تولد حضرت معصومه عليها السلام
ریاحین ـ بي شك فاطمه معصومه عليها السلام در مدينةالرسول ديده به جهان گشود؛ از اين رو مورخان درباره محل تولد ايشان اختلاف نظر ندارند ليكن درباره سال تولد ايشان نظريه هاي مختلفي مطرح شده است.
1 - برخي تولد ايشان را سال 183 ه . ق - مصادف با سال شهادت پدر بزرگوارشان موسي بن جعفر عليه السلام - دانسته اند. همان طور كه گروهي از معاصران نوشته اند اين نظريه صحيح به نظر نمي رسد زيرا بر پايه گزارش بسياري از دانشوران نامور شيعه حضرت موسي بن جعفر عليه السلام در سال 183 ه . ق به شهادت رسيد و پيش از شهادت چهار سال در زندان سندي بن شاهك بود و هيچگونه ارتباطي با خانواده خود نداشت از اين رو تولد حضرت فاطمه معصومه در تاريخ ياد شده معقول به نظر نمي رسد. افزون بر اين كه برخي در زمان حضور امام موسي بن جعفر عليه السلام در مدينه روايتي از حضرت معصومه عليهاالسلام نقل كرده اند كه از درك و فهم ايشان در سال 179 حكايت مي كند و نيز تولد ايشان در تاريخ ياد شده مستند تاريخي ندارد. بدين سان اين نظريه به دليل معقول نبودن، نداشتن مستند تاريخي معتبر و نقل روايتي از ايشان پيش از 179 در مدينه، غير قابل اعتماد است.
2 - نظريه دوم آن است كه آن حضرت به سال 173 ه . ق در مدينه چشم به جهان گشود. اين نظر را دانشور متتبع علامه شيخ علي نمازي در دو اثر ارزنده اش مستدرك سفينةالبحار آورده است؛(1) و مستدركات رجال الحديث.(2)
اين تاريخ با شواهد و قراين هماهنگي دارد اما مرحوم نمازي هيچ دليل و مدركي براي اثبات تولد حضرت در تاريخ ياد شده نياورده است. مرحوم نمازي در شناخت احاديث شيعه از تبحر خاصي برخوردار بود.(3) تولد آن حضرت را در سال 173 به گونه اي نقل كرده است كه مسلم و مفروغ عنه مي نمايد.
3 - نظريه سوم آن است كه درباره تاريخ تولد آن حضرت گزارش قابل استنادي وجود ندارد و در واقع ما تاريخ تولد آن حضرت را نمي دانيم. دليل اين ديدگاه آن است كه در زمان تولد ايشان حضرت موسي بن جعفر عليه السلام و خانواده گرامي اش را دستگاه حكومت عباسي به شدت در فشار قرار داده بود به گونه اي كه ارتباط شيعيان و شيفتگان اين خاندان پاك با آن حضرت به حداقل رسيده بود و در نتيجه مورخان از مسائلي از قبيل تولد جناب فاطمه معصومه عليها السلام آگاه نمي شدند؛ به تعبير ديگر حاكمان عباسي فضايي درباره حضرت موسي بن جعفر عليه السلام آفريده بودند كه زمينه اي براي اطلاع از تاريخ تولد فرزندان ايشان براي مورخان و محدثان باقي نمانده بود. مدارك و شواهد تاريخي بيشتر اين نظر را به كرسي مي نشاند نظر دوم، يعني سال 173 گرچه مستند تاريخي ندارد ولي با اين تعدد هماهنگي داشته و مي توان گفت احتمال درستي آن كم نيست.
مباحث ياد شده درباره سال تاريخي تولد ايشان است. اما اثبات روز و ماه تولد ايشان نيز به طور روشن تري در گرو پاسخگويي به اشكال هاي ياد شده است. به هر حال بر طبق نظر اول و دوم آن حضرت در اوّل ذيقعده 173 يا 183 متولد شدند و بر پايه نظر سوم از ماه و روز تولد ايشان نيز اطلاعي در دست نيست.
پدر و مادر
پدر بزرگوار آن حضرت، موسي بن جعفر عليه السلام هفتمين حجت خدا بر روي زمين و امام عظيم الشأن و بي بديل شيعيان است. در زيارت نامه آن حضرت مي خوانيم: السلام عليك يا بنت موسي بن جعفر... و السلام عليك يا بنت ولي الله... و جد ايشان امير مؤمنان، علي عليه السلام و پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم است و جده ايشان فاطمه زهرا و خديجه كبري صلوات الله عليهما است و اين همان نكته اي است كهدر زيارت نامه آن حضرت به عنوان مدال هاي افتخاري براي ايشان آمده است.
