدالت و آزادی،
برابری و برادری،
صلح و بهروزی،
سعادت و نيكبختی،
و پاسدار راستين حريم دين خدا و حقوق و امنيّت و حرمت بندگان او خواهند بود.«أَبشری يا خديجه هذه بنت جعلها اللّه امّ احد عشر من خلفائی يخرجون بعدی وبعد ابيهم.»3
2 ـ راهنمای مادر در نماز
و نيز آوردهاند كه: روزی مام ارجمندش خديجه، در حال نماز بود كه در مورد ركعتهای نماز به ترديد افتاد؛ و پس از ركعت سوّم تصميم گرفت سلام دهد و نماز را به پايان برد كه به ناگاه ريحانه پيامبر از سازمان وجود مادرش ندا داد كه :
«قُومی يا أُمّاهُ فَاِنَّکِ فی الثّالِثَةِ.»4
«هان ای مادر! برخيز كه تو در ركعت سوّم نماز میباشی.»
3 ـ همرزم و همفكر مادر
در روزهای سخت آغاز دعوت پيامبر كه فشار استبداد و ارتجاع از هر سو بر آن حضرت شدّت میگرفت و سردمداران شرك و دنبالهروان كور و كر آن، كار را از محاصره اقتصادی و جنگ روانی و فشارهای گوناگون اجتماعی و سياسی، به خشونت و ترورِ پرچمدار عدالت و آزادی و پيامبر توحيد و تقوا كشانده بودند، خديجه بانوی خردمند حجاز و همسر فداكار پيامبر هماره نگران حال آن حضرت و در انديشه سلامت و امنيّت جان گرانمايه وی بود و لحظهای در اين رابطه قرار و آرام نداشت.
در آن غوغای شرك و بيداد، كودك ارجمندش كه هنوز ديده به جهان نگشوده بود، گاه و بيگاه به گونهای شگفتانگيز به دلداری مادر میپرداخت و گويی با صدای دلنواز خويش او را به قدرت بیكران آفريدگار هستی توجّه میداد و بدين وسيله نگرانی و ترس و دلهرهاش را برطرف میساخت.
محدّثان در اين مورد، از جمله آوردهاند كه: هنگامی كه كفرگرايان قريش در راه مخالفت با دعوت پيامبر و بهانهجويیهای پياپی، از آن حضرت خواستند تا در برابر ديدگان آنان، ماه را به قدرت پروردگار خويش بشكافد و به دو نيم نمايد، خديجه در حالی كه به فاطمه باردار بود، گفت: نوميد و سرافكنده باد كسی كه محمّد را ـ كه برترين پيامبر پروردگار من استـ انكار و با راه و رسم او از درِ ستيز درآيد؛ چرا كه او جز به حقّ و عدالت و پاكی و رستگاری فرا نمیخواند!
درست در اين هنگام بود كه ريحانه پيامبر از تالار وجود مادر ندا داد كه:
هان ای مادر! نگران نباش و نترس كه خدا با پدرم پيامبر است و او را تا پيروزی و سرافرازی هر چه بيشتر ياری خواهد فرمود.
«فَنادَت فاطِمةُ مِن بَطنِها يا أُمّاهُ! لا تَحزَنی وَلا تَرهَبی فَاِنَّ اللّهَ مَعَ أبی.»5
4 ـ سخن گفتن در گهواره
آن حضرت پس از طلوع خورشيد جهانافروز وجودش، بسان مسيح بیدرنگ لب به سخن گشود و از غنچه لبانش گلواژههای توحيد و توحيدگرايی، گواهی به وحی و رسالت پيامبر، امامت علی(ع) و يازده فرزند او شكفت.
محدّثان آوردهاند كه پس از اينكه خانه محمّد و خديجه، اين نخستين كانون توحيد و تقوا، با ولادت فاطمه نورباران شد، نوزاد بر روی دست فرشتگان و بانوان برگزيده گيتی بود كه حوريان بهشتی با آب كوثر و ظرف مخصوص و حوله ويژه و جامههای سفيد و مشك و عنبر رسيدند و نوزاد را با آن آب بهشتی شستشو دادند و او در دم، لب به سخن گشود.
