نقش حضرت خديجه(ع) در پيشرفت اسلام
در ميان فضايل انساني و معنوي حضرت خديجه(س)، هزينه شدن اموال فراوان او در راه اسلام، از شهرت بيشتري برخوردار است.
در اين نوشتار، ضمن تبيين نقش حضرت خديجه(س)، در پيشبرد اسلام، با چهره مؤثر آن بانوي بزرگوار و نيز چگونگي کمکهاي مختلف اقتصادي و رواني حضرت خديجه(ع) به رسول خدا(ص) آشنا ميشويم.
شناخت شخصيت حضرت خديجه(ع)
بررسي نقش حضرت خديجه در پيشبرد اسلام، نيازمند شناخت شخصيت و زندگي ايشان ميباشد.
حضرت خديجه(س) دختر خويلد بن اسد (ابن حزم، علي بن احمد، جمهرة أنساب العرب، بيروت: دارالکتب العلمية، 1403ق، ص120)، از زنان فداکار و با فضيلت اسلام، نخستين همسر رسول خدا(ص) و مادر فاطمه زهرا(س) است. وي با رسول خدا (ص) خويشاوندي نزديکي دارد و با سه واسطه در نسب، به قصي بن کلاب ميرسد که جد چهارم رسول خدا (ص) است. نام مادر حضرت خديجه، فاطمه دختر زائد، از تيره عامر بن لؤي است.(بلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، تحقيق: سهيل زکّار، بيروت: دارالفکر، 1417ق، ج2، ص23). نوفل (پدر ورقه)، حزام (پدر حکيم و از اصحاب رسول خدا) و عوام (پدر زبير)، از اشخاص سرشناس قريش، همگي برادران خديجه هستند.(ابن حزم، جمهرة انساب العرب، پيشين، ص121، ابن حجر، الاصابة، تحقيق: عادل احمد عبدالموجود و ديگران، بيروت: دارالکتب العلمية 1415ق ،ج1، ص205)
حضرت خديجه پانزده سال پيش از عامالفيل، در مکه متولد شد. در دوران جواني با تجارت و بازرگاني، از نظر مادي جزو ثروتمندترين افراد قريش شد ( ابن هشام، السيرة النبوية، تحقيق: مصطفي سقا و ابراهيم ابياري و عبدالحفيظ شلبي، بيروت: دارالقلم، ج1، ص199؛ ابن سعد، الطبقات الکبري، تحقيق: محمد عبدالقادر عطا، بيروت: دارالکتب العلمية، 1410ق، ج8، ص13) و چون خود را به درجهاي از کمال و پاکي رسيد که به او لقب «طاهره» دادند. (ابن عبدالبر، الاستيعاب، تحقيق: علي معوض و ديگران، بيروت: دارالکتب العلمية، 1422ق، ج4، ص379؛ ابن حجر، الاصابة، پيشين، ج8، ص347؛ حلبي، ابوالفرج، السيرة الحلبية، بيروت: دار احياء التراث العربي، ج1، ص199) بعد از اسلام نيز به عنوان نخستين «أمّ المؤمنين» در قرآن مورد توجه قرار گرفت.
حضرت ابوطالب(ع) به هنگام خواندن خطبه عقد ازدواج پيامبر و حضرت خديجه (ع) که حدود 15سال قبل از بعثت اتفاق افتاد، جناب خديجه را چنين توصيف کرده است:
«ان خديجه امراة کاملة ميمونة فاضلة تخشي العار و تحذر الشنار؛(مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت: موسسه الوفاء، 1403ق، ج16، ص56) همانا خديجه، بانويي کامل، پرميمنت و مبارک و زيبنده است؛ بانويي که ساحتش از هر ننگ و بدنامي دور بوده، باشخصيت و آبرومند است.»