همانطور كه پيش تر گفته شد، اختناق حاكم بر دستگاه حكومت عباسي به گونه اي بود كه رفت و آمد به خانه امام موسي بن جعفر به شدت و دقت كنترل مي شد و به همين دليل بسياري از مسايل زندگي آن حضرت در بوته اي از ابهام مانده است، از اين رو در منابع تاريخي معتبر و دست اول نام مادر آن حضرت نيامده است تنها طبري در دلايل الامامه، نجمه خاتون را مادر ايشان دانسته است.(4) به اعتقاد برخي مسافرت ايشان به ايران براي زيارت حضرت رضا عليه السلام نشانگر آن است كه مادر حضرت رضا و حضرت معصومه عليهماالسلام نيز يكي است؛ بدين سان مادر ايشان بانوي با فضيلت، وارسته و ارجمند، نجمه خاتون است.
اگر كلمه «اخت ولي الله و عمة ولي الله» را در معناي خواهر و عمه تني ظاهر بدانيم - كه بعيد نيست - احتمال ياد شده قوت بيشتري پيدا مي كند. به عبارت ديگر گرچه كلمه «اخت» و «عمه» اطلاق دارد و خواهر و عمه تني و ناتني را در بر مي گيرد ليكن بعيد نيست كه اين عموميت و اطلاق نيازمند قرينه باشد و چه اين كه خواهر و عمه به معناي حقيقي و كامل همان خواهر و... تني است.
بي شك پدر گرامي و ارجمند حضرت معصومه عليها السلام بي نياز از تعريف است، چه اين كه آن بزرگوار، هفتمين امام شيعيان، حجت خدا، و فرزند اميرمؤمنان، فاطمه زهرا و رسول خدا است. از اين رو در اين اثر از شرح زندگي ايشان صرف نظر مي شود و به جاي آن زندگي جناب نجمه خاتون مادر حضرت فاطمه و حضرت رضا عليه السلام تا آن جا كه منابع و مدارك ياري كند، پرداخته مي شود:
مادر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام
نجمه خاتون مادر آن حضرت از زنان ارجمند، پر فضيلت و كم نظير تاريخ است و در مقام و منزلت ايشان همين بس كه دامني پاك و بستري در خور و شايسته بود براي تولد و رشد حضرت ثامن الحجج عليه السلام و دختري همانند فاطمه معصومه عليها السلام.
نام هاي مادر حضرت معصومه عليها السلام
زنان و مردان عرب افزون بر اسم و لقب داراي كنيه نيز هستند، به همين جهت كنيه نجمه خاتون «امّ البنين» بوده است.(5)
در روايات براي آن حضرت نام هاي متعددي نقل شده است: نجمه،(6) تُكتَم،(7) سمان،(8) سكن النوبيّة،(9) سكن،(10) أروي،(11) طاهرة،(12) اسم هايي است كه براي ايشان نقل شده است.
القاب مادر حضرت معصومه عليها السلام
صقر،(13) شقراء النوبيّة(14) و خيزران المرسية(15) از القاب آن حضرت است.
چند نكته درباره اسامي نجمه خاتون
بر پايه گروهي از روايات رسول خدا و امام موسي بن جعفر عليهما السلام نام «نجمه» را درباره آن حضرت بر زبان آورده اند. در روايتي در اين باره چنين آمده است؛ جناب حميده مادر امام موسي بن جعفر عليه السلام در عالم رؤيا ديد كه پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم فرمود: اي حميده نجمه را به فرزندت موسي هديه كن...»(16) و در روايتي ديگر چون حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام از مادر متولد گرديد، امام موسي بن جعفر عليه السلام به نجمه خاتون فرمود: (اي نجمه! كرامت پروردگارت (تولد فرزند گران قدرت) گوارايت باد....)(17) و همانطور كه پيش از اين اشاره شد در بسياري از منابع تاريخي اين نام آمده است.
2 - نام «تُكتَم» بر وزن تُفعَل، به ضم تاء اصل آن «كتم» به معناي پنهان داشتن و پوشيدن است(18) و از نام هايي است كه ميان زنان عرب رايج بوده است.
و در لغت به معناي مكتوم و مستور است. بر پايه برخي از روايات چون حضرت موسي بن جعفر آن حضرت را خريد، نام ايشان «تكتم» بود.(19) احتمال مي رود اين نام بيشتر در اوايل ورودش به خانه امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام مطرح بود و پس از آن به اين نام كمتر خوانده مي شد به همان سان كه نام «نجمه» پس از آن كه به خانه امام عليه السلام آمده است، بيشتر مورد توجه بوده است.
