حضرت زهراء ( سلام الله علیها )

جبرئيل ‏عليه السلام عرض كرد: پروردگارا، آيا به من هم اذن مى ‏دهى كه به زمين فرود آيم تا ششمين آنها باشم؟ خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم.

اگر خداى عزوجل اميرالمؤمنين را نمى ‏آفريد - از اولين و آخرين - براى فاطمه بر روى زمين نظير و همتايى وجود نداشت.

ادامه حضرت زهراء ( سلام الله علیها )

آن دو بزرگوار در تاريكى شب از لشكر جدا شدند و از خيبر حركت كردند تا به سرزمين فدك رسيدند.

دختر پيامبر را مخفيانه به خاك سپرده‏ اند و على چند صورت قبر. درست كرده است تا كسى نتواند قبر فاطمه را تشخيص دهد.

مبادا هیچکس در تشییع جنازه من از کسانی که به من ستم نمودند شرکت کند؛ زیرا که آنان دشمن من و دشمن رسول خدایند. مبادا بگذاری نفری از آنان و پیروانشان بر من نماز بخوانند. مرا در شب، هنگامی که چشم ها آرام گرفته و مردمان به خواب رفته اند به خاک بسپار..

صبح کردم در حالی که نسبت به دنیای شما بیزار و بی میلم و نسبت به مردان تان غضبناک؛ چه زشت است سستی آنها پس از کوشش و تلاش شان و سر برسنگ خارا زدن و فساد آراء و انحراف امیال؛ و برای خویشتن چه بد ذخیره هایی پیش پیش فرستادند که خدا بر آنان خشم گرفت و در عذاب جاودانه خواهند بود..

پس خلافت را بگيريد ولى بدانيد كه پشت اين شتر خلافت، زخم است و پاى آن تاول زده و سوراخ است و عار آن باقى و نشان از غضب خدا و ننگ ابدى دارد..

«دخترم! هر سال جبرائیل یک بار قرآن را بر من نازل می کرد و امسال دو بار بر من نازل شده است. دخترم این علامت پایان عمر من است ... .»

«فاطمه جان! باید برای مباهله پیامبر او را همراهی کنیم.»...

اتاقی مفروش به شن، چوبی که مشک و کوزه به آن بیاویزند، پرده ای که اتاق را به دو قسمت تقسیم کند، پوست گوسفندی بر روی شنهای کف اتاق، بالشی از برگ خرما بر روی آن...