محمد بن عمر بن واقد، از نفيسه دختر منيه (از زنان همعصر حضرت خديجه(ع)) نقل ميکند:
«خديجه، دختر خويلد بن اسد بن عبدالعزّي بن قصيّ، بانويي خردمند، دورانديش و والاگهر بود. خداوند متعال براي او خير و کرامت اراده نمود. خديجه از نظر نسب، شرف و ثروت، برگزيدهترين زن قريش بود. تمام مردان قريش در آرزوي ازدواج با او بودند و براي اين منظور، از او خواستگاري کرده و (حتي) حاضر بودند، مهريهاي سنگين بپردازند.»(ابن سعد، الطبقات الکبري، پيشين، ج1، ص 106؛ ابن حجر، الاصابة، پيشين، ج8، ص101)
نخستين همسر رسول خدا(ص)
حضرت خديجه، نخستين زني بود که رسول خدا(ص) با او ازدواج کرد؛(مسعودي، مروج الذهب، قم: موسسه دارالهجرة، 1409ق، ج3، ص283). جلد هشتم طبقات الکبري به معرفي زنان صحابه اختصاص دارد. در اين بخش از کتاب مزبور، ابن سعد ابتدا شرح حال خديجه و در ادامه، شرح حال دختران آن حضرت را آورده است. يعقوبي به نقل از عمار بن ياسر درباره خواستگاري رسول خدا (ص) از خديجه گويد:
«من آگاهترين مردم به ازدواج خديجه با رسول خدا(ص) هستم؛ زيرا من دوست پيامبر بودم. روزي من و پيامبر(ص) ميان صفا و مروه راه ميرفتيم. در راه به خديجه دختر خويلد و خواهرش هاله برخورديم. هاله پيش من آمده، گفت: اي عمار، آيا دوست تو علاقهاي به خديجه دارد؟ گفتم: به خدا سوگند نميدانم! خود را به پيامبر که از من دور شده بود، رساندم و سخنان هاله را به او بازگفتم. فرمود: «بازگرد و با او روزي را براي خواستگاري قرار بگذار.» من چنان کردم. چونه آن روز فرارسيد، خديجه پدرش مرده بود. پس، به سراغ عمويش عمرو بن اسد فرستاد. محمد(ص) نيز به همراه چند تن از عموهايش که ابوطالب پيشاپيش آنان حرکت ميکرد، آمدند. ابوطالب در جلسه خواستگاري ضمن ستايش خداوند متعال و معرفي خاندان خود، گفت: همانا برادرزاده من، محمد بن عبدالله با مردي از قريش سنجيده نميشود؛ مگر آنکه بر وي برتري مييابد و با کسي مقايسه نميگردد؛ مگر آنکه از او بزرگتر است. و اگر به مال اندک است، مال، روزي دگرگون شونده و سايهرونده است. او به خديجه مايل، و خديجه نيز به او علاقهمند است و کابيني که از او ميخواهيد، از مال من پرداخت خواهد شد. سپس مهريه ايشان را دوازده اوقيه (چهل درهم) قرار داد.»(ابن سعد،الطبقات الکبري، پيشين، ج8، ص14)
رسول خدا(ص) از سن 25 تا 50سالگي، يعني قريب 25سال از عمرش را که تمام دوران جواني آن حضرت بود، با خديجه گذراند و تا خديجه زنده بود، با زن ديگري ازدواج نکرد. بعد از درگذشت آن بانوي مکرمه نيز هميشه از او ياد ميکرد و او را بهترين همسرش ميدانست.
در منابع تاريخي فرزنداني براي رسول خدا(ص) از حضرت خديجه ذکر شده است که همگي آنان قبل از اسلام درگذشتند.( همان، ج1، ص106؛ يعقوبي، احمد بن واضح، تاريخ يعقوبي، بيروت: دار صادر، ج 2، ص 32؛ ابن عبدالبر، الاستيعاب، پيشين، ج4، ص379) فاطمه زهرا(س)، تنها يادگار باقيمانده از رسول خدا (ص) و خديجه بود که خداوند متعال امامت را در نسل او قرارداد.
تأثير مسلماني خديجه در گسترش اسلام
ابتداي بعثت رسول خدا(ص) و در مدت سه سال دعوت پنهاني آن حضرت، تنها چند نفر از خاندان ايشان مسلمان شدند. در ميان مردان، نخستين شخص، حضرت علي(ع) و از بين زنان، خديجه بود.( قمي، علي بن ابراهيم، تفسير قمي، قم: دارالکتاب، 1404ق، ج1، ص378؛ ابن سعد، الطبقات الکبري، پيشين، ج8، ص15)
بر اساس شرايط سياسي و اجتماعي حاکم بر جامعه عصر جاهلي، اسلام حضرت خديجه ميتوانست، توان تبليغي رسول خدا(ص) را بالا برده و راهکاري مناسب براي برونرفت از مشکلاتي باشد که اسلام نياوردن برخي نزديکان پيامبر(ص) براي آن حضرت بوجود آورد.