3 - «طاهرة» طاهرة در لغت به معناي زن پاك و پاكدامن است اين نام را امام موسي بن جعفر پس از تولد حضرت رضا عليه السلام به ايشان داد.(20) همه افعال معصومان عليهم السلام سنجيده و بر اساس حكمت و مصلحت است؛ اعطاي اين لقب نيز به ايشان بي هيچ ترديدي علت دارد، شايد علت آن افزون بر عفت و پاكدامني آن حضرت، بالندگي معنوي و مدارج روحاني جناب نجمه خاتون باشد كه طهارت واقعي انسان است.
4 - جناب كليني در كافي و جناب شيخ مفيد در ارشاد روايت كرده اند كه در خانه به ايشان «ام البنين» گفته مي شد؛ يعني به ايشان احترام مي گذاشتند و با كنيه صدايش مي زدند.(21) و اين نشانگر جايگاه ممتاز ويژه جناب نجمه خاتون در بيت حضرت موسي بن جعفر عليه السلام است.
5 - علت تعدد اسامي آن حضرت - به گفته برخي از معاصران - آن است كه در آن روزگار هنگامي كه بردگان را مي خريدند معمولاً نام آن ها را تغيير مي داده و اين تغيير نام را مستحب مي دانسته اند.(22) اما به نظر مي رسد برخي از اين اسامي و القاب ايشان به خاطر علت ياد شده بلكه به دليل نشان دادن لياقت ها و امتيازهايي است كه آن حضرت در خانواده حضرت موسي بن جعفر عليه السلام گروهي از نام هاي ياد شده را به خود اختصاص داد.
تاريخ تولد و محل تولد نجمه خاتون
از تاريخ تولد ايشان اطلاعي در دست نيست اما مورخان و محدثان محل تولد ايشان را مغرب دانسته اند و در اين باره چنين نوشته اند كه برده فروشي ايشان را به مدينه آورد و حميده مادر امام موسي بن جعفر عليه السلام يا خود آن حضرت او را خريداري كرد؛ از مطالب آنان استفاده مي شود كه درباره محل تولد ايشان در مغرب اختلاف نظر داشته اند، برخي نوشته اند محل تولد آن حضرت «نوبه» است و برخي «مرسيّة» را خاستگاه ايشان قرار داده اند. درباره نظريه دسته اول اين پرسش مطرح است كه آيا ايشان از شهرهاي «نوبه» است كه در جنوب مصر آن روزگار قرار داشته و در زمان ما به آن سودان مي گويند يا از نوبه كه كوهستاني است در سودان.
درباره نظريه گروه دوم نيز بايد گفت كه مرسيّه در قرون اوليه اسلام، هم در آفريقا بوده است و هم در شرق اندلس، مرسيه اندلس را يكي از حاكمان اموي در آن جا بنا كرد. شواهد و قراين نشان مي دهد كه مرسيه اندلس در قرن سوم پس از شهادت امام رضا عليه السلام بنيان نهاده شده است.(23) از اين رو مرسيّه مورد نظر، همان است كه از شهرهاي آفريقا است؛ هنگامي كه مسلمانان آفريقا را فتح كردند در سواحل شمالي و جنوبي درياي سفيد بنادري ساختند اين بنادر به زبان عربي «مرسي» ناميده مي شود و مادر حضرت رضا عليه السلام از يكي از اين بنادر بوده است، از اين رو آنجا را «نوبيه» مي خوانده اند.
برخي از محققان معاصر در اين باره نظر ديگري ارائه كرده است، بر طبق اين نظر شهر «بونة» از شهرهاي ساحلي و زيباي آفريقا است كه فاصله چنداني با بنادر و مراسي ندارد به احتمال زياد آن حضرت از شهر بونه بوده است و بعدها مورخان «بونه» را به غلط «نوبه» خوانده اند.
فضيلت هاي نجمه خاتون
در فضيلت آن بانوي ارجمند همين بس كه همسر مورد احترام امام موسي بن جعفر و مادر امام علي بن موسي الرضا عليها السلام است؛ درباره نكته اول كه چگونه همسر امام شد دو روايت گزارش شده است.
روايت نخست را كليني، صدوق و ديگر محدثان به سند صحيح اين گونه نقل كرده اند.