«وَأَشهدُ انْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، وَأَنَّ أَبی رَسُولَ اللّهِ سَيِّدُ الاْنْبياءِ، وَأَنَّ بِعْلی سَيِّدُ الاْوصياءِ، وَأَنَّ وُلْدی سادَةُ الاْسْباطِ.»6
«گواهی میدهم كه خدايی جز خدای بیهمتا نيست و پدرم پيامآور خدا و سالار پيامبران است و همسر گرانقدرم در آينده سرور اوصياست و فرزندانم دو سالار بهشت و دو سرور نوادگانند.»
5 ـ فرود مائده آسمانی
در آغاز پيشرفت اسلام و در يكی از روزهای سخت زندگی كه فشار اقتصادی در جامعه نوبنياد اسلامی به ويژه خانه پيامبر و خاندانش بيداد میكرد، ريحانه پيامبر وضو ساخت و پس از دو ركعت نماز عشق به بارگاه دوست، دست نياز را به بارگاه آن بینياز برد و چنين زمزمه كرد:
«يا اِلهی وَسَيِّدی هذا مُحَمَّدٌ نَبِيُّکَ وَهذا عَلِی اِبْنُ عَمِّ نَبِيِّکَ،
اِلهی، أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ كما أَنْزَلتَها عَلی بَنی اِسْرائيلَ...»
«خدای من! سالار من! اين پيامآور برگزيدهات محمّد(ص) است و اين هم عموزاده ارجمندش علی(ع).
خداوندا! اينك از تو میخواهم كه مائدهای از آسمان برای ما فرو فرستی؛ همان گونه كه بر بنیاسرائيل به بركت دعای عيسی فرو فرستادی و آنان از آن خوردند و ناسپاسی آن كردند.
بار خدايا! آن مائده آسمانی را بر ما فرو فرست كه ما بر آن سپاس میگزاريم و بر فروفرستندهاش ايمان داريم.»
پس از دعای آن حضرت بود كه خواسته او برآورده شد و ظرفی لبريز از غذا فرود آمد؛ غذايی كه بوی عطر آن سرای فاطمه(س) را عطرآگين ساخت.
پيامبر و اميرمؤمنان از راه رسيدند و علی(ع) شگفت زده پرسيد: دخت ارجمند پيامبر! اين غذای عطرآگين از كجا آمده است؟ «أنی لک هذا؟»
او پاسخ داد: «از سوی خدا!»
«هو من عند اللّه.»
پيامبر فرمود :
«الحمدُ لِلّهِ الَّذی أرانی بِنْتآ مَثَلُها كَمَثلِ مريمَ...»7
«ستايش از آنِ خدايی است كه دختری پرشكوه و پرمعنويّت به من ارزانی داشت كه وصف او در ميان انسانها بسان وصف «مريم» است.»
و آنگاه به تلاوت آيهای از قرآن پرداخت كه نشانگر فرود مائده بر مريم، مام ارجمند مسيح است.8
6 ـ معجزهای ديگر
بسياری از مفسّران اهل سنّت و محدّثان آنان به هنگام تفسير آيه 37 از سوره آلعمران آوردهاند كه:
در روزگار قحطی و گرسنگی بسياری از مردم مدينه، پيامبر و خاندانش نيز سخت در فشار بودند؛ به گونهای كه خود رنج و گرسنگی را تحمّل میكردند و برای نجات محرومان میكوشيدند.
در آن روزهای سخت، روزی پيامبر به ناگزير به سرای دخت ارجمندش آمد و فرمود: فاطمه جان! گرسنگی توانم را به پايان برده است، آيا چيزی برای خوردن هست؟
آن حضرت با دنيايی مهر و ادب پاسخ داد: نه، پدر جان! به خدای سوگند چيزی در خانه نيست.