کيفيت حضور خديجه در نماز همراه رسول خدا(ص) علاوه بر آن که مايه خوشحالي و آرامش خاطر پيامبر(ص9 بود، زمينه توسعه و ترويج فرهنگ اسلام در بين خوشحالي و آرامش خاطر پيامبر(ص) بود، زمينه توسعه و ترويج فرهنگ اسلام در بين زنان را نيز فراهم ساخت. عفيف کندي در چگونگي اين حضور گويد:
«من مرد تاجري بودم و در يکي از روزها با عباس بن عبدالمطلب که به تجارت اشتغال داشت، به قصد خريد و فروش وارد گفت و گو شدم. ناگهان مردي از گوشه در وارد شد و در مقابل کعبه ايستاد و به نماز مشغول شد. پس از او، زني و بعد، جواني آمدند و با او به نماز مشغول گرديدند. از عباس درباره اين دين پرسيدم؟ عباس گفت: اين محمد بن عبدالله است که گمان ميکند رسول خداوند است و به همين زوديها، گنجهاي کسري و قيصر به روي او گشوده ميگردد! او نيز خديجه دختر خويلد، همسر او است که به وي ايمان آورده و آن جوان هم پسرعمويش علي بن ابي طالب است که به او گرويده است.» عفيف گويد: «کاش من آن روز به او ايمان آؤرده بودم و از وي پيروي ميکردم!»(بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، بيروت: دارالکر، 1401ق، ج7، ص74).
جايگاه خديجه نزد رسول خدا(ص)
در روايت رسول خدا(ص)، خديجه از زنان بهشتي و از بهترين زنان و در کنار حضرت مريم بن عمران، و آسيه که قرآن کريم به بهشتي بودن آنان بشارت داده، ياد شده است.(بخاري، صحيح بخاري، پيشين، ج4، ص278؛ طبراني، سليمان بن احمد، المعجم الکبير، تحقيق: حمدي عبدالمجيد السلفي، قاهرة: مکتبة ابن تيمية، ج11، ص266.) در ثناي او همين بس که رسول خدا(ص) فرمود:«سوگند به خدا که حق تعالي بهتر از او به من نداد. وي ايمان آورد؛ در حالي مردم کافر بودند. مرا تصديق کرد؛ زماني که مردم مرا تکذيب کردند. مرا با اموالش همراهي کرد. خداوند مرا از او به فرزنداني روزي داد؛ هنگامي که مرا از فرزندان زنان ديگر محروم کرد.»(طبري، محب الدين، الرياض النضرة، بيروت: دارالغرب الاسلامي، 1996م، ج1، ص109)
در روايتي ديگر، چنين آمده است که: «ان جبرئيل اتي رسول الله (ص) فقال: اقرا خديجه السلام من ربها، فقال رسول الله(ص): يا خديجه! هذا جبرئيل يقرئک السلام من ربک، فقالت خديجه: الله السلام و منه السلام و علي جبرئيل السلام؛ (ابن حجر، الاصابه، پيشين، ج8،ص102) جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: از طرف خداي بلندمرتبه به خديجه سلام ميرسانم. آن حضرت فرمود: اي خديجه! اين جبرئيل است که از طرف خداوند به شما سلام ميرساند. خديجه فرمود: خداوند متعال، خود سلام است. سلام، از اوست و بر جبرئيل نيز سلام باد.»