هشام ابن احمر مي گويد روزي امام موسي بن جعفر عليه السلام مرا خواست و پرسيد آيا مي داني كه قافله اي از غرب آمده است؟ گفتم: نه، آن حضرت فرمود: آري مردي (قافله اي) آمده است برخيز برويم مي خواهم كنيزي بخرم. هشام مي گويد: چون بيرون آمديم مردي را ديدم از مغرب آمده است و كنيزاني دارد. حضرت فرمود آنان را به من عرضه كن، او هفت كنيز را به آن حضرت نشان داد و هر بار ايشان فرمودند: نيازي به آن ها ندارم. (اگر كنيز ديگري داري) عرضه كن، پاسخ داد: جز جاريه اي بيمار ندارم، حضرت فرمود مانعي ندارد، آن را بياور آن مرد امتناع ورزيد و آن حضرت برگشت. فرداي آن روز حضرت دوباره مرا طلبيد و فرمود: نزد مرد كنيز فروش رو و به او بگو آخرين قيمت اين كنيز بيمار چقدر است و هر قيمتي كه گفت به او بپرداز و كنيز را از او بخر. هشام مي گويد: نزد برده فروش رفتم و به او گفتم آخرين قيمتي كه درباره آن كنيز در نظر داري چه اندازه است، وي گفت: حقيقت آن است كه اين برده را كم تر از فلان مبلغ نمي فروشم، هشام گفت: او را (به همان مبلغ) خريدم، چون ايشان را تحويل گرفتم، برده فروش گفت: كسي كه ديروز همراه تو به اين جا آمد، چه كسي بود؟ پاسخ دادم: مردي بود از بني هاشم. پرسيد: از كدام قبيله؟ گفتم: بيش از اين نمي دانم، چرا درباره ايشان مي پرسي؟ گفت: اين كنيز را از يكي از شهرهايي در مغرب خريدم، در راه با زني از اهل كتاب برخورد كردم، پرسيد اين كنيز كه همراه تو است، كيست؟ گفتم: او را براي خودم خريده ام، آن زن گفت: امكان ندارد اين كنيز نزد امثال او بماند، بلكه او نزد بهترين شخص روي زمين خواهد رفت و پس از اندكي فرزندي از او به دنيا خواهد آمد كه در شرق و غرب جهان بهتر از او نيست. هشام مي گويد: همين طور شد، چه اين كه پس از مدت كوتاهي كه نزد موسي بن جعفر عليه السلام ماند حضرت رضا عليه السلام از او متولد شد.(24)
اين روايت نشان مي دهد كه نجمه خاتون انساني با فضيلت، استثنايي و مورد توجه امام معصوم عليه السلام بوده است و حضرت با بهره وري از آگاهي هاي غير عادي و معرفت غيبي براي خريد او اقدام كرده است و دست تقدير الهي او را از نقطه هاي دور مغرب زمين به مدينةالنبي آورده است تا از اين رهگذر مدال افتخار خدمت به امام موسي بن جعفر عليه السلام و همسري آن حضرت به ايشان اعطا كند. در روايتي در اين باره چنين آمده است: «حضرت امام موسي بن جعفر عليه السلام وقتي كه تكتم را خريد به گروهي از اصحابش فرمود: سوگند به خدا اين كنيز را جز با امر خداوند نخريدم.
(اصحاب ايشان) در اين باره از آن حضرت پرسيدند، در پاسخ فرمود: خواب ديديم جدم و پدرم عليهماالسلام نزد من آمدند و پارچه حريري با خود آوردند، آن پارچه را گشودند ديدم پيراهني است و در آن عكس اين كنيز نقش بسته است و فرمودند: اي موسي بهترين شخص روي زمين از صاحب اين عكس براي تو به دنيا خواهد آمد. هر وقت به دنيا آمد نام او را علي بگذار...»(25)
بدين سان دستيابي به اين كنيز با عنايت خاص الهي و فراتر از روش هاي عادي بوده است. بر طبق روايت ديگر حميده مادر امام موسي بن جعفر عليهما السلام مي فرمايد: پس از آن كه نجمه را خريدم در خواب رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم را ديدم، به من فرمود: اي حميده اين «نجمه» از آن فرزندت موسي بن جعفر است(26) و از او فرزندي به دنيا خواهد آمد كه بهترين انسان روي زمين باشد. از اين رو حميده نجمه را به آن حضرت بخشيد و چون حضرت رضا عليه السلام متولد گرديد، امام موسي بن جعفر عليه السلام ايشان را طاهره ناميد.(27)
منافاتي ميان اين دو گروه از روايات نيست زيرا احتمال دارد كه روايت اول بدين معنا باشد كه جناب موسي بن جعفر نجمه را براي مادرش حميده خريد يا اين كه از طريق علم غيب مي دانست كه در آينده همسر او خواهد شد، بدين سان مضمون اين سه روايت آن است كه جناب موسي بن جعفر نجمه خاتون را خريد و به مادرش حميده داد و ايشان بر طبق فرمان پيامبر خداصلي الله عليه وآله وسلم نجمه را به فرزندش موسي بن جعفر هديه داد. به هر حال نجمه خاتون همسر امام موسي بن جعفر و مادر امام رضا عليهما السلام شد و اين بزرگترين فضيلت ايشان به شمار مي آيد.
