( 4.0 693 )

شأن و منزلت حضرت فاطمه زهرا (س) را همین بس که پیامبر خدا (ص) درباره‌اش زیباترین سخنان را بیان فرموده که درباره هیچ یک از زنان عالم چنین چیزی نفرموده؛ حتی درباره همسر و سایر دختران خود. اینک از میان ده ها روایتی که درباره این شخصیت بی نظیر نقل گردیده به چند روایت بسنده کرده سپس به نکاتی در این جهت اشاره ای خواهیم داشت:

1- فاطمه (س) پاره تن پیامبر(ص)
بخاری در صحیح خود از ولید ابن عیینه از عمر بن دینار از ابی ملیکه از مسور بن مخرمه از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود:

فاطمةُ بضعةُ مِنّی فَمَن أغضَبها أغضبنی؛1
فاطمه (س) پاره تن من است هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.

2- فاطمه (س) قلب پیامبر(ص)
حسن بن سلیمان در کتاب محتضر از تفسیر ثعلبی از مجاهد از پیامبر(ص) روایت کرده که روزی آن حضرت از خانه خود بیرون آمد و در حالی که دست فاطمه (س) را گرفته بود، چنین فرمود:

«هر که این را می شناسد که شناخته است و هر که وی را نمی شناسد بداند: این فاطمه (س) دختر محمّد است و او پاره تن من می باشد، او قلب من است که در بین دو پهلوی من قرار گرفته است؛ پس هر که او را آزار دهد مرا آزار داده و هر که مرا آزار دهد خدای را آزار داده است».2

3- فاطمه (س) تار موی پیامبر(ص)

جابر بن عبدالله گوید: پیامبر(ص) فرمود:

فاطمةُ شعرة منّی؛فَمَن آذی شعرة منّی،فَقَد آذانی و مَن آذانی فَقَد آذَی الله و مَن آذی الله لَعَنَهُ اللهُ مِلئَ السّموات و الأرض؛3

فاطمه (س) تار موی من است و هر که به تاری از موهای من آزار برساند مرا آزار رسانده و هر که مرا آزار رساند خدا را آزار رسانده است و هر که به خدا آزار برساند، خداوند به اندازه آسمان ها و زمین او را لعنت خواهد کرد.

4- فاطمه (س) نور چشم پیامبر(ص)

ابن فتال نیشابوری ضمن حدیثی از پیامبر(ص) آورده است که به حضرت علی (ع) فرمود:

یا علیّ! إنَّ فاطمةَ بضعةٌ مِنّی و هی نورُ عینی وَ ثَمَرةُ فؤادی؛4

علی جان! فاطمه (س) پاره ی تن من و نور چشم و میوه ی دلم می باشد.

5- فاطمه (س) مایه سُرور پیامبر(ص)

امام حسین (ع) از پیامبر(ص) روایت کرده است که فرمود:

فاطمةُ بَهجَةُ قلبی و إبناها ثَمَرةُ فُؤادی و بَعلُها نورُ بَصَری؛5

فاطمه (س) مایه سُرور و خوشحالی من می باشد، همچنین دو فرزندش میوه دلم و همسرش نور چشمم می باشد.

6- فاطمه (س) برتر از آسمان ها و زمین

و در حدیثی دیگر درباره خلقت حضرت فاطمه (س) فرمود:

پس خداوند از نور دخترم فاطمه (س) آسمان‌ها و زمین را آفرید، پس آسمان‌ها و زمین از نور دخترم فاطمه (س) است و نور دخترم فاطمه (س) از نور پروردگار است و دخترم فاطمه (س) برتر از آسمان ها و زمین است.6

7- فاطمه (س) برگزیده خداوند

خطیب بغدادی ضمن اشاره به معراج پیامبر(ص) از آن حضرت چنین روایت کرده که فرمود:

همان شب که مرا به آسمان بردند دیدم که بر درب بهشت چنین نوشته بود: «لا إله إلّا الله،محمّد رسول الله،علیٌّ حبیبُ الله،و الحسنُ و الحسینُ صَفوةُ اللهِ،فاطمة خِیرَةُ اللهِ و علی باغِضِهم لَعنةُ الله».7

8- فاطمه (س) یکی از حجّت های خدا

طبری در بشارة المصطفی به سند خود از امام زین العابدین (ع) از پدرش از امیرمؤمنان از رسول خدا (ص) نقل کرده که فرمود:

أنا و علیٌّ و فاطِمة و الحسنُ و الحسینُ و تسعةُ مِن وُلدِ الحسینِ حُجَجُ اللهِ علی خَلقِه أعداءُنا أعداءُ اللهِ و أولیاؤُنا أولیاءُ اللهِ؛8

من و علی و فاطمه (س) و حسن و حسین و نه فرزند از فرزندان حسین حجّت های خداوند بر بندگان او هستیم، دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند.

9- فاطمه (س) بهترین زنان امّت

انس بن مالک از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود: بهترین زنان امّتم فاطمه (س) دختر محمّد(ص) است.9

10- برترین زنان اوّلین و آخرین

و در روایت دیگری که از پیامبر(ص) رسیده چنین آمده:

برترین مردان عالم در زمان من علی است و برترین زنان اوّلین و آخرین فاطمه (ص) است.10

11- اگر تمام خوبی ها مجسم شود

همچنین درباره شخصیت بی مانند حضرت فاطمه (س) فرمود:

و لَو کانَ الحُسنُ شَخصاً لکانَ فاطمةَ بَل هی أَعظمُ؛11

اگر تمام خوبی ها و فضایل اخلاقی مجسّم شود، شایسته است که فاطمه (س) باشد؛ بلکه فاطمه (س) والاتر از همه آنها می باشد.