در روايات بسياري حضرت خديجه از زبان رسول خدا(ص) مدح شده است؛ چنان که روايت شده پيامبر فرمود: « جبرئيل نزد من آمد و گفت: خديجه را به خانهاي مرصّع به ياقوت و زبرجد (در بهشت) مژده ده که نه صدايي در آن است و نه بيماري و سختي.»ابن قانع، معجم الصحابة، تحقيق: صلاح بن سالم مصراتي، مدينه منوره: مکتبة الغرباء الاثرية،1418ق، ج1، ص139؛ طبراني، المعجم الکبير، پيشين، ج2، ص188) علاوه بر مدح شخص حضرت خديجه، از خانه وي، پس از مسجدالحرام، به عنوان برترين خانههاي مکه ياد شده است و اين فضيلت خانه خديجه از آن رو ميباشد که آيات بسياري از قرآن کريم در اين خانه بر پيامبر اکرم(ص) نازل شد و فرزندان خديجه در اين خانه به دنيا آمدهاند.(سندي، رحمتآلله، لباب المناسک و عباب المسالک، تحقيق: عبدالرحمن بن محمد، بيروت: دار قرطبة، 1421ق، ص 294-297)
علاوه بر رسول خدا(ص) اهلبيت آن حضرت نيز همواره افتخار ميکردند که مادرشان خديجه است. امام حسين(ع) در مقابل لشکر ابن زياد در خطابهاي فرمود: «هل تعلمون انّ جدتي خديجه بنت خويلد...؛(فتال النيشابوري، روضة الواعظين، تحقيق: سيدحسن الخرسان، قم: منشورات الرضي، ج1، ص421) آيا ميدانيد که مادربزرگ من، خديجه دختر خويلد است... .» در بين زنان رسول خدا(ص) ، اين افتخار نصيب حضرت خديجه شد که نسل پيامبر(ص) از طريق او باقي بماند و يازده امام معصوم از نسل او و از طريق فاطمه (س) به وجود بيايد.
خديجه، يار هميشه همراه
خديجه، زني نمونه در تمام مراحل زندگاني پيامبر اکرم(ص)، به ويژه در مراحل دعوت آن حضرت بود. او، همسري همراه، مهربان و دلسوز براي آن حضرت به شمار ميرفت. سالها پيش از بعثت، هنگامي که محمد(ص) طبق عادت هرساله براي مدتي براي عبادت به کوه حرا ميرفت تا خود را آماده دريافت وحي نمايد، حضرت خديجه ضمن همدلي با او، پيوسته او را پشتيباني ميکرد. گاه با بردن توشه غذا براي آن حضرت، در پايين کوه حرا ايشان را ملاقات ميکرد و همچنين هنگامي که آن حضرت در غار حرا به نبوت برگزيده شد و نخستين وحي الهي را دريافت کرد، وي اولين زني بود که آن حضرت را تصديق کرد و همه ثروت و دارايي خويش را در راه دعوت رسول خدا (ص) ايثار کرد. (بلاذري، انساب الاشراف، پيشين، ج1، ص116). او در سالهاي نخست بعثت، يار و غمخوار پيامبر (ص) بود. هنگامي که مشرکان مکه بر تحريم اقتصادي و اجتماعي بنيهاشم، همپيمان شدند و آنان را در شعب ابيطالب محصور کردند و از هرگونه ارتباط آنها با قبايل ديگر ممانعت ميورزيدند، حضرت خديجه با فرستادن نماندگاني از طرف خود، سعي در متقاعد کردن ابوجهل داشت تا مانع ورود مواد غذايي به شعب ابوطالب نشود. وقتي از کار خويش نتيجه نگرفت، با کمک برادرزادهاش، حکيم بن حزام، براي شعب آذوقه تهيه کرد.(ابن هشام، السيرة النبوية، پيشين، ج1، ص379؛ بلاذري، انساب الاشراف، پيشين، ج1، ص272)
حضرت خديجه در تمام مدت دوران بعثت، به ويژه در دوران سه سال محصور شدن بني هاشم در شعب ابي طالب، اموالش را در راه حفظ و ماندگاري اسلام انفاق کرد (يعقوبي، تاريخ يعقوبي، پيشين، ج2، ص31) و در همه سختيها و رنجها، همراه پيامبر(ص) بود. همين همراهي و همدلي خديجه(س) مايه آرامش پيامبر(ص) در برابر آزارهاي مشرکان بود. علاوه بر خديجه(س) خواهرش اميمه نيز به تاسي از او، رسولخدا(ص) را همراهي نمود و در مواردي نيز از زنان براي رسول خدا(ص) بيعت گرفت. (ر. ک: رازي، ابوالفتوح،روض الجنان، به کوشش: محمدجعفر ياحقي، مشهد: بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، 1371 ش، ج 19، ص171.)