ادب نجمه خاتون
اميرمؤمنان عليعليه السلام مي فرمايد: «لا غني كالعقل و لا ميراث كالادب»(28) هيچ غنا و ثروتي به پاي عقل نمي رسد و هيچ ميراثي بهتر از ادب نيست، چه اينكه آنچه از مورث بي رنج و زحمت به انسان مي رسد، از دست رفتني است و همواره نمي توان از آن بهره برد اما ادب هميشه همراه انسان است و پيوسته خود و ديگران از آن استفاده مي كنند؛ برخي روايات نشان گر آن است كه آن بانوي عظيم الشأن بسيار مؤدب بود. در روايتي در اين باره چنين آمده است: «آن حضرت به مولايش حميده مادر موسي بن جعفر عليه السلام احترام خاصي مي گذاشت تا آن جا كه از زماني كه كنيز حميده شده بود براي احترام و تعظيم به ايشان، هرگز جلوي حميده نمي نشست و در مقابل ايشان فقط مي ايستاد.»(29)
در واقع نجمه خاتون توانست قدر گران مولايش حميده را بشناسد و با فروتني در برابر او احترام بسيار به او، ادب خود را نشان دهدو در نتيجه در خانواده امام صادق عليه السلام شخصي ممتاز گردد و منزلتش به مرحله اي برسد كه حميده در توصيف ايشان فرمود: «من هرگز جاريه اي با فضيلت تر و بهتر از او نديده ام.» «ما رأيت قطّ جارية أفضل منها.»(30)
عقل
همان طور كه پيش تر اشاره شد، اميرمؤمنان علي عليه السلام فرمودند: «لا غني كالعقل»(31) عقل بهترين بي نيازي و ثروت است و موهبتي است الهي و مي تواند زمينه هاي پيشرفت و سعادت آدمي را در دنيا و آخرت رقم زند درباره نجمه خاتون، نقل شده است كه به لحاظ تعقل و تدين بهترين زن روزگار خود بود.(32)
دين
آميزه تعقل و تدين اكسيري است كه خوشبختي جاودان آدميان را رقم مي زند، جناب نجمه خاتون از آنان بود كه تدين و تعقل را به هم آميخت و از هر دو بال دين و عقل براي پرواز به سوي كمال بهره برد و همان طور كه نقل شد به لحاظ تعقل و تدين(33) از بهترين زنان روزگار خود بود. در روايت آمده است كه حضرت رضا عليه السلام به لحاظ جسمي كامل بود و شير بسيار مي آشاميد. از اين رو نجمه خاتون مرضعه اي خواست كه به او مدد رساند، از او پرسيدند: آيا شير شما كم شده است؟ فرمود: دروغ نمي گويم به خدا سوگند كه كم نشده است ليكن از نمازها، اوراد و اذكارم كاسته شده است...(34)
اين حديث نشان مي دهد كه نجمه خاتون به نمازها، ذكرها و تسبيح هاي خود اهتمام خاص مي ورزيده است و اين قدر سير و سلوك به سوي حضرت پروردگار برايش اهميت داشته كه راضي بوده است زن ديگري در شير دادن به فرزند بي نظير و بي بديلش به او كمك كند. و از عبادت خود نكاهد. در واقع او مانند زنان عادي نبود كه معمولاً حقيقت و ديانت را در آستانه منافع فرزندانشان قرباني مي كنند، بلكه همواره به نماز و تسبيح هايي انس داشت و از ياد و عبادت بهترين انيس و مونس (يا خير انيس و مونس)(35) چنان لذت مي برد كه از بالاترين خواسته خود به عنوان يك مادر گذشت و براي فرزند بي نظيرش درخواست مرضعه كرد و نمي خواست حتي به خاطر حضرت رضا عليه السلام از آن ها كم شود و اين انس با پروردگار به گونه اي بود كه در هنگامي كه امام رضا عليه السلام در رحم پاك او بود، چون به خواب مي رفت صداي تهليل، تسبيح و تمجيد خداوند را از درون خود به گونه اي مي شنيد كه از خواب مي پريد...(36)
نجمه خاتون از ديدگاه امام صادق عليه السلام
جناب حميده خاتون همسر امام صادق عليهما السلام و مادر امام موسي بن جعفر عليه السلام كه داراي فضيلت هاي بسيار است درباره نجمه خاتون تعبيري دارد كه در بر دارنده بخشي از بزرگي آن بانوي ارجمند است؛ ايشان به امام موسي بن جعفر عليه السلام چنين مي فرمايد: «فرزندم! تكتم كنيزي است كه هرگز بهتر از آن را نديده ام و بي شك اگر نسلي از او پديد آيد خداوند نسل او را پاكيزه و مطهر قرار خواهد داد. از شما مي خواهم قدر او را بداني و حرمتش را پاس داري.»(37)