12- فاطمه مریم کبراست

و از جمله بیانات و سفارش هایی که رسول خدا (ص) در حال احتضار به حضرت علی (ع) داشت این بود:

علی جان، فاطمه (س) امانت خدا و رسولش در نزد تو می باشد، پس از این امانت خوب نگه داری کن و می دانم که چنین خواهی کرد. بدان که او مریم کبراست.12

13- عزیزترین مردم نزد پیامبر(ص)

شیخ طوسی به سند خود از عبدالله بن حارث بن نوفل نقل کرده که گفت: از سعد بن مالک شنیدم که می گفت: از رسول خدا شنیدم که می فرمود:

فاطمةُ بضعةٌ منّی مَن سَرَّها فَقَد سَرَّنی و مَن ساءها فَقَد ساءنی،فاطمة أَعزُّ البریّة عَلَیَّ؛ فاطمه (س) پاره تن من است هر که او را خشنود کند مرا خشنود کرده و هر که او را آزار دهد مرا آزار داده.فاطمه (س) عزیزترین مردم نزد من می باشد.13

14- محبوب ترین مردم

علّامه مجلسی از برخی کتاب های مناقب به سند خود از اسامه نقل کرده که گفت: روزی در مسجد به علی (ع) و عباس گذر کردم در حالی که به بحث نشسته بودند، چون مرا دیدند از من خواستند که از پیامبر(ص) برای شان اجازه ملاقات بگیرم.

گوید: به رسول خدا عرض کردم: این علی (ع) و عباس هستند که اجازه ملاقات می خواهند. حضرت فرمود: آیا می دانی چه چیزی آنها را به این جا آورده است؟ گفتم: به خدا سوگند که نمی دانم.فرمود: اما من می دانم برای چه به اینجا آمده اند و سپس اجازه ورود به آنها داد.

پس آن دو وارد شده و پس از سلام و ادای احترام در محضرش نشسته و اظهار داشتند ای رسول خدا، کدام یک از افراد خانواده ات در نزد تو محبوب تر هستند؟

پیامبر پاسخ داد: فاطمه (سلام الله علیها).14

امّا نکاتی که از روایات گذشته به دست می آید به چند نکته خلاصه می شود:

1- پیامبر بزرگوار اسلام (ص) عنایت ویژه ای بر تبیین شخصیت حضرت فاطمه (س) و معرّفی او و جایگاه والایش داشتند،بدین جهت با بردن حضرت فاطمه (س) در جمع صحابه و گرفتن دست او به معرّفی دختر خود پرداخته،و او را پاره تن و قلب و تار موی و نور چشم و میوه دل خود دانسته که این مسئله بسیار مهم و قابل مطالعه است.

2- از روایات گذشته و ده ها روایت دیگر به دست می آید که حضرت فاطمه (س) برتر از تمام زنان عالم خلقت می باشد و هیچ یک از آنها در فضیلت و بلندی مرتبه به او نمی رسد، حتی مریم مادر حضرت عیسی(ع)، و این سخن پیامبر(ص) در شأن و مقام حضرت فاطمه (س) بهترین پاسخ برای یاوه گویی برخی از ناآگاهان و یا غرض ورزان به مقام والای حضرت فاطمه (س) است که گاهی از روی ناآگاهی و یا غرض ورزی می گویند، حضرت فاطمه (س) همانند یکی از زنان عادی است.

بسی جای تعجب است مگر زنان عادی در زمان پیامبر(ص) نبودند؟ پس چرا این سخنان ارزشمند را درباره یکی از آنها نفرمود و چرا آن همه بر شخصیت فاطمه (س) تکیه کرد.

3- هیچ گاه از سفارش نسبت به حضرت فاطمه(س) دریغ نورزیده و پیوسته امّت اسلامی را به احترام از وی و رعایت حق او فرا می خواند.

4- نکته پنجم این است که هر جا سخن از حضرت فاطمه (س) به میان می آورد مسلمانان را به دوستی او و اهل بیت محترمش فرا خوانده و از دشمنی با آنها سخت بر حذر می داشت.

پی‌نوشت‌ها
1- صحیح بخاری،ج 2،ص 302؛حلیة الأولیاء،ج 2،ص 40 و تهذیب التّهذیب،ج 12،ص 469.
2- بحارالأنوار،ج 43،ص 80.
3- همان،ص 54.
4- روضة الواعظین،ص 150.
5- مقتل الحسین خوارزمی،ج 1،ص 59.
6- بحاراأنوار،ج 15،ص 10.
7- تاریخ بغداد،ج 1،ص 259.
8- بشارة المصطفی،ص 24.
9- احقاق الحق،ج 10،ص 115.
10- همان،ج 25،ص 37.
11- مقتل الحسین خوارزمی،ج 1،ص 60.
12- فاطمة الزّهراء،ص 58.
13- بحارالأنوار،ج 43،ص 23.
14- همان،ص 68 و ذخایر العقبی،ص 35.

Review Count : 0 Review

0/700
Change the CAPTCHA code