*ثروت خديجه(س) و پيشرفت اسلام
خديجه(س) قبل از اينکه با رسولخدا(ص) ازدواج کند، از ثروتمندترين زنان جزيرةالعرب بود. بخش مهم ثروت او، از طريق تجارت به دست آمده بود به نظر ميرسد، دستکم بخشي از ثروت حضرت خديجه(س) از طريق پدرش به وي به ارث رسيده باشد حضرت خديجه(س) اموالش را به مضاربه به مردان اميني ميسپرد تا به سفرهاي تجارتي بروند و بعد از بازگشت، سود حاصله را برابر قانون مضاربه تقسيم کنند از اين رو، با شناختي که قبل از بعثت از درايت، راستگويي،امانتداري و اخلاق نيکوي رسول خدا(ص) داشت از او خواست تا به همراه غلامش ميسر، براي تجارت به شام برود.( ابن کثير، ابوالفداء، حافظ، البداية و النهاية، بيروت: دارالکفر، 1398 ق، ج 2، ص294.)
رسول خدا(ص) با پذيرفتن پيشنهاد خديجه(س) کاروان را تا شام همراهي کرد و با داد و ستدهاي خود، کاروان را از سود سرشاي بهرهمند ساخت. خديجه(س) نيز آنچه را که وعده کرده بود، به آن حضرت پرداخت.(ابن سعد، الطبقات الکبري، پيشين، ج 8، ص13.)
راز موفقيت خديجه(س) در تجارت، به کارگيري مردان امين و با درايت بود درباره مقدار دقيق اموال اين بانوي بزرگوار به هنگام ظهور اسلام،سندي در دست نيست؛ ولي از آنجا که قريش تشکيلات اقتصادي کارآمدي داشت و تجارت نقش اصلي را در اقتصاد آنان ايفا ميکرد،ميتوان تخمين زد که ثروت بازرگاني خديجه(س) در منطقه حجاز، نقش موثر و پراهميتي را براي معرفي و پيشبرد اسلام ايفاد کرده و در جاهاي مختلف، غبار غم از چهره مبارک رسول خدا(ص) زدوده است.
حضرت خديجه به جهت انفاق اموال خود،مصداق کامل و بارز آيه شريفه 262 سوره بقره(الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنًّا وَلاَ أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ) است که ميفرمايد: آنان داراييهاي خويش را در راه خدا انفاق ميکنند. آنگاه از پي آنچه انفاق نمودهاند، نه منتي ميگذارند و نه آزاري مي رسانند (اينان) پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است و آنان نه بيمي خواهند داشت و نه اندوهگين ميشوند.
آري، آن حضرت بدون هيچگونه چشمداشتي، همه اموال خويش را در راه اقامه توحيد در جامعه شرکآلود جهان عصر بعثت، در اختيار آخرين فرستاده الهي گذاشت. رسول خدا(ص) فرمود: ما نفعني مال قط مثل ما نفعني مال خديجه؛(صدوق، محمد بن علي، امالي، قم: موسسه البعثه، 1417 ق، ص468) هرگز هيچ ثروتي همانند ثروت خديجه، به من سود نبخشيد.
اموال خديجه(س) به قدري زياد بود که ظاهرا تا هجرت رسول خدا(ص) به مدينه، توسط آن حضرت صرف تقويت اسلام شد رسولخدا(ص) در واپسين روزهاي خود در مکه، به حضرت علي(ع) دستور داد به کمک اموال باقي مانده خديجه(س) براي هجرت خود و فواطم (فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت محمد و فاطمه بنت زبير بن عبدالمطلب) و کساني از بنيهاشم که همراه او هجرت کنند، چند عدد شتر بخرد ابوعبيده گويد: به عبدالله بن ابيرافع، گفتند آيا رسول خدا(ص) چيزي داشت که اينگونه خرج کند؟ گفت: من از پدرم درباره همين موضوع پرسيدم. گفت: مگر از ثروت خديجه(س) خبر نداري؟ رسول خدا(ص) فرمود: هيچ مالي به اندازه ثروت خديجه(س) مرا نفع نداد تا زماني که رسولخدا(ص) در مکه بود، با مال خديجه(س) بدهکار و اسير را آزاد و از ناتوان دستگيري ميکرد و به نيازمندان ميبخشيد و فقراي اصحاب خود را مهمان ميکرد و هزينه آنان را که ميخواستند هجرت کنند، ميپرداخت. خديجه(س) علاوه بر وقف اموال خود، بهترين يار صميمي او در خانه و در برابر فشارهاي رواني قريش بر رسول خدا(ص) بود.(مجلسي، بحارالانوار، پيشين، ج 19، ص63)
بدين ترتيب، ثروت خديجه(س) در راه گسترش اسلام نقش موثري را ايفا کرد؛ به ويژه زماني که قريش با به کارگيري همه توان خود، از حربه اقتصاد نيز غافل نماند و با ايجاد تنگناهاي مالي، مدت سه سال پيامبر(ص) و يارانش را محاصره کامل اقتصادي قرار داد در چنين شرايطي، اموال خديجه توانست در راه پيشرفت و تقويت اسلام بخش مهمي از توطئههاي اقتصادي قريش را خنثي نمايد و کمک شايستهاي به مسلمانان در اين زمينه باشد.