خواننده هوشيار توجه دارد كه اين سخن را كسي گفته است كه از اشراف و بزرگان عجم بوده و اكنون در كنار امام صادق عليه السلام و همسر بزرگوار او و داراي كمالات شگفت انگيزي است، چنين كسي مي گويد من هرگز از او بهتر نديده ام.(38)
اشاره امام موسي بن جعفر عليهما السلام به فضيلت هاي نجمه
از نجمه خاتون نقل كرده اند كه چون امام علي بن موسي الرضا عليه السلام به دنيا آمد حضرت موسي بن جعفر عليه السلام وارد اطاق شد و به من چنين فرمود: «گوارا باد بر تو كرامت پروردگارت» اين گهر گفته نشان مي دهد كه رحم و دامن جناب نجمه خاتون شايسته و در خور فرزندي چونان حضرت رضا عليه السلام بود و امام موسي بن جعفر عليه السلام ضمن تبريك گويي به ايشان، به اين نكته اشاره كرده است افزون بر اين كه بر پايه روايات - همان طور كه پيش تر اشاره شد - امام موسي بن جعفر ايشان را «طاهره» ناميد و طاهره كسي است كه ظاهر و باطن او پاك است و مي دانيم كه امام معصوم عليه السلام بي دليل چنين لقبي را به كسي نمي دهد. آن حضرت كنيزان ديگري نيز داشت كه آنان نيز داراي دختران و پسراني از ايشان بودند و ليكن تا آن جا كه تاريخ نشان مي دهد چنين عنوان و نامي را به هيچ يك از آنان نداده است. همان طور كه پيش تر اشاره شد آن حضرت سوگند ياد كرد كه نجمه را به امر خدا و بر پايه سفارش جدش رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم خريده است.
صداقت
صداقت و راستگويي كليدي است براي گشودن درهاي تقوا و راهيابي به غرفه ها و خانه هاي خوشبختي و ايمان؛ خداوند متعال در قرآن، مقام صديقين را در رديف پيامبران، شهيدان و صالحان قرار داده است،(39) گرچه صدق آن بانوي جليل القدر مشمول فضيلت هايي بود كه پيش تر آورده شد ليكن خود ايشان در اين باره جمله اي دارد كه اشاره دوباره به آن در خور و شايسته مي نمايد. ايشان مي فرمايد: «لا اكذب...»(40) دروغ نمي گويم. مرحوم حاج شيخ عباس قمي اين جمله را چنين ترجمه كرده است «دروغ نمي توانم گفت.»(41)
به هر حال اين بانوي جليل القدر هنگامي كه با حضرت موسي بن جعفر ازدواج كرد باكره بود و ثمره ازدواج او فرزندي چون حضرت رضا و فاطمه معصومه عليهما السلام است.
وفات حضرت نجمه خاتون
متأسفانه از سال وفات آن حضرت اطلاعي در دست نيست و به احتمال قوي پيش از سفر حضرت رضا به خراسان به ملكوت اعلي پيوسته است و قبر آن بزرگوار در شهر مدينه است.
در دامن پاك پدر و مادر
حضرت فاطمه معصومه عليها السلام عليهاالسلام دوران كودكي را در دامن پاك صميمي و مبارك پدر و مادري شايسته رشد كرد. پدري مانند حضرت امام موسي بن جعفر، مادري چونان نجمه خاتون و برادري چون علي بن موسي الرضا عليهم السلام خانواده اي را سامان داده بودند و فضايي از دانش، وارستگي، صميميت، صفا، پاكي و لبريز از ديگر فضيلت هاي اخلاقي و انساني، در آن آفريده بودند كه در آن خانواده همه شرايط و زمينه ها براي ساخته شدن فراهم بود.
فاطمه معصومه اگر تولد ايشان را سال 173 ه . ق بدانيم، كه درست ترين تاريخ به نظر مي رسد، ده سال از زندگي با بركت خود را در دوران حيات پدر سپري كرد كه صد البته تعدادي از اين سال ها به ويژه چهار سال مانده به شهادت آن حضرت را پدر بزرگوارش در زندان بود و او شب و روز در انتظار آزادي ايشان به سر مي برد. در اين مدت از زندگي آن حضرت اطلاعي در دست نداريم اما برخي از روايات نشان دهنده آن است كه در شش سال نخست زندگي آموخته هاي ايشان بسيار گسترده و قابل توجه بود به گونه اي كه وقتي قمي ها به در خانه حضرت رفتند و پرسش هاي خود را نوشتند و به اهل خانه آن حضرت دادند، آن بانوي بزرگوار پاسخ پرسش ها را نوشت و به آنان داد، در راه كه حضرت موسي بن جعفر عليه السلام را ملاقات كردند ايشان جواب سؤال ها را ملاحظه و پاسخ هاي نوشته شده را، تأييد كرده و سه مرتبه فرمودند: «فداها ابوها؛ پدرش فدايش باد.»
قراين و شواهد نشان گر آن است كه دراين مدت سرپرستي ايشانبه عهده مادر بزرگوار و برادرشان حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام بود.
پس از شهادت پدر
پس از شهادت پدر خلف صالح و فرزند شايسته ايشان، حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام مسئوليت سرپرستي و اداره خانواده را به عهده داشت.
با برادر
همان طور كه پيشتر اشاره شد، دستگاه حكومت عباسيان همواره در پي مراقبت دقيق و شديد و آزار حضرت موسي بن جعفر عليه السلام بودند و در همين راستا بارها ايشان را زنداني كردند؛ برخوردهاي ستمكارانه مأموران خليفه عباسي با آن حضرت عليه السلام آثار و پيامدهاي مختلفي داشت و مشكلات خانوادگي و تربيتي فرزندان در زمره آن ها بود، امام موسي بن جعفر عليه السلام با آگاهي كامل از اين آثار و پيامدها، امور خانواده را به فرزند شايسته اش علي بن موسي الرضا عليه السلام سپرد، و او را وصي خود ساخت، طبق وصيت نامه آن حضرت(42) كه متن آن در اين اثر خواهد آمد، توليت همه مسايل مرتبط به دختران و همسران آن حضرت، به فرزندشان علي بن موسي الرضا عليه السلام واگذار شده است.
اگر بپذيريم كه «نجمه خاتون» مادرحضرت فاطمه معصومه عليها السلام نيز بوده است چنانچه قراين و شواهد نشان گر آن است، ارتباط حضرت فاطمه معصومه عليها السلام با حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام بيشتر خواهد شد؛ به هر حال به هنگام شهادت امامموسي بن جعفر عليه السلام فاطمه معصومه عليها السلام ده سال داشت و در طول اين ده سال نيز بارها به فراق پدر كه در زندان هاي خليفه عباسي به سر مي برد، مبتلا گرديد و با قلبي سرشار از اندوهدر انتظار بازگشت پدر بود بدين سان چه در زمان هايي كه پدر در زندان به سر مي برد و هنوز در قيد حيات بود و چه پس از شهادت پدر، آن بانوي بزرگوار در كنار برادر خود رشد يافت؛ و بدين ترتيب بود كه هم خلق و خوي موسوي يافت و هم خود را به منش، آداب و اخلاق رضوي آراست.
يعني از آنجا كه پدر و برادر ايشان هر دو «وليّ» خدا بودند؛ و راه و رسم آنان يكي بود و جز بر يك صراط، كه صراط مستقيم است گام نمي نهادند از اين رو در زيارت نامه آن حضرت مي خوانيم:
«السلام عليك يا بنت ولي الله، السلام عليك يا اخت ولي الله»؛ سلام بر تو باد اي دختر ولي خدا و سلام بر تو اي خواهر ولي خدا.
اين «سلام» و ديگر روايات و دلايلي كه ائمّه را مساوي و نور واحد مي داند(43)، به روشني نشان مي دهد كه برادر و پدر ايشان هر دو «ولي الله» بوده اند و هيچ تفاوتي از اين جهت ميان آن ها نبوده است ليكن به همان سان كه شرايط و مسايل مختلف ميان زندگي علي عليه السلام و فرزندشان امام حسن عليه السلام در راه و رسم زندگي آن دو بزرگوار پديد آورده بود، روش زندگي حضرت موسي بن جعفر و علي بن موسي الرضا عليه السلام گرچه هر دو الهي بودند و در اوج درستي، حسن و كمال، با اين حال تفاوت هايي داشت و هر يك در بر دارنده ويژگي هاي خاص به خود بود، حضرت فاطمه معصومه عليها السلام از چشمه ساران حيات و دانش و تربيت هر دو نوشيده بود و از گلستان سر سبز و خرم هر دو گل ها چيده بود؛ و اين نكته را مي توان در زيارت نامه ايشان مشاهده كرد؛ آن جا كه مي فرمايد: السلام عليك يا بنت ولي الله، السلام عليك يا اخت ولي الله، ظاهر اين دو سلام آن است كه آن يادگار اميرمؤمنان هم از (دختر بودن ولي الله) بهره درخوري برده و هم حق آن را نيز ادا كرده بود و اين هر دو كار آساني نيست و جز با توفيق خاص خداوند ميسر نمي شود.
پي نوشت:
1) مستدرك سفينةالبحار، ج 8 ، ص 257.
2) مستدرك رجال الحديث، ج ، ص
3) مرحوم شيخ علي نمازي شاهرودي متتبع سخت كوشي بود و در حديث، رجال و تاريخ شيعه به حق تبحر و تتبع و توفيق هاي در خور تحسين و سودمندي داشت.
4) دلايل الامامة، ص 309.
5) كافي، ج 6، ص 473؛ ارشاد شيخ مفيد، ج ، ص ؛ عيون اخبارالرضا، 1 تا 14 - بحارالانوار، ج 49، ص 2 و 3.
6) عيون اخبارالرضا، ص 14 تا 20؛ بحارالانوار، ج 49، ص 3؛ مسند الامام الرضا، ص 12 - مناقب آل ابي طالب، ج 2، ص 417؛ كشف الغمة، ج 3، ص 149.
7) همان.
8) عيون اخبار الرضا، ص 14 تا 20؛ بحارالانوار، ج 49، ص 6.
9)
10) 5 و 6 . همان.
11) عيون اخبارالرضا، ص 14-20؛ كشف الغمة، ج 3، ص 149؛ بحارالانوار، ج 49، ص 7.
12) عيون اخبار الرضا، ص 14 تا 20؛ مناقب آل ابي طالب، ج 2، ص 417، به نقل از مسند الرضا، ص 15؛ بحارالانوار، ج 49، ص 5.
13) مناقب آل ابي طالب، ج 2، ص 417 به نقل از مسند الرضا، ص 14.
14) كشف الغمه، ج 3، ص 149؛ بحارالانوار، ج 49، ص 3؛ مطالب السنوان، ص 85 به نقل از مسند الرضا، ص 14.
15) همان.
16) عيون اخبار الرضا، ص 17. «هبي نجمة لابنك موسي...»
17) همان، ص 20. «هنيئاً لك يا نجمة كرامة ربك...»
18) بحارالانوار، ج 49، ص 6 - رياحين الشريعه، ج 3، ص 20.
19) عيون اخبار الرضا، ص 14. «...و تسمي تكتم عليه استقر اسمها حين ملكها ابوالحسن موسي بن جعفر عليه السلام. - بحارالانوار، ج 49، ص 7.
20) همان منابع «...و لما ولدت له الرضا عليه السلام سماها الطاهرة».
21) و امها، ام ولد، يقال لها «ام البنين»، مرآةالعقول، ج 6، ص 72؛ ارشاد، ج 2، ص 239.
خواننده هوشيار توجه دارد كه ميان مطلب سوم و چهارم منافاتي وجود ندارد.
22) و كثرة أسمائها نظراً لما هو المتعارف و المستحب من تغيير اسماء المماليك عند شرائها. رياحين الشريعة، ج 3، ص 20.
23) مدرك: تاج العروس، ج 4، ص 246. - تاريخ الخلفاء السيوطي، ص 522. - مسند الامام الرضا، ص 17.
24) مرآةالعقول، ج 6، ص 74.
25) اثبات الوصية و درالنظيم به نقل از منتهي الامال، ج 2، ص 257.
26) نجمه را به فرزندت موسي بن جعفر هديه بده.
27) عيون اخبار الرضا، ص 17.
28) نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي، حكمت 113.
29) عيون اخبار الرضا، ص 14.
30) همان.
31) نهج البلاغه، حكمت 113.
32) و كانت من افضل النساء في عقلها و دينها». عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 14؛ بحارالانوار، ج 49، ص 5؛ رياحين الشريعة، ج 3، ص 20؛ مسند الرضا، ج 1، ص 12.
33) همان.
34) عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 14؛ بحارالانوار، ج 49، ص 5؛ مسندالرضا، ص 12.
35) دعاي جوشن كبير، بند 95، مفاتيح الجنان، ص 206.
36) عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 14؛ بحارالانوار، ج 49، ص 5 و مسندالرضا، ص 12.
37) ان تكتم جارية ما رأيت جارية قط افضل منها و لست أشكّ ان الله تعالي سيطهّر نسلها ان كان لها نسل و قد وهبتها لك فاستوص بها خيراً.» (عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 14؛ بحارالانوار، ج 49، ص 5؛ مسند الرضا، ج 1، ص 12).
38) ر.ك عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 14؛ بحارالانوار، ج 49، ص 5؛ رياحين الشريعة، ج 3، ص 18.
39) و من يطع الله و الرسول فأولئك مع الذين انعم الله عليهم من النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا» سوره نساء، آيه 69 .
40) عيون اخبارالرضا، ج 1، ص 15؛ بحارالانوار، ج 49، ص 5.
41) منتهي الامال، ج 2، ص 257.
42) اصول كافي، ج 1، ص 317.
43) ر.ك: اصول كافي، ج 1، ص 275.
منبع: رواق عصمت/ سید علی حسینی