پيامبر بازگشت امّا اين موضوع برای فاطمه(س) بسيار گران بود؛ از اين رو دست به دعا برداشت و از بارگاه خدا غذايی بهشتی و مائدهای آسمانی خواست.
در اين هنگام زنی از همسايگان درب خانه را زد و دو قرص نان و مقداری گوشت برای دختر پيامبر هديه آورد و آن حضرت آن را گرفت و در ظرفی نهاد و روی آن را پوشاند و گفت : «وَاللّهِ لاَُوثِرَنَّ بِها رَسُولَ اللّهِ عَلی نَفْسی وَغَيْری.»
«به خدای سوگند كه پيامبرِ او را بر خود و فرزندان مقدّم میدارم.»
و اين در حالی بود كه همه در فشار گرسنگی بودند.
بیدرنگ نور ديدگانش را به سوی پيامبر فرستاد و او را به ميهمانی دعوت كرد. هنگامی كه پيامبر آمد، گفت: فدايت گردم! خدای بندهنواز اندك غذايی برای ما فرستاده است و من آن را برای شما ذخيره نمودهام.
پيامبر فرمود: بياور!
او ظرف غذا را آورد، امّا هنگامی كه درب آن را گشود، آن را لبريز از غذايی عطرآگين از گوشت و نان ديد و دريافت كه آن غذا، نه آن اندك گوشت و دو قرص نانِ همسايه، كه نعمت گرانی است از سوی خدا و مائدهای است از آسمان؛ از اين رو به سپاس خدا پرداخت.
پيامبر پرسيد: دخترم! «اين غذای عطرآگين و دلپذير از كجا؟»
«مِنْ أينَ لکِ هذا؟»
پاسخ داد: اين نعمت گران از سوی خدا و از فزونبخشی اوست؛ چرا كه او هر كس را بخواهد و شايستهاش بنگرد، به طور بیشمار روزی میدهد.
«هُوَ مَنْ فَضْلِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ.»
پيامبر گرامی سپاس حق را به جا آورد و فرمود :
«الحمدُ لِلّهِ الَّذی جعلکِ شَبيهةً بِسَيِدةِ نِساءِ بَنی اِسرائيل.»
دخت فرزانهام! فاطمه جان! «ستايش از آنِ خدايی است كه تو را بسان سالار زنان بنیاسرائيل مريم قرار داد.»9
آنگاه آن پنج فروغ تابناك، بر آن خوان آسمانی نشتند و سير شدند، امّا چيزی از آن كاسته نشد. همسران پيامبر نيز بر آن غذا دعوت شدند و سير شدند، امّا آن ظرف همچنان لبريز از آن غذای عطرآگين بود كه ريحانه پيامبر برای همه همسايگان غذا فرستاد و خدا در آن خير و بركت بسياری قرار داد.
پی نوشت:
- گفتنی است كه پس از شهادت آن حضرت نيز كرامات بسياری از او آوردهاند كه خود فرصت و نوشته ديگری را میطلبد.
- نزهة المجالس، ج 2، ص 227.
- دلائل الامامة، ص 8.
- بهجة قلب المصطفی، ص 439.
- الرّوض الفائق، ص 214؛ فاطمه من المهد الی اللّحد، ص 40.
- بحارالانوار، ج 16، ص 81 و ج 43، ص 3؛ بيتالاحزان محدّث قمّی، ص 20؛اختصاص، ص 31؛ دلائل الامامة، ص 9؛ عوالم، ج 11، ص 44 و 202.
- بحار، ج 35، ص 251؛ تفسير عيّاشی، ج 1، ص 171؛ تفسير فرات كوفی، ص 199.
- سوره آل عمران، آيه 37.
- تفسير كشّاف، ذيل آيه 37 از سوره آل عمران؛ بحارالانوار، ج 43، ص 27؛تفسير ثعلبی، ج 2، ص 20؛ تفسير عيّاشی، ج 1، ص 71.
منبع: کتاب سيماو سيره ريحـانه پيامبر(صلی الله علیه و آله )
تالیف: حجت الاسلام و المسلمین استاد علی كرمی فريدنی