حضرت خديجه(س) علاوه بر کمک به اهداف دعوت پيامبر(ص) به عواطف آن حضرت نيز همواره پاسخ مثبت ميداد؛ چنانکه وقتي حلميه سعديه، دايه رسول خدا(ص) نزد آن حضرت آمد و حليمه از خشکسالي و هلاکت چهارپايش شکات کرد، رسول خدا(ص) با خديجه(س) در اين باره سخن گفت و آن حضرت، چهل گوسفند و يک شتر بارکش به او داد و با نيکي او را به خانوادهاش باز گرداند.(بلاذري، انساب الاشراف، پيشين، ج1، ص105)
ثويبه، دايه ديگر رسول اکرم(ص) نيز با اين که چند روزي بيشتر آن حضرت را شير نداده بود علاوه بر رسولخدا(ص) مورد تقدير حضرت خديجه(س) بود و از عنايات او بيبهره نماند حضرت خديجه ضمن نيکي به او، از ابولهب عموي آن حضرت خواست ثويبه را به او بفروشد تا آزادش کند؛ ولي ابولهب پيشنهاد خديجه را نپذيرفت و از فروختن وي سرباز زد.(همان، ص106)
نمونه ديگر، خريدن زيدبن حارثه و بخشيدن آن به رسول خدا(ص) است هنگامي که رسول اکرم(ص) در بازار نوجوان زيبارويي را ديدکه از عقل و ادب برخوردار بود، فرمود: اگر نزد من مالي بود او را خريداري ميکردم (ابن عساکر، عليبن الحسين، تاريخ مدينة دمشق، تحقيق علي شيري، بيروت: دارالفکر، 1415 ق، ج 10، ص137) حضرت خديجه به محض شنيدن سخن آن حضرت، زيد را به هفتصد درهم خريد و آن را به رسول(ص) اهدا کرد(ابن اثير، علي بن محمد، اسد الغابة، تحقيق: عادل احمد عبدالموجود و ديگران ، بيروت دارالکتب العلمية، 1415 ق، ج2، (ص) 351.) و آن حضرت نيز زيد را پذيرفت و سپس او را آزاد کرد.
ايثار حضرت خديجه(س) در صرف اموال خود براي پيشبرد دعوت الهي پيامبر(ص) سرمش زنان مسلمان گشت و آنان در مقاطع مختلف دوران هجرت، با اهداي اموال و زيورآلات خويش، بنيههاي اقتصادي دولت تازه تاسيس مدينه را تقويت کردند و آن را از تنگناهاي مالي نجات دادند و با ايثارگري خود، در حل مشکلات اقتصادي مدينه قدم برداشتند از نمونههاي بارز اين تاسي به حضرت خديجه(س) فداکاري «رمله» دختر حارث بن ثعلبه است که خانه وسيع و نزديک به مسجد خودش را در اختيار رسول خدا(ص) گذاشت و آن منزل به جهت موقعيت مناسبي که داشت، مورد استفادههاي متفاوتي مانند مهمانسراي حکومتي و محل ملاقات حضرت با روساي قبايل قرار گرفت(ابن اثير، اسد الغابه، پيشين، ج6، ص115)
*نقش عاطفي خديجه(س)
ايثار اموال، کمک حضرت خديجه(س) به رسول خدا(ص) نبود؛ چه اين که ايجاد زمينههاي مناسب براي تبليغ آن حضرت و موضعگيريهاي شايسته او در موقعيتهاي مختلف نيز کمک شاياني به پيامبر(ص) مينمود البته بايد به اين نکته توجه داشت که ملاک انتخاب شدن خديجه(س) از طرف پيامبر(ص) به عنوان همسر، نه ثروت او و نه قبيله و تبارش بود، بلکه پاکي و صداقت خديجه و ايمان و عشق او به پيامبر(ص) و راهي که در پيش گرفت بود، از هر چيزي در نزد خدا(ص) با ارزشتر بود.
از طرف ديگر، حضرت خديجه(ص) هرگز از رنجها و گرفتاريهاي راه رسالت،شکايتي نکرد و موجب تضعيف روحيه همسرش نشد و اين همراهي و همدلي، از کمکهاي مالي خديجه(س) نيز بالاتر بود.
آري، حضرت خديجه(س) قدر و ارزش رسول خدا(ص) را به نيکويي شناخت و با تمام وجود با آن حضرت پيوند خورد و تمام ايثار و احسان او نيز از همين بينش مايه ميگرفت از اين رو، پيوسته در جهت ياري آن حضرت ميجوشد و هرگز رنجها و سختي ها، عامل سستي و روي گرداني او نشد و در راستاي رشد و توسعه اسلام، بيشترين کمک عاطفي و روحي را به رسول اکرم(ص) نمود.
*تکريم حضرت خديجه
زمان درگذشت حضرت خديجه(س) را به اختلاف، سه تا سي و پنج روز پس از درگذشت ابوطالب(ع)، در دهم رمضان سال دهم بعثت، يعني سه سال پيش از هجرت (يعقوبي، تاريخ يعقوبي، پيشين، ج2، ص35) و در سن 65 سالگي دانستهاند (ابن سعد، الطبقات الکبري، پيشين، ج 8، ص14) بدن مطهر آن حضرت در قبرستان حجون دفن شد رسولخدا(ص) از اين مصيبت سخت محزون گشت و آن سال را به جهت از دست دادن دو يار باوفاي خويش، سال حزن و اندوه ناميد(همان، ج2، ص35؛ تقي الدين، امتاع الاسماع، به کوشش: محمد عبدالحميد، بيروت، دارالکتب العلمية، 1420ق، ج1، ص45) رسول(ص) با ردايي که پيوسته دست و صورت خود را با آن پاک ميکرد و به هنگام نزول وحي بر سر ميکشيد، حضرت خديجه(س) را کفن کرد و با دست خويش درون قبر نهاد.
خديجه(س) همسر مهربان و با وفا و ياور صميمي پيامبر(ص) بود، تاريخ جهان، زني همانند خديجه(س) که اينگونه در راه خدا و رسيدن به اهداف مقدس شوهرش خدمتگذار باشد به خود نديده است(ميرشريفي، سيد علي، پيامآور رحمت، تهران: سمت، 1385ش، ص55) از اين رو آن حضرت پيوسته در تمام طول زندگاني خود،هنگامي که نام خديجه به ميان ميآمد خاطره آن بانوي فداکار را به بزرگي ياد مينمود و برايش استغفار ميکرد؛ تا جايي که دوستان حضرت خديجه را تکريم مينمود (بلاذري، انساب الاشراف، پيشين،ج1، ص109) و با فرستادن هديه براي آنان، ياد آن بانو را در خاطرهها زنده نگاه ميداشت (بخاري، صحيح بخاري، پيشين، ج4، (ص) 231؛ ابن حيان، صحيح بن حيان بترتيب ابن بلبان، بيروت: موسسه الرساله، 1414ق، ج 15، ص467) حتي حسادت برخي از همسران رسول(ص) به حضرت خديجه(س) نيز مانع نميشد تا آن حضرت دست از تحسين خديجه بردارد.
شهيد مطهري نمونه عالي نقش موثر زنان در تمدن اسلام را به حضرت خديجه(س) مثال زده و چنين مينويسد:
«هنگام مبعث، چهره بانويي را مشاهده ميکنيم که در آن وقت،سخت مايه تسلي خاطر پيامبر(ص) بوده است و در نهايت صميميت، تمام هستي خود را نثار اسلام کرده است. اين بانو، «خديجه» محترمه است که پانزده سال از حضرت محمد(ص) بزرگتر بوده و وقتي از دنيا رفت،تقريبا 65 ساله بود؛ اما رسول خدا تا پايان عمر او را فراموش نميکرد و نامش که برده ميشد، گاهي اشک در چشمش حلقه ميزد و ميگفت: نميدانيد از وقتي که مرا تنها گذاشته بودند، اين زن چه فداکاريها کرد» (ر. ک: مطهري، مرتضي، مجموعه آثار شهيد مطهري، انتشارات صدرا، ج17،ص404)
نوشته حجتالاسلام رمضان